English Version
This Site Is Available In English

قالبی محکم

قالبی محکم

مهم‌ترین بخشی که می‌توان از آن به‌عنوان هفته بنیان یاد کرد، یادآوری و شکل‌گیری کنگره۶۰ و شعبات آن است. طبق فرمایش آقای مهندس دیدار و تقدیر و تشکر از پیشکسوتان همه این‌ها نشانگر عشق و محبتی است که در کنگره به ما آموزش داده‌اند و ما باید آن‌‌ها را اجرایی کنیم. راهنما همسفر زینب یکی از پیشکسوتان هستند که حدود 10 سال است خدمت در بخش‌های مختلف درخت کنگره را تجربه کرده‌اند و به یکی از کتاب‌ها و قلم عظیم بنیان، تسلط بالایی دارند. توجه شما عزیزان را به این گفت‌وگو جلب می‌کنم.

همسفر زینب همراه مسافرشان با آنتی‌ایکس تریاک، شیشه و متادون وارد کنگره شدند، مدت سیزده ماه به روش DST و با داروی OT به راهنمایی راهنما همسفر فاطمه و راهنما مسافر فرهاد سفر کردند و در حال حاضر نه سال است که آزاد و رها هستند. رشته ورزشی همسفر زینب ایروبیک و دارت است و در جایگاه‌‌های مسئول کارت عضویت، مسئول صوتی، دبیری، نگهبانی، دبیری جلسه راهنمایان، مرزبانی و الان هم به‌عنوان راهنمای DST در حال خدمت هستند.

به نظر شما بذری که بنیان کنگره60 بیست و هشت سال پیش کاشتند، اکنون از نظر علمی تا کجا ثمر داده و خواهد داد؟

در مورد بذر به‌خوبی اشاره شد؛ بنیان یعنی همین دانه راستینی که کاشته شد و اکنون در حال انشعاب یافتن است. این دانه چنان حقیقی و زنده است که تا بی‌نهایت روزبه‌روز در حال افزایش شعاع و گستردگی‌ست. به‌عنوان کسی که چند سال در حال آموزش بوده‌ام، آنچه دیده‌ام این است که وقتی علم راستین باشد، محصول آن همین رهایی هزاران‌ هزار مصرف‌کننده است. شاهد تبدیل انسان‌هایی هستیم که به آخر خط رسیده بودند؛ اما با قرار گرفتن در مسیر خداوند و دریافت آموزش‌ها، به جایگاه تازه‌ای رسیدند. اعتیاد فقط ویترین ماجراست و درمان مصرف‌کننده تنها ظاهری‌ترین شاخه آن است. علم کنگره، علم زندگی است. شاخه‌های دیگر آن درمان سیگار، چاقی و اکنون طبق مقالات مهندس، درمان بیماری‌های لاعلاج است. هزاران بار شکر؛ زیرا عزیزانی را می‌بینم که به علت ناشناخته بودن راه درمان، هر روز ضعیف‌تر شده و تنها با مسکن نگه داشته می‌شوند. با تمام وجود دعا می‌کنم راهکارهای مهندس هرچه زودتر به نتیجه برسند تا این بیماران درمان شوند.

به نظر شما بنیان کنگره از رهجوها و راهنماها چه انتظاری دارند؟

اولین انتظار یادگیری درست علم است. وقتی وارد کنگره می‌شویم نخستین دستور، نوشتن سی‌دی است؛ چون وظایف رهجو اولین پله رشد است. اگر وظایف رهجو را بیاموزم به‌آرامی بالا می‌روم، خدمت می‌کنم و آموزش می‌گیرم و سپس می‌توانم علم را به رهجوهای خودم هم منتقل کنم. بزرگ‌ترین انتظار کنگره از همه اجرای قوانین است، اگر در مسیر راستی حرکت کنیم، هدایت می‌شویم؛ اما اگر حتی به‌اندازه ذره‌ای کج برویم، مانند گردبادی از دایره خارج خواهیم شد.

