جلسه یازدهم از دوره چهل و چهارم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی ارتش به استادی اسیستانت مرزبانی همسفر آذر، نگهبانی همسفر اشرف و دبیری همسفر پروانه با دستور جلسه «بنیان کنگره۶۰» روز دوشنبه ۱۷ آذرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خیلی خوشحالم که در خدمتتان هستم بهخصوص در این هفته که توانستم در این جایگاه، خدمتی انجام بدهم، امیدوارم جلسه خوبی داشته باشیم. دستور جلسه امروز واقعاً برای همه جشن هست، خوب دست بزنید، خوب سوت بزنید، حتماً از خاطرات بگویید، هر خاطرهای از کنگره دارید را بیان کنید و یادی از گذشته داشته باشیم. در دستور جلسه هفته قبل که گفتیم صفت گذشته در انسان صادق نیست؛ چون جاری است، اصلاً خوب نیست در گذشته قرار بگیرید؛ ولی متأسفانه انسان فراموشکار است و بهتر است نگاهی به گذشته داشته باشیم نه اینکه درگذشته غرق شویم، من خودم انتهای تاریکی بودم و قلبم سیاه بود، واقعاً انتهای تاریکی بودم؛ بنابراین این همه سال گذشت و اگر بخواهد یادم برود میشوم لکنود کامل.
دیماه سال ۱۳۸۲ اولین رهجوی لژیون را گرفتم و در دفتر خودم یادداشت کردم که هیچ وقت یادم نرود کجا بودم. برای همین همیشه انتهای آن سیاهی را یادم میماند و امروز میتوانم بگویم سفری از نقطه سیاه بهطرف رنگینکمان و سفری در بیکران، چون انرژی که بچههای کنگره به دست میآورند واقعاً یک انرژی کیهانی است. کاملاً مشخص است طوری که از بیرون کنگره یکی از بچههای کنگره را ببینید متوجه میشوید انرژی واقعاً منتقل میشود و امروز اینجا هستیم، چه طوری؟ برای چه؟ همه را مدیون بزرگمردی به نام مهندس دژاکام هستیم. واقعاً این هفته را تبریک میگویم به تکتک عزیزانی که این راه را انتخاب کردند و ادامه دادند و به نتیجه رسیدند و متأسفم برای تمام کسانی که این راه را پیدا نکردند و حتی جانشان را از دست دادند و ما خیلی خوشبخت هستیم که این راه را پیدا کردیم و در کنار هم هستیم. زندگیمان را نجات دادیم، زندگیهایی که ازدسترفته و نابودشده بود و دوباره آن را به دست آوردیم؛ پس بهتر است بگوییم دوباره احیاء شدنمان مبارک.
آقای مهندس فرمودند تولد من نیست و تولد کنگره تولد یک فرد نیست؛ اما همه میدانیم که تولد آقای مهندس است. آرزو میکنم همیشه سایهشان بالای سر ما باشد. کنگره۶۰ را طوری آغاز کردند که نمیتوان گفت یک راه بلکه کنگره یک تفکر، یک ساختار و یک اندیشه است، اندیشه بزرگمردی به نام مهندس دژاکام، اندیشهای که رو به جهانیشدن هست، اندیشهای که واقعاً از دل درد، درمان درد را به دست آوردند، دردی که درد تکتک ما بود. دست ما را گرفتند و ما را از تاریکیها بیرون آوردند. اگر امروز زندگی آرامی داریم مدیون آقای مهندس هستیم. من اصلاً نمیدانستم جهانبینی چیست؟ نظم چیست؟ آرامش چیست؟ اگر بنیان خانواده قوی شده واقعاً مدیون خانم آنی بزرگ هستیم. اگر که کلمهای به نام جهانبینی استفاده میکنیم، مدیون استاد امین هستیم. اگر امروز میتوانیم باافتخار بگوییم کنگره۶۰ یکی از بزرگترین سازمانهای مردمنهاد جهت درمان اعتیاد است مدیون آقای مهندس هستیم؛ پس این هفته جا دارد که قدردان آقای مهندس و روزهای خوبی که داریم باشیم.
زندگی برای همه ما پستیوبلندی دارد؛ ولی ما اینجا هستیم با تمام سختیهایی که کشیدیم و خانوادههایی هستیم که درد مشترک ما را اینجا در کنار هم جمع کرد، درد مشترک به ما زبان مشترک داد. کجا بیرون از کنگره میتوانستیم این طور باشیم؟ اما الآن در کنار هم هستیم. از صمیم قلبم آرزو میکنم سایه آقای مهندس بالای سر ما باشد و خوشحالم که هر کاری که میکنم همیشه ردی از آقای مهندس در زندگیام هست، هر سیدی که گوش میکنیم و مینویسیم، هر حرفی که یاد میگیریم برای درست زندگی کردن، درست تفکر کردن و برای درست صحبت کردن است، اگر غیرازاین باشد ما کنگرهای واقعی نیستیم و فقط داریم دفترهایمان را برای امضاء گرفتن سیاه میکنیم؛ بنابراین قدر بودنمان در اینجا را بدانیم. تشکر میکنم از همه شما عزیزان و هر کسی که قدمی کوچک در اینجا برمیدارد و دستی در خدمت دارد، حتی تشکر میکنم از سفر اولیها، ممنونم که حضور پیدا میکنید، این شما هستید که حضور پیدا میکنید و اجازه میدهند ما محبت درونمان را با شما تقسیم کنیم وگرنه یاد نمیگرفتیم محبت درونمان را خرج کنیم.

عکاس: همسفر نگار رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون پنجم)
تایپیست: همسفر الهه رهجوی راهنما همسفر فلورا (لژیون دوازدهم)
ویرایش و ارسال: همسفر هنگامه رهجوی راهنما همسفر عطیه (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ارتش
- تعداد بازدید از این مطلب :
297