چهاردهمین جلسه از دوره یازدهم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی کریمان کرمان به استادی پهلوان همسفر اسما، نگهبانی همسفر سارا و دبیری همسفر مکرمه با دستور جلسه«بنیان کنکره۶٠» روز دوشنبه ۱۷ آذر ماه ۱۴٠۴ ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
ابتدا خداوند بزرگ را شاکر و سپاسگزارم بابت فرصتی که برای خدمت امروز نصیبم شد از آقای مهندس و خانواده محترمشان که هر لحظه تلاش میکنند ما آموزش بگیریم، زندگی کنیم و به حال خوش برسیم ممنون و سپاسگزارم؛ همچنین از ایجنت محترم خانم محیا عزیز و نگهبان جلسه خانم سارا عزیز بینهایت سپاسگزارم که این فرصت را در اختیار من قرار دادند. خیلی خوشحالم که امروز یک بار دیگر در این نمایندگی هستم و عزیزانی را با چهرههای جدید میبینم. تمام دستور جلساتی که در کنگره برای ما گذاشته میشود و ما یک هفته راجعبه آنها صحبت میکنیم و مدام این دستور جلسات تکرار میشوند برای اینکه من در این مسیر خواب نروم و دچار فراموشی نشوم، چرا که انسان اصولاً یک موجود فراموشکاری است و آقای مهندس میگویند همه چیز در این تکرارها بهوجود میآید.
ما خیلی وقتها زمانی که به مشکل برمیخوریم نگاه ما به آسمان است و همیشه از خدا شکایت داریم؛ اما زمانی که به یک موفقیتی میرسیم نگاه ما به خودمان است و آن موفقیت را از خودمان میدانیم. این هفته، هفته بنیان میخواهد به من بگوید که یادت نرود چه کسی باعث شد زندگی تو تغییر کند. هفته بنیان هفته آقای مهندس است و اگر ایشان نبودند هیچکدام از ما دور هم جمع نمیشدیم و قطعاً هیچکسی درمان نشده بود، هیچ مسافر و همسفری نبود و هیچکدام از ما زندگیکردن و زندگی خوب داشتن را تجربه نمیکردیم و مهمتر از همه اینکه گره کور بیماری اعتیاد هنوز در حد یک گره باقی مانده بود و اعتیادی که دهها هزار سال برایش در واقع هیچ درمانی پیدا نشد و دنیا را عاجز کرده بود.
آقای مهندس که ۱۷ سال تاریکی اعتیاد را با تمام وجودشان حس کردند، بالاخره با روش خودشان توانستند در ۱۵ آذرماه سال ۱۳۷۶ به درمان برسند؛ چون خواسته کمک به انسانها را داشتند این علم به ایشان داده شد و روش DST را کشف کردند. در سیدی، شب سیدی هفته، آیهای از سوره فجر را میگویند «وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ» آقای مهندس در واقع در مورد شفیع شدن صحبت میکنند این آیه را اینطور میشود گفت که: آقای مهندس شفیعی شدند که تاریکی اعتیاد به روش DST پیوند بخورد، ایشان در واقع روشی کشف کردند که از نظر علمی کاملاً ثابت شده است و بهترین روش برای درمان اعتیاد، نه ترک اعتیاد، ما میدانیم که درمان با ترک خیلی در واقع تفاوت زیادی دارد.
همانطور که آقای مهندس میگویند درمان؛ یعنی وقتی یک شخص مصرفکننده هروئین به درمان میرسد؛ حتی اگر در لابراتوار هروئین سازی هم شروع به کار کند هیچ وسوسه و نیاز به مصرف هروئین احساس نکند. ایشان علمی را کشف کردند که پاسخ تمام سؤالات در زمینه اعتیاد را داشت و پاسخگوی تمام سؤالات در زمینه اعتیاد بودند و میوه و خروجی خیلی خوب داشتند. ما میبینیم امروزه در کنگره۶۰ صدها هزار نفر به درمان رسیدند و این دقیقاً مصداق این جمله است که آبروی علم به عملش است. آقای مهندس دقیقاً دو سال بعد از اینکه درمان شدند در سال ۷۸ کنگره۶۰ را راهاندازی کردند. آقای مهندس چهطور کنگره۶۰ را شروع کردند.