کنگره60 با چه روشی آدرس انسان را به خودش نشان می‌دهد؟

این سؤال بسیار مهمی است و شخصاً مدتی است با آن درگیرم. گاهی به دلیل تاریکی‌ها در غم فرو می‌روم، حصاری دور خود می‌کشم و اجازه نمی‌دهم کسی نزدیکم شود. روزبه‌روز بیشتر به عمق تاریکی فرو می‌روم و آدرس خودم را گم می‌کنم. به فرمایش استاد سیلور مقامم را جایی جا گذاشته‌ام و از آن آگاه نیستم و تا در سفر دوم یعنی خودشناسی اتفاقی رخ ندهد، پیدا نمی‌شود. گاهی به خودم فرمایش آقای مهندس را یادآوری می‌کنم «دست از این مسخره‌بازی‌ها بردارید، به خودتان فکر کنید.» اگر در وادی تفکر روی خودم تمرکز کنم و خداوند کمک کند، تاریکی‌هایم را خواهم دید و مسیر را انتخاب می‌کنم. یک نکته مهم این است که توقعم را از دیگران کم کنم، توقع زیاد کینه و نفرت می‌آورد و انسان را از اطرافیانش دور می‌کند. تمام توان و وقتم را باید برای انجام کارهای خودم بگذارم، از تجربه دیگران استفاده کنم و لازم نیست همه چیز را خودم تجربه کنم. گاهی در لژیون به رهجوها می‌گویم: کمتر حرف بزنید و بیشتر ببینید، نه با چشم ظاهر؛ بلکه با چشم دل و با چشم عقل. آن وقت روح الهی بلندتر سخن می‌گوید و ذهن آشفته آرام‌آرام جایی برای شنیدن صدای عقل باز می‌کند.

کنگره بارها به درختی تشبیه شده، به‌نظر شما ویژگی ریشه این درخت چگونه بوده که چنین تنومند شده است؟

ریشه؛ همان بنیان و آقای مهندس هستند. یاد صفحه بیست و پنج کتاب «عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر» می‌افتم؛ زمانی که استاد امین به خانم آنی می‌گفتند اگر همه بدانند بابای من این کتاب را می‌نویسد، آبرویمان می‌رود و مهندس فرمودند اگر این کار به رهایی انسان‌ها برسد، نجات انسان‌ها مقدم است بر آبرو و این یعنی عشق. این ریشه این‌چنین مملو از عشق، استواری و از خودگذشتگی است. خشت اولیه آن می‌توانست ضعیف باشد؛ اما به قالبی محکم تبدیل شد و بنیانی عظیم ساخت. به همین دلیل، هر زمان به این ریشه فکر می‌کنم یاد عشق و ایثار مهندس می‌افتم؛ کسی که چراغ خانه‌های زیادی را روشن کرد.

اگر بخواهید هفته بنیان را به تازه‌واردها معرفی کنید، آن را چگونه تعریف می‌کنید؟

این هفته را به تمام اعضای کنگره به‌خصوص آقای مهندس و خانواده ایشان تبریک می‌گویم. این هفته، هفته احیا و زنده شدن دوباره است. در مورد مصرف‌کننده‌ای که یک روز با بدترین حال وارد می‌شود؛ ولی امروز قهرمان راگبی شده است من چه می‌توانم بگویم؟ جز اینکه مهندس بزرگ‌مرد تاریخ است و جایگاه ایشان چنان عظیم است که در وادی چهاردهم تعریف شده است: «اکنون تختی از سنگ مرمرین آن با گل‌های سفید را خوب احساس خواهید نمود، این جایگاه اکنون به شما تعلق دارد.»

طبق سی دی بنیان، فراموشی یکی از ابزارهای مثلث تاریکی است، وظیفه ما در مقابل آن چیست؟

یکی از عوامل پیشگیری از فراموشی، شکرگزاری است. انسان ذاتاً زیانکار، ناسپاس و تبهکار است؛ اما اگر شکرگزار نباشم، منیت در من رشد می‌کند، کفر شکل می‌گیرد و نادیده‌گرفتن حقیقت آغاز می‌شود. کار نیروهای منفی این است که حجاب و پوشش ایجاد کند تا نبینم و نبخشم. اگر خوبی‌ها دیده نشود، انسان هم دیده نمی‌شود؛ اما اگر شکرگزار باشم و خوبی‌ها را ببینم، آینه صفات الهی در وجودم شکل می‌گیرد و صفات نیک از دیگران وارد من می‌شود. فقط نباید فراموش کنم که چه بودم و اکنون کجا هستم.

سخن پایانی

این دستور جلسه مرا به سکوت واداشته است. وقتی در آکادمی می‌بینم شال پهلوانی داده می‌شود و همسفری که روزی در تاریکی بود می‌گوید: می‌خواهم پهلوان شوم؛ یعنی بهایش را پرداخت کرده است، این همان آرامش، شفا و ایثار است. همسفر روزی از خدا می‌خواست فقط یک‌بار کنار همسرش غذا بخورد یا با او بیرون برود، این اتفاق بزرگ و این بستر در حال فراهم‌شدن است. هرچه خانواده آرام‌تر شود، نسل بعدی هم آرامش را تجربه خواهد کرد و آینده از ناامیدی دور و به سمت آرامش هدایت می‌شود، انشاءالله.

انجام مصاحبه و طراح سؤالات: راهنمای تازه‌واردین همسفر نیلوفر
تایپ: راهنمای تازه‌واردین همسفر نیلوفر و همسفر رقیه رهجوی راهنما همسفر خندان (لژیون هفتم)
عکاس: همسفر رها رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون دهم)
ارسال: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر خندان (لژیون هفتم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی لویی پاستور

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .