بهنام خدایی که گفت: بخوان و آموزش را آغاز نمود و صراط را نشان داد و آنگاه انسان نیز حرکت کرد تا خود را از جهل و نادانی برهاند و از ظلمت رهایی یافته و بهسوی روشنایی و نور که همان علم و آگاهی است، قدم بردارد.
در کنگره ۶۰ که مرکزی علمی و تحقیقاتی در حوزه اعتیاد و مواد مخدر و نشاندادن مسیر درمان به مصرفکنندگان مواد افیونی و خانوادههای آنان است؛ آنهم به راهبری فردی فرزانه و اندیشمند که خود این مسیر را طی کرده و امروز او، دیدهبانهایش و هزاران راهنمایش سندی بینقص برای درماندگان و بهتعبیری به آخرخطرسیدهها هستند، نهادی شکل گرفته که پس از دو دهه و اندی میرود تا آوازه خود را به گوش جهانیان برساند.
استاد دژاکام فرمودند: بزرگترین دشمن ما جهل و نادانی ما است که در درون خودمان قرار دارد و این دشمن درونی است که به ما آسیب میرساند؛ یعنی خودِ منِ گرفتار در منیت و ناآگاهی. در فرایند یادگیری با سه اصل روبهرو میشویم که برای رسیدن به تعادل باید از آنها عبور کنیم: تفکر، تجربه و آموزش. باید ترس و منیت و ناآگاهی را کنار گذاشت تا در باتلاق معرکهگیری گرفتار نشویم. در فرهنگ غنیِ ما یادگیری، زمان و مکان مشخصی ندارد؛ ز گهواره تا گور دانش بجوی. آموزش و معرکهگیری بر یکدیگر اثر متقابل دارند؛ هرچه آموزش کمرنگ شود، زمینه برای معرکهگیری فراهم میگردد و هرچه آموزش افزایش یابد، فاصله ما از معرکهگیری بیشتر خواهد شد.
معرکهگیری آفت یادگیری و کنشی ضد ارزشی است؛ مثل نقزدن، غیبت، تجسس و ایرادگیری. علت این کنش منفی، غفلت از عیب خود و در ادامه غفلت از آموزش است.
هرکسی گر عیب خود دیدی ز پیش
کی بُدی غافل وی از احوال خویش؟
غافلند این خلق و از خود بیخبر
لاجرم گویند عیب یکدگر.
در یادگیری دقت، تکرار و تمرین لازم است تا مسیر هموار شود و این که از مسائل سطحی عبور نکنیم. شاید اگر همان زمان که متوجه مصرف مسافرم شدم با تفکر عمیق و توکل به خداوند بهدرستی عمل میکردم، امروز گرفتار چنین بحرانی نبودم. عدم شناخت، ناآگاهی و بیتجربهگی، ما را به سرزمین ۶۰ درجه زیر صفر کشاند تا با پذیرش آموزشهای بیبدیل کنگره ۶۰، نوشتن سیدیها، فرمانبرداری از راهنماها و خدمتکردنها از این گذرگاه سخت عبور کنیم و با آگاهی از حقوق خود و دیگران مشکلات را پشت سر بگذاریم.
ایمان به این مسیر و گوشبهفرمانبودن کسانی که خود زمانی گرفتار همین مسئله بودند باعث شد با عشق مرا از این وادیها عبور دهند؛ تا در چاه معرکهسازی نیفتم و از حاشیهسازی و إنقلتآوردن نجاتم دهند. دشمن درونم را به من بشناسانند و با آموزش و یادگیری مرا از نفس سرکشم رها کنند تا افسار آن را بهدست گیرم و کمتر به خود و دیگران آسیب بزنم. این عشق و محبت مرا به دانایی مؤثر هدایت خواهد کرد و از معرکهها دور میکند و به تعادل میرساند و این یعنی سپردن خود به عقل و فرمانهایش تا در زندگی به آرامش برسیم.
نویسنده: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر ریحانه (لژیون سوم)
رابط خبری: همسفر شهربانو رهجوی راهنما همسفر ریحانه (لژیون سوم)
ویرایش و ارسال: همسفر و مسافر نیکوتین ساحل رهجوی راهنما همسفر سپیده (لژیون یکم)
همسفران شعبه شمس
- تعداد بازدید از این مطلب :
57