به رسم کنگره، خود را معرفی بفرمایید.
سلام دوستان. اکبر هستم، مسافر. آخرین آنتی ایکس شیره و تریاک، 10 ماه و 5 روز سفر کردم، با راهنمایی راهنمای توانا و مهربانم، مسافر مهدی ابراهیمی، اکنون 2 سال است که آزاد و رها هستم، ورزش در کنگره والیبال و شنا.
در مورد جلسهٔ هفتهٔ «بنیان» به اختصار توضیح دهید.
جلساتی که در کنگره و با دیدگاههای آقای مهندس برگزار میشوند، از اهمیت ویژهای برخوردارند؛ دستور جلسات هفتهٔ بنیان، از آن دستورجلسات بسیار مهم است که به نظر من، بنیان به معنای ریشه است. آقای مهندس تأکید میکنند که بگوییم «بنیان»، نه «بنیانگذار»؛ زیرا بنیان همان ریشه است. ریشهٔ این درخت، خود آقای مهندس است، تنه و ستونهای آن دیدهبانها و راهنماها هستند و شاخ و برگهایش را راهنماهای همسفران و مسافران تشکیل میدهند. این درخت زیبا با ریشهای که آقای مهندس هستند، بنیان مبارک و ارزشمندی است که تا امروز صدها هزار نفر را از تاریکی نجات داده و اعتیاد را درمان کرده که حتی پیشرفتهترین کشورهای جهان از درمان آن عاجز بودند؛ آقای مهندس با اقتدار اعلام کردهاند که ما توانستهایم این بیماری را درمان کنیم.
پیام اصلی این هفته، همانطور که آقای مهندس بارها فرمودهاند، داستان «ایاز» است. من نباید فراموش کنم که کی بودم، چه شدم و از کجا به کجا رسیدم.
به نظر شما، مسافران و همسفران چه رسالت و وظیفهای در قبال بنیان کنگره دارند؟
مسلماً آنچه کنگره را پویا و زنده نگه میدارد، وجود همسفران و مسافران و در میان آنها، راهنماهای تازهواردین و راهنمایان DST است.
حضور و همکاری این عزیزان، تقویت لژیونها و حمایت از فعالیتها، سبب استواری و رشد بیشتر کنگره میشود و آن را در مسیر تحقیقاتش مصممتر میکند.
امروز مقالات آقای مهندس در دانشگاههای جهان منتشر میشود و اجازهٔ سخنرانی در مجامع علمی را مییابد؛ این اتفاقی بزرگ و مبارک است. رسالت ما این است که با حضور مستمر، با تغییراتی که در ما ایجاد میشود، با ادامهٔ تحصیلات، همانطور که آقای مهندس تأکید دارند و با تقویت جنبههای علمی و پایه های مالی، کنگره را هرچه بیشتر تقویت کنیم.
ضمن تبریک به شما برای دریافت شال راهنمای تازهواردان، چه پیامی برای دوستانی دارید که تازه به کنگره پیوستهاند؟
در مورد این شال مقدس سبز و خدمت ارزشمندی که به من سپرده شده، نخست از خدای خود سپاسگزارم که من را لایق دید تا به کنگره بیایم، سفر کنم و اکنون به عنوان خدمتگزار در بخش «خدمت سبز» یعنی قسمت ورودی و نمای کنگره باشم و بتوانم تازهواردان را جذب کرده و به سیستم کنگره وارد کنم.
از وقتی این شال بر گردنم افتاد، انرژی و مسئولیت جدیدی در من دگرگونی ایجاد کرد؛ این خدمت و این موقعیتی که به من دادهاند، برایم بسیار مقدس است و خوشحالم از اینکه میتوانم اینجا باشم، با تازهواردان گفتگو کنم و ببینم که زندگیشان از تاریکی رهایی مییابد، سفر میکنند، راهنما میشوند و شاید تحت تأثیر سخنان من تغییر کنند؛ این حسِ زیبا را فکر نمیکنم در هیچ جای دیگر مییافتم و از راهنمای خودم تشکر میکنم که این مسیر را برایم هموار کرد و انشاءالله که من نیز بتوانم چنین تأثیری بر دیگران بگذارم.
کلام آخر:
بار دیگر از خدای خود را سپاس میگویم که این فرصت را به من داد. منِ اکبر، که روزی حتی در خانهٔ خود نیز جایگاه روشنی نداشتم، اکنون با تغییراتی که در جسم، روان، جهانبینی و زندگیام رخ داده، جایگاهم در خانواده و جامعه دگرگون شده است.
سپاس از راهنمای توانایم، آقای ابراهیمی، که با بیان نافذ و آموزشهای بدیع خود، 10 ماه همراهی و زحمت کشیدند و در من تأثیر گذاشتند و از خانوادهام، همسرم که صبوری کردند تشکر می کنم؛ از ایجنت محترم، از مرزبانان عزیز، از راهنمایان گرامی و دوستان بهویژه هملژیونیها و همچنین از دوستان عزیز در سایت که زمانی من نیز در آن بخش خدمت میکردم و به خوبی میدانم چقدر زحمت میکشند و از تمامی عزیزان در همهٔ بخشها و زوایای کنگره خدمت می کنند صمیمانه تشکر میکنم.
تهیه و نگارش : مسافر عباس ( ل21 )
ارسال : مسافر مهدی (ل 16 )
نمایندگی میرداماد اصفهان
- تعداد بازدید از این مطلب :
106