سومین جلسه از دوره هشتم کارگاههای آموزشی لژیون سردار، ویژه مسافران آقا در نمایندگی حسنانی، با استادی راهنمای محترم مسافر امیر، نگهبانی دنور محترم مسافر حسن و دبیری مسافر علیرضا و خزانهداری مسافر مهدی، با دستور جلسه "بنیان کنگره60" دوشنبه 17 آبان ماه 1404، ساعت 15:30 آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:
سلام دوستان امیر هستم یک مسافر، خدا را شکر میکنم در این جایگاه قرار گرفتم تا خدمت کنم و آموزش بگیرم.
در شعبه ما حدود 200 نفر عضو لژیون سردار هستند اما در جلسه 20 نفر حضور دارند و این جای سوال دارد؟ من در لژیون میگویم هرکس کارت کنگره دارد کنگرهای نیست، هر کس پول میدهد جزو لژیون سردار نیست هدف، حضور و قرار گرفتن در مسیر درست است، فقط پرداخت کردن پول نیست.
در مورد دستور جلسه بنیان کنگره 60 جناب مهندس فرمودند: این هفته تولد من است، ولی نیت از دستور جلسه این نیست که افراد بیایند تا تولد من را تبریک بگویند، اگر بخواهیم واقعبینانه نگاه کنیم تولد همه ما است، این دستور جلسه را گذاشتند که کسانی که درحال سفر کردن هستند یا رها شدند بدانند که اگر امروز ما میآییم اینجا و همه امکانات فراهم است قبلاً به این شکل نبوده، افرادی در گذشته سختیهای زیادی کشیدند، حتی پول یک کاسه آش هم نداشتیم، کمکم شعبهها افزایش پیدا کردند، در سال 94 که من به کنگره آمدم شعبات زیادی نبود الآن که افراد روی صندلی مینشینند گله نکنند چرا مرزبان به من سخت گرفت، چرا ایجنت این را گفت، چرا اینجا این قانون را گذاشتند، اگر گذشته کنگره را بدانیم که از کجا به کجا رسیدهایم قدر آن را بیشتر میدانیم، برای مثال زمانیکه شاگرد بودم پیش خودم میگفتم من صبح تا شب میدوم، همه کارها را من دارم انجام میدهم ولی تمام درآمدش برای صاحب کار میباشد، من فقط حقوق میگیرم و این عادلانه نیست، امروز میدانم در مسائل کاری اگر موفقیتی دارم بخاطر گذراندن آن روزها میباشد، کنگره هم همینطور است چون گذشته آن را نمیدانیم توقع بیجا داریم و بعضی وقتها فقط ایراد میگیریم، همه باید بدانند کنگره از چه روزهای سختی عبور کرده و حال بابت آن چیزی که امروز در اختیارشان هست خدا را شکر کنند.

در سیدی شب میگویند: تاریکیها از بین میرود ولی برای بوجود آمدن روشنایی نیاز دارد یک شفاعتی این وسط اتفاق افتاده باشد، افراد وقتی وارد کنگره میشوند راهنما شفیع آنها است، اگر بخواهد خودش شفیع باشد، باید با راهنمایش همجهت شود، برای مثال نوع لباس پوشیدنش، آمدن و رفتنش و تمام رفتار و کردارش، آنوقت راهنما نمیخواهد شفیع فرد باشد، اعمال شخص شفیع خودش میشود، راهنما به رهجویانش میگوید این کارها را بکنید، وقتی انجام دادند کمکم سیاهی آبستن نقطه سفید میشود، سفیدی رشد میکند و باعث میشود سیاهی از بین برود، برای همه ما این اتفاق افتاده، وقتی من وارد کنگره شدم تاریکی، ترس، ناامیدی و تمام ضدارزشها در من وجود داشت، از نظر جسمی، مالی، اجتماعی از بین رفته بودم، چه اتفاقی برای من پیش آمد که باعث رشد من شد؟ راهنمایم شفاعت من را کرد، یک مسیری را نشانم داد، من چون دیدم راهنمایم این مسیر را خودش طی کرده است و به حال خوش رسیده من هم همان کارها را انجام دادم و دیدم من هم به حال خوش در زندگیام رسیدم، در اصل تمام ما شفیعمان آقای مهندس است، وقتی میگویند یک نفس را نجات بدهی انگار تمام نفوس را نجات دادهای.

من یک کشاورز هستم، بذر گندم هم هست، وقتی آن بذر را کاشت میکنم تبدیل به هفتاد دانه میشود من کاری نکردهام، اصل آن بذر گندم است، آقای مهندس آن بذر واقعی کنگره است، استادانش روی آن کار کردند، رشد کرده و اکنون به اینجا رسیده است.
در پیام لژیون سردار میگویند خیلی از مسائل با پول حل میشود، با پرداخت مالی این چراغ روشن است و یک نفر به رهایی میرسد، شاید به عنوان یک راهنما من آن را به رهایی رساندم، راه را نشان دادم ولی تکتک کسانی که در لژیون سردار کمک مالی کردند در رهایی آن شخص سهم دارند و چراغ اینجا را روشن نگه داشتند، جناب مهندس یک حرکتی را شروع کرده است و شفیع جهان هستند، این عین واقعیت است، ما همه میدانیم که درمان اعتیاد، درمان سرطان، انواع بیماریها، با سفر ایکس درمان شده است.

سال گذشته همسفرم به کمک خداوند توانست جایگاه پهلوانی را تجربه کند، وقتی به یک نفر کمک میکنید تا از تاریکی رها شود و به روشنایی برسد امکان ندارد اعمالت به تو کمک نکند و خدا به بندهاش بدهکار بماند، تو بندگی کن بگذار خدا هم خدایی کند.
امیدوارم لیاقت این را داشته باشیم که بتوانیم در کنگره خدمت کنیم، علمی را که جناب مهندس داده، قطرهای از آن را برداریم و توانایی آن را داشته باشیم که این قطره را به دیگران هم بدهیم، امیدوارم این اتفاق برای تکتک ما بیفتد.

تهیه و تنظیم: گروه سایت نمایندگی حسنانی
- تعداد بازدید از این مطلب :
1068