تقدیم با عشق به آقای مهندس بنیان کنگره 60
غرق در دریای ایمانت شدم
محو این موج و خروش ساحل جانت شدم
عارف وارسته ای تو ای عقاب
بین چه سان مجنون و شیدایت شدم
ای مهندس هر غریقی را نجات
تا ابد مدیون ایثارت شدم
گوشه ی چشمت ز خاکی گل فزود
این چنین درمان و مشتاقت شدم
کنگره حلقه به گوشم زد به مهر
در کثیر عشق بازانت شدم
جمله ی غم ها و علت ها برفت
تا که سرخوش از کراماتت شدم
در پس پرده چه باشد در کتاب
من نخوانده عاشق و رامت شدم
منتشر کن سوختم در محضرت
گوئیا پیدا و پنهانت شدم
ای عقاب بی نظیر قله ها
من شکاری صید در چنگت شدم
خوب و آزادم ز صیادی تو
کیمیاگر ! ذره پرور! روی بر خاکت شدم
این چنین سر گشته در کویت منم
غرق اقیانوس آرامت شدم
ای مراد دردمندان مرهمی
آخر از عشق خدا حیران و ویرانت شدم
در صفات حق تعالی شد مهندس غوطه ور
عزم جزم و سالک راهت شدم
در پناه قدرت مطلق چه زود
از کرم بخشش شد و همراه یارانت شدم
در رکاب شه سواران خدمت لایق بود
بر جهان داران ز خدمت لایق جانان شدم
بس که احساس خدایی در من است
ای مهندس من زبان تو شدم
بی روح بدم بی دل و دلدار بدم
دردم چو دوا شد خود دلدار شدم
قبله گاه عاشقان سوته دل
گوهر کون و مکان در بر شدم
عشق خالق خالقم کرد اینچنین
غرق در هامون و خود دریا شدم
مهر بی پایان خروش موج عشق
آفتاب مهر افزون عالم یکتا شدم
در بیان جوهر خود سر بلند
نور در علم و شب و ظلمت شدم
از خدا این موهبت بر من روا
در طبابت اختر تابان شدم
از اطاعت نزد استادان خویش
سر مد حکام فرزانه شدم
شعر از مسافر محمد لژیون 4 نمایندگی میرداماد اصفهان
- تعداد بازدید از این مطلب :
109