یازدهمین جلسه از دوره پنجاه و هشتم کارگاه های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی پارک لاله به استادی راهنماى محترم مسعود و نگهبانی مسافر حسین و دبیری مسافر مجید روز سهشنبه مورخ ۱۸ آذر ماه ۱۴۰۴ با دستور جلسه 《 بنیان کنگره ۶۰》 راس ساعت ۶:۰۰ صبح آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد؛

سلام بر دوستان. مسعود هستم، مسافر.
از اینکه در جمع شما حضور دارم، بسیار خوشحالم. سپاسگزارم از آقای حسین عزیز که این فرصت را فراهم آوردند تا در خدمت شما باشم.
خدا قوت میگویم به مسئولان گرامی، ایجنت محترم و خدمتگزاران پارک. امیدوارم امروز در کنار یکدیگر، جلسهای پربار داشته باشیم.
در مورد دستور جلسه، شاید در پنج دقیقه نتوان بهطور کامل حق مطلب را ادا کرد، اما بر حسب وظیفه، در همین فرصت کوتاه، نظر و اعتقاد خود را بیان میکنم.
این هفته را صمیمانه تبریک میگویم؛ ابتدا به آقای مهندس، بنیانگذار کنگره، استادان گرانقدر، خانوادهٔ محترم ایشان و تمامی عزیزانی که در این جمع حضور دارند.
هفتههای ویژهای مانند هفتهٔ راهنما، هفتهٔ همسفر، هفتهٔ مرزبان، هفتهٔ نماینده و هفتهٔ دیدهبان، در واقع جشنهایی هستند که در کنگره برگزار میشوند. این عزیزان کسانی هستند که در زندگی ما تأثیرگذار بوده و کیفیت زندگی ما را ارتقا میدهند.
وقتی به گذشته برمیگردم، با آن همه تخریب و آسیبهایی که در مسیر اعتیاد به من وارد شد، و اکنون پس از یازده سال سفر، به جلو که نگاه میکنم، میبینم واقعاً کار بزرگی صورت گرفته است. میبینم بهترین اتفاقها افتاده، بهترین راهنما در اختیارم قرار گرفته و ارزشمندترین میراثی که جناب مهندس برای بشریت و آیندگان به جا گذاشتهاند، شاید همان کتاب «۶۰ درجه»، «DST» و «داروی OT» باشد. شاید همان چیزی که ما سالیان درگیر آن بودیم و ایشان با درایت و پیشبینی دقیق، این دارو (دیاستی) را ارائه دادند که به ما کمک کرد.
در کنگره، همهٔ این دستاوردها را باز میکنیم؛ ریشه و اساس آن، یک محقق، یک دانشمند، یک پزشک و استادی بینظیر است که همه چیز را مهندسی کرده و در اختیار ما قرار داده است. جای شکر فراوان دارد. تمام این جشنها و حتی بخش عمدهای از درمان (همان بخش اول که دارو را دریافت میکنی و سپس به خدمت میرسی) همه از تفکر آقای مهندس نشأت میگیرد.
وقتی آموزشهای ناب را میبینی، با قوانین آشنا میشوی. صراحتاً بگویم، قوانین زندگیای که شاید من به راحتی از کنارشان میگذشتم. آنچه که در مسیر زندگی حتی در آینده و باور کنگره بر اساس آموزههایش، شاید در زندگی بعدی به کارمان بیاید، همین آموزشها و سیدیهاست.
در یک جمعبندی میتوانم بگویم که اساس و پایهٔ کنگره، تفکر جناب مهندس است. آنچه من به دست آوردهام، مهم است؛ و آنچه در اختیارم قرار گرفته، قطعاً پیش از این، با سختی و مشکلات بسیاری همراه بوده است. پیش از سفر، مصرف مواد حتی به صورت تریاک قطعاً مشکلات خود را داشته است. آقای مهندس چه زحمتها کشیده، چه پافشاریهایی کردهاند تا داروی OT را در سبد درمان قرار دهند، تا ما بتوانیم با آرامش سفر کنیم، جای گرم و راحتی برای تهیهٔ دارو داشته باشیم.
وقتی تمام این مشکلات و سختیها را میبینم، در واقع بخش دیگری از موضوع برایم روشن میشود. شاید تشکر زبانی یا هدایایی در این مراسم باشد، اما به نظر من آنچه مهمتر است و مسئولیت من را سنگینتر میکند، این است: از زمانی که وارد کنگره شدم، دیگر کاملاً مال خودم نیستم. در واقع بخش عمدهای از وجودم به کنگره تعلق دارد. راه رفتن، رفتار و کردارم حتی خارج از کنگره میتواند باعث شود راهی باز شود تا فردی به سفر ادامه دهد یا متأسفانه کسی از کنگره خارج شود.
آنچه میطلبد این است که من آموزههای کنگره را در جامعه پیاده کنم و این نشان میدهد که من در مکتب کنگره و با تفکر آقای مهندس، توانستهام رهرو تفکر کنگره باشم.
امیدوارم قدردان دریافتهایم باشم. آنچه در کنگره به من داده شد، بیش از لیاقتم بود. اگر در یک کفهٔ ترازو، تمام دنیا را بگذارید و در کفهٔ دیگر آنچه کنگره به من داد، من همواره گفتهام که دنیا نمیتواند آن را جبران کند. واقعاً دریافتیهای فراوانی داشتهام، چه از لحاظ خانوادگی و چه از نظر اجتماعی. من به خانوادهام بازگردانده شدم، به جامعه بازگردانده شدم. آنچه نیاز داشتم، شخصیت و هویت شکستخوردهام، هویتی که از بین رفته بود، همه بازگشته است.
ممنونم. امیدوارم قدردان باشم و اگر قدردان نباشم، قطعاً این همه محبت از من گرفته خواهد شد.
از اینکه به صحبتهایم گوش دادید، از همگی شما سپاسگزارم.

تايپ: مسافر مجتبي نمايندگي پرستار
بارگزارى: مسافر عليرضا نمايندگى اميركبیر
تهیه و تنظیم: گروه سايت نمايندگى پارك لاله
- تعداد بازدید از این مطلب :
66