English Version
This Site Is Available In English

بنیان ؛ از عشق ، نظم ،مسئولیت و رفتار جناب مهندس الهام گرفته شده است.

 بنیان ؛ از عشق ، نظم ،مسئولیت و رفتار جناب مهندس الهام گرفته شده است.

هشتیمن جلسه از دوره ششم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه مسافران با استادی راهنما مسافر میثم، نگهبانی مسافر محمد، دبیری مسافر حسن با دستور جلسه" هفته بنیان" چهارشنبه ۱9 آذر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
سخنان استاد :
سلام دوستان میثم هستم یک مسافر.
اول‌ازهمه خداوند را شاکرم که در این جایگاه قرار گرفتم و فرصتی به من داده شد تا امروز در این مسیر باشم. تشکر ویژه دارم از راهنمای عزیزم، آقای رضا دهقان، که این فرصت را در اختیارم گذاشتند.

در این مدت حضورم  در چند شعبه از کنگره ۶۰ حضور داشتم و نکته‌ای که برایم بسیار جالب بود، این است که در هر شعبه‌ای احساس تعلق می‌کنم؛ انگار هر جا می‌روم، آنجا خانه‌ی من است و اعضایش خانواده‌ی من هستند این احساس غریبی نکردن، حس عجیبی است؛ نه‌تنها ریشه در محبت دارد، بلکه نوعی پیوند خاص میان اعضای کنگره ایجادشده است  پیوندی مثل خویشاوندی، اما بر پایه‌ی عشق و درک متقابل.

البته طبیعی است که گاهی بین بعضی از اعضا دلخوری‌هایی پیش بیاید؛ اما مهم این است که این مشکلات برطرف می‌شود و حتی می‌تواند بخشی از مسیر رشد و جبران ما باشد ،در مورد دستور جلسه‌ی این هفته که درباره‌ی بنیان‌گذار کنگره، آقای مهندس دژاکام است، باید بگویم که من از قبل نام ایشان را شنیده بودم، اما درک درستی از این شخصیت بزرگ نداشتم.

یادمِ زمانی که هنوز در مصرف بودم، یکی از دوستانم که قبلاً باهم مصرف‌کننده بودیم، از طریق کنگره وارد مسیر درمان شد، ما آن موقع خیلی با او شوخی می‌کردیم، حتی مسخره‌اش می‌کردیم، چون روش مصرفش با ما فرق کرده بود و دیگر در جمع ما نمی‌نشست، اما به‌مرور متوجه شدیم که او واقعاً تغییر کرده؛ رفتارش، حرف زدنش، نگاهش… همه‌چیزش متفاوت شده بود.

آن موقع هنوز نمی‌دانستم چه اتفاقی افتاده، فقط می‌دیدم که دیگر آن آدم سابق نیست، بعدها که خودم با کنگره آشنا شدم، فهمیدم آن تغییر از درون شکل‌گرفته بود از نوری که در انسان روشن می‌شود ،اولین بار که کتاب “60 درجه زیر صفر” به دستم رسید، چندصفحه‌ای خواندم اما چندان ارتباط نگرفتم. باگذشت زمان و حضور در جلسات، کم‌کم آن مطالب برایم معنا پیدا کرد. وقتی ذهن و دلم آماده شد، توانستم با جهان‌بینی کنگره ارتباط برقرار کنم و سفرم را شروع کردم،در طول سفر اول، کوچک‌ترین اشتباه یا لغزشی نداشتم و همه‌ی این را مدیون آموزش‌ها، راهنمایم و شخص آقای مهندس هستم.

به‌جرأت می‌گویم که آنچه کنگره بناکرده، معجزه‌ای واقعی است، ما گاهی چون در دل این معجزه زندگی می‌کنیم، دیگر عظمتش را احساس نمی‌کنیم. اما بی‌اغراق باید گفت: اینکه انسانی که در تاریکی مطلق بوده، دوباره زنده شود و نور را بشناسد، چیزی جز احیا و زنده شدن روح نیست.

آقای مهندس با پایه‌گذاری این سیستم، کاری کردند که شاید هدف تمام انبیا و اولیای خدا بوده است: ایجاد تغییر درون انسان.حضرت نوح (ع) باآن‌همه سال عمر، تنها توانست عده‌ی محدودی را هدایت کند، اما کنگره در28 سال، بدون هیچ پشتوانه‌ی مالی یا حمایت بیرونی، ده‌ها هزار نفر را به رهایی رسانده؛ و چه خانواده‌هایی که از فروپاشی نجات‌یافته‌اند. این واقعاً جای شکرگزاری دارد.

من امروز طعم واقعی زندگی را چشیده‌ام، شاید هنوز مشکلات، گرانی‌ها و سختی‌های روزمره وجود دارد، اما درونم آرام است و احساس خوشبختی می‌کنم؛ چون از تاریکی بیرون آمده‌ام و خودِ مرده‌ی درونم زنده شده است ،به همین خاطر این روز را که جشن بنیان‌گذار است، یکی از بزرگ‌ترین جشن‌های کنگره می‌دانم ،از صمیم قلب این روز را به آقای مهندس، خانواده‌ی محترمشان و همه‌ی اعضای کنگره ۶۰ تبریک می‌گویم. اما باور دارم این روز فقط برای تبریک گفتن نیست، بلکه برای تفکر، قدردانی و یادآوری معجزه‌ای است که در وجود همه‌ی ما رخ‌داده است.

