ما بایستی در تمام سطوح تغییر کنیم، هنگام تغییر، احساس انسان به او می فهماند که تغییرکرده است موقع تغییرات تبدیل انجام میشود، بدون تغییر هیچ گونه تبدیلی انجام نخواهدگرفت، مانند وقتی که ازمصرف مواد بر روی شربت ot میرویم تغییرات خود را نشان میدهد آنچه ما آموزش میبینیم و آنچه هستی را به وجود میآورد برمبنای شفع و وتر است، اگر اعتیاد یک نوع تاریکی و ظلمت است باید شفع و وتر به وجود آید تا فرد به رهایی برسد، باید حتماً کسی باشد تا او را هدایت کند.
برای خروج از تاریکیها نیاز به یک شفیع داریم، حال ممکن است راهنما پدر، مادر یا هرکس دیگری باشد، انسان باید مسیر را اصلاح کند، بایستی ابتدا از خود، سپس ازخانواده و در نهایت ازجامعه جبران خسارت کند، جبران خسارت از خود به واسطه کشیدن سیگار، مصرف مشروبات الکلی، موادمخدر، بیخوابی و درست غذانخوردن که منجر به ازبین رفتن ساختار وجودی انسان میشود، ما باید جسم خود را دوست داشته باشیم کسی که به جسم خود آسیب میزند خود را دوست ندارد.
ما باید خودمان را یاد گرفته و قبول کنیم، آنگاه میتوانیم راهنما شده و راهنمایی کنیم. ما باید به دانستههایی که داریم عمل کنیم، میدانیم غیبت و دروغ چیز خوبی نیست؛ ولی برای آن ارزش قائل نیستیم باید آن دانسته رابه قوه عمل در آوریم، زیرا آبروی علم به عمل آن است، اطلاعات دریافت شده و قوی میتواند در انسان کلام بانفوذی به وجود آورد و این باعث میشود دیگران حرف تو را گوش دهند، اصولاً از دو منبع وحی و نفس به انسان اطلاعات میرسد و با کمک این دو منبع به انسان القا مثبت و منفی میشود.
جناب مهندس میفرمایند: در ادامه حلقههای حیات یک قانون کلی حاکم است و آن حکم الهی است و باید مرحلهبهمرحله اجرا شود، هیچ چیز یک خط درمیان نیست؛ مانند جنین که در شکم مادر ذرهذره رشد میکند، درادامه آقای مهندس میفرمایند: همه چیز ذهن ما است ما با یک حرکت کوچک قادر به تغییر هستیم، به عنوان مثال از کسی بدمان میآید ولی به یکباره به یا آوریم که گاهی درحق ما خوبی کرده است ذهن ما نسبت به او تغییر میکند.
جناب مهندس درباره القائات منفی صبحت کردند و فرمودند: القائات منفی فقط انسان را پرتر میکند، باید مواظب این نیروها و القائات باشیم که در ما اثر نکند، انسانهای عاقل هیچ چیز جز عقل آنها را راضی نمیکند، کاری که انجام میدهند دوست دارند عقلایی باشد، کارهای معنوی بار مادی با خود به همراه دارند، بنابراین هرکاری که بر پایه عقل باشد صددرصد بار مادی را نیز با خود میآورد اگر میخواهید در جایی بایستید عقل حکم میکند که ستونهای آن را در اعماق زمین مهیا کنید، عبای کهنه مندرس مهم نیست باید ازخود چیزی داشته باشیم، حتی اگر کهنه باشد.
کم بودن چیزی که داریم مهم نیست مهم نبودن آن است، و درآخر انسان باید تغییرکند بدون تغییر به نتیجه نمیرسد، درکتابهای آسمانی نیز آمده است نور سمبل روشنایی، پاکی و درستی و شب سمبل تاریکی، ظلمت، بدبختی، ویرانی و حقارت است، همچنین الفجر یعنی انفجار نور، موادمنفجره به یک باره منفجر شده و هوا را در مینوردند؛ اماشب تاریکی است، هنگامیکه خورشید میدمد گویی نور شکم تاریکی راپاره کرده و خود را نشان میدهد و این نشانه فجر و روشنایی است، نفوذ کلام انسان موقعی درست و نافذ خواهد بود که اطلاعات بسیار قوی داشته باشد وبه حرفهایی که میزند خود اعتقاد داشته باشد.
تایپیست: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر محدثه (لژیون بیستوپنجم)
عکس: همسفر فریناز رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون سوم)
ارسال: همسفر فریده رهجوی راهنما همسفر مینا (لژیون بیستوسوم)
نمایندگی همسفران سلمانفارسی
- تعداد بازدید از این مطلب :
104