یک نفر بودند که شروع کردند، در واقع با بیدار شدن نیروهای درونی و ایمان کاملی که داشتند وقتی در سیدیهایشان صحبت میکنند در مورد ایمانشان همیشه میگویند: من به این فکر میکردم که میشود و میتوانم. ایشان با هشت نفر در یک اتاق دوازده متری در خیابون مهدیزاده شروع کردند و هر بار که در این مسیر یک مشکلی برای ایشان بهوجود میآمد با خودشان میگفتند: چیزی نیست من منتظر بدتر از اینها بودم و این خودش یک درس خیلی بزرگی برای من دارد تا هیچجا و هیچ لحظهای از زندگیام دچار ناامیدی نشوم و با تمام تلاشم ادامه بدهم. هفته بنیان هفته با ارزشی است، خیلیخیلی با ارزش است و باید در این دستور جلسه در مورد این صحبت شود که کنگره۶۰ از کجابهکجا رسید.
بارها در صحبتها آقای مهندس، دیدهبانها وقتی صحبت میکنند خاطرات زمانی که کنگره شروع به کار کرد و اینکه چه سختیهایی را پشت سر گذاشتند در حال حاضر چقدر کارها در کنگره آسانتر شده است. وقتی کنگره۶۰ الان را با اوایل مقایسه میکنیم شاید شخصی که به عنوان یک تازهوارد میآید اینجا با خودش فکر کند چه محیط خوبی، چه مکان خوبی، خدمتگزار است، افرادی راهنمایی انجام میدهند و شاید بهنظرش می آید که هیچ مشکلی نیست، خیلی راحت مینشیند و آموزش میگیرد؛ اما در واقع خود کنگره۶۰ از اول؛ حتی این نمایندگی از اول به این شکل و به این تعداد نبوده است و خیلی سختیها کشیده شد، خیلی آدمها از خودگذشتگی کردند تا به شکل امروز در آمده است عزیزان بیایند و راحت بشینند و به درمان برسند.
آقای مهندس آموزشهای خودشان را هر هفته، شنبه و چهارشنبه، در اختیار ما میگذارند، آموزشهایی که در واقع خوراک و تغذیه روح ما است تمام چیزهایی که خودشان حس کردند، فهمیدند و تمام مسائلی که در درون خودشان حل کردند در اختیار ما قرار میدهند. آموزشهایی که همه و همه برای احیاء نفس است. درست است که ما بهواسطه اعتیاد مسافرمان وارد کنگره شدیم؛ اما ادامه دادن به عهده خودمان است. چیزی که خیلی مهم است اینکه من چقدر در اینجا از آموزشها دریافت کنم به تلاش و سعی و حرکت خودم بستگی دارد. اینکه بتوانم از احیاء نفس به تکامل نفس برسم خیلی مهم است. شاید ما گاهی فکر میکنیم که اگر مسافرم به کنگره۶۰ بیاید و درمان شود و خوب شود من هم قطعاً خوب میشوم؛ اما اصلاً چنین چیزی نیست؛ حتی اگر برگه رهایی مسافرم را به دست من بدهند بازهم دردی از من دوا نمیکند تا خود من تغییر نکنم هیچ اتفاقی نمیافتد.