معمولاً ما تولدها را تبریک می‌گوییم و تمام می‌شود، اما بدون شک اینکه کنگره در جدول دستور جلسات، هفته‌ای را مخصوص “بنیان‌گذار” قرار داده، فقط برای تبریک گفتن نیست؛ حتماً در این دستور جلسه پیامی نهفته است ،پیامی مهم که باید روی ما تأثیر بگذارد.

من هم مثل بسیاری از شما، چه در سفر اول و چه در سفر دوم، همیشه در این هفته سعی کرده‌ام چیزی از این پیام دریافت کنم، برای من، مهم‌ترین پیامی که از این دستور جلسه می‌گیرم، شناخت الگو است؛ الگوی ما یعنی آقای مهندس، راهنمای تمام راهنمایان و اعضای کنگره،وقتی به زندگی و رفتار ایشان نگاه می‌کنم، چیزی که بیش از هر چیز به چشم می‌آید، پشتکار، تلاش و نظم است.

باوجود سن بالایشان، هنوز از صبح تا شب باانرژی و عشق مشغول کار، پیگیری و خدمت هستند، این برای من درس بزرگی است؛ که ببینم چقدر می‌شود بااراده و عشق، هرروز در مسیر ماند،اگر امروز بیماری در سفر اول است، تنها خودش می‌تواند به خودش کمک کند؛ و این کمک بدون پشتکار ممکن نیست،من بارها دیده‌ام افرادی که به هر دلیل غیبت کرده‌اند، انگار مثل بیماری هستند که داروی حیاتی‌شان را نمی‌خورند طبیعی است که آسیب می‌بینند و عقب می‌افتند،به نظرم همه‌ی ما که در کنگره هستیم، در حقیقت در خُمِ عسل افتاده‌ایم ؛ جایی پر از عشق، امید و نجات، باید قدرش را بدانیم، این دستور جلسه به من یاد می‌دهد که قدردان باشم ،هم نسبت به خودم، هم نسبت به جایگاهی که در آن هستم.

قدر این صندلی‌ها، این فضا و این آرامش را باید دانست،یاد شعر استاد نوری می‌افتم که می‌گوید:«ما برای آنکه ایران گوهری تابان شود، خون‌دل‌ها خورده‌ایم…»به نظر من، همین مثال برای کنگره هم صادق است؛تا امروز چراغ هر شعبه روشن بماند و سفر اولی‌ها بتوانند با آرامش بنشینند، سال‌ها تلاش و زحمت‌کشیده شده است.خدمتگزاران، راهنماها، مرزبانان  بسیاری از آن‌ها خودشان رهاشده‌اند اما هنوز مانده‌اند تا ما هم رشد کنیم، این چیزی جز عشق نیست،به نظرم بزرگ‌ترین شکرگزاری و قدردانی از این زحمات، خوب سفر کردن است.یعنی درست، دقیق و باایمان حرکت کردن،وقتی به پایان سفرم نگاه کنم و بتوانم بگویم “خوب سفر کردم”، یعنی حق این مکان را ادا کرده‌ام.بعد هم باید ادامه داد سفر سیگار، ورزش، نظم زندگی چون درمان فقط بارهایی از مواد کامل نمی‌شود؛ باید در سایر ابعاد هم‌تغییر کنیم.گاهی بهانه‌ها سراغمان می‌آیند:«راهنما سخت‌گیر است»، «مرزبان فلان حرف را زد»، «به من گفت دیر آمدی»… اما همه‌ی این‌ها بهانه است. اگر منِ بیمار در این مکان خوب نشوم، دیگر کجا قرار است آرام بگیرم؟

اینجا بهترین فرصتِ تغییر است، هر هفته، در جلسات، کتاب‌های جهان‌بینی برای ما گشوده می‌شود، راهنمایان دانش می‌بخشند، مسیر روشن است؛ پس اگر از این فضا استفاده نکنیم، تقصیر از خود ماست،من باور دارم اگر امروز زیر این سقف، در این آرامش و امنیت نشسته‌ایم، باید حق آن را بدانیم،حتی اگر کسی ما را تذکر داد، حتی اگر سختی کشیدیم، از مسیر جدا نشویم؛ چون همین سختی‌هاست که ما را می‌سازد، امیدوارم همه‌مان بتوانیم به هدف نهایی‌مان برسیم یعنی رهایی، خدمت و تبدیل‌شدن به انسانی مفید برای دیگران؛ انسانی که روزی فراموش‌شده بوده و امروز در آغوش محبت خدا و کنگره دوباره متولدشده است.

از همه‌ی شما سپاسگزارم که به صحبت‌های من گوش دادید،برای همه‌ی عزیزان آرزوی رهایی، آرامش و خدمت صادقانه دارم.



تایپ : مسافر مختار خدمتگزار سایت
ویراستاری و ارسال: مسافر حسن خدمتگزار سایت
عکس: مرزبان خبری مسافر بهمن
مسافران نمایندگی صفادشت

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .