سلام دوستان علی اصغر هستم مسافر، تخریب 10 سال، آنتیایکس مصرفی شیره کشیدنی، مدت سفر 10 ماه و ۱۷ روز، روش درمان دیاستی، داروی درمان اوتی، راهنما مسافر رضا لژیون مرزبانی، ورزش والیبال، رهایی 3 سال ۲۴ ماه
دلنوشتهای از اعماق وجود برای بنیان کنگره ۶۰. گاهی در زندگی، لحظههایی هست که انسان احساس میکند دیگر راهی نیست…
همهچیز فرو ریخته، امید ته کشیده و ایمان رنگ باخته است.
در همان لحظهها، نوری از راه میرسد؛ نه از آسمان، بلکه از قلب انسانی که خودش در تاریکی بوده و راه رهایی را یافته است.
بنیان کنگره ۶۰، مردی از جنس عشق، ایمان و دانایی است.
او با گامهایی استوار، در میانهی درد و نابسامانی، نوری روشن کرد که هزاران قلب را تا امروز به آرامش رسانده است.
او آمد تا یادمان دهد که درمان، درون خود ماست؛ در دانایی، در محبت و در حرکتِ درست.
در مسیر کنگره، یاد گرفتیم معنای عشق واقعی چیست؛ عشقی که نه برای دیدهشدن، بلکه برای راهدادن است…
یاد گرفتیم انسان، اگر بخواهد، میتواند از قعر تاریکی راهی به نور باز کند.
یاد گرفتیم که درد، پایان نیست؛ آغازِ فهمِ تازهای از زندگی است.
و همهی این دانایی، از سرچشمهی قلب و اندیشهی بزرگی آمد که بنیانگذار این راه بود.
او نهتنها مسیر رهایی را به ما نشان داد، بلکه در هر لبخند، هر نگاه و هر آموزهی او، معنای انسانبودن را دوباره یافتیم.
در سایهی تفکرش، خانوادهها دوباره جان گرفتند، زندگیها شکوفا شدند و دنیایی از ناامیدی به درختی سرسبز از ایمان و عشق تبدیل شد.
این هفته به نام اوست، اما حقیقت این است که هر نفس آرام ما، هر روزِ بدون وسوسه و هر لبخندِ از روی آرامش، یادگار وجود اوست.
او باغبانِ جانهای تشنه بود و ما قطرههایی از آن سرچشمهی زلالیم.
با تمام احترام، عشق و سپاس از عمق وجودم…
سپاس از مردی که ایمان را به درمان، عشق را به آموزش و آرامش را به زندگی بازگرداند.
سپاس از قلبی بزرگ که برای هزاران انسان تپید و هنوز میتپد…
سپاس از بنیان کنگره ۶۰؛
که نه فقط راهی برای درمان، بلکه راهی برای زیستنِ دوباره آفرید.
آخ که چقدر خوشبختم که در کنگره ۶۰، مهد علم و دانش، در حال زیستن هستم.
با نهایت امتنان و عشق،
با دلی سرشار از سپاس، این هفتهی زیبا را به بنیان و خانوادهی بزرگ کنگره ۶۰ تبریک عرض میکنم.
- تعداد بازدید از این مطلب :
187