وقتی خودم درست شدم، وقتی که خودم تغییر کردم، باید بنیان خانوادهام را شروع کنم به درست کردن ما آدمهای خیلیخیلی سعادتمندی هستیم و افتخار میکنیم به کنگرهای بودنمان و این صندلیها، صندلیهای خوشبختی است به هیچ وجه این صندلیها را از دست ندهیم. آقای مهندس شخصی بودند که اتفاق خیلی بزرگی در تاریخ و در جهان رقم زدند؛ اما من چه چیزی را اینجا رقم میزنم و این خیلی مهم است که کنگره۶۰ حرکت خودش را ادامه میدهد و با سرعت تمام پیش میرود و هیچچیز جلودار حرکت آن نیست، اگر که کند و یواش حرکت کنم عقب میافتم و دوباره نیروهای منفی بر من غلبه میکنند و دوباره وارد تاریکیها میشوم.
بارش نور به سمت من است و برای اینکه قطع نشود باید ادامه بدهم و بیدار باشم. بیدار بودن در مسیر کنگره خیلی مهم است. شاید گاهی ما ناخواسته در این مسیر به خواب میرویم. انشاءالله هیچوقت این اتفاق برای ما نیفتد. در سیدی نقاش، آقای مهندس میفرمایند: شما که عاشقان راه عشق هستید چگونه عمل میکنید؟ این واقعاً من را به خودم آورد که من چگونه دارم عمل میکنم و کجاها سرعت من کم میشود. در تمام چیزهایی که در کنگره است چه لژیون آموزشی، لژیون سردار، ورزش در پارک، چه خدمتها، همه و همه برای رسیدن به حال خوشی که من بهخاطر آنها به این هستی آمدم. این دستور جلسه یک چیز دیگر را به من یادآوری میکند، تداعی ماندگاری یکسری افرادی است که اگر درمان نمیشدند و خدمت نمیکردند، قطعاً کنگرهای نبود.
یادم میآید دوستان میگفتند که آقا علیرضا از زاهدان آمدند و شعبه کرمان را راهاندازی کنند. اوایل چندین جا اجاره کردند و کارشان را شروع کردند این را از زبان همسفران شنیدم که عزیزان میگفتند ما همسفران میآمدیم؛ اما نه راهنمایی بود نه جلسهای بود تا اینکه خانم سحر به عنوان راهنما به کرمان آمدند و همه چیز ذرهذره شکل گرفت؛ حتی یادم است خانم سحر در صحبتهایشان میگفتند: زمانی که قرار بود به ایشان خبر بدهند که میتوانند برای خدمت به کرمان بیایند یا نه، خیلی مشتاق و خیلی بیقرار و منتظر بودند و اینها چیزی نیست جز عشق خدمت به انسانها. زمانی که عشق به خدمت داشته باشیم دیگر هیچجای تردیدی نیست هیچ؛ اما و اگری نیست و خدمت با خدمت برایت تفاوتی ندارد.
آقای مهندس میگویند: ساکنین آباد، کنگره را از هیچ به همهجا رساندند. وقتی که نگاه میکنیم به آقا علیرضا و خانم سحر، دقیقاً همان ساکنین آباد هستند و باز آقای مهندس میگویند همه چیز در یک نقطه شروع میشود آن نقطه وقتی که به چرخش و دوران در میآید شعاع اضافه میکند، ما میبینیم امروز از شعبههای کرمان، شعبههایی مثل سیرجان، رفسنجان، شکل گرفته و چقدر این شعاع اضافه شده است. باز هم ممنون این عزیزان هستیم و فقط یک چیز بگویم که هر کدام از ما به عنوان یک رهجوی کنگره و به عنوان رهجوی آقای مهندس مؤظف هستیم که راه گذشتگان خودمان را ادامه بدهیم تا این مسیر ارزشمند متوقف نشود.

در ادامه قدردانی از همسفران عضو لژیون سردار؛



مرزبانان کشیک: همسفر طاهره و مسافر حسین(ز)
تایپیست: همسفر بتول
عکاس: همسفر صالحه رهجوی راهنما همسفر محیا(لژیون سوم)
رابطخبری: همسفر منصوره رهجوی راهنما همسفر زهره(لژیون پنجم)
ارسال: همسفر مهدیه رهجوی راهنما همسفر سمیه(لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی کریمان
- تعداد بازدید از این مطلب :
180