یازدهمین جلسه از دوره ششم کارگاه های آموزشی خصوصی مسافران کنگره ۶۰ نمایندگی صفادشت با استادی راهنما مسافر ایمان، نگهبانی راهنمای تازه واردین مسافرمحمدرضا و دبیری مسافر علی با دستور: جلسه «بنیان کنگره 60» روز دوشنبه۱7 آذر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان ایمان هستم یک مسافر،در ابتدا خدا را شکر میکنم که در این جایگاه قرار گرفتم و فرصت خدمت و آموزش نصیبم شد، از راهنمای عزیز آقا علیاصغر بابت فراهم کردن این موقعیت ارزشمند صمیمانه سپاسگزارم.
این هفته را به تمام اعضای کنگره ۶۰، بهویژه نمایندگی صفادشت تبریک عرض میکنم، جناب مهندس این هفته را «هفته بنیان» نامگذاری کردهاند تا یادمان باشد کنگره ۶۰ هرگز تاریخ و ریشههای خود را فراموش نکند، همانطور که ملتهایی که تاریخ خود را از یاد میبرند، پایهای محکم ندارند، ما نیز در کنگره باید همیشه به یاد داشته باشیم که 28 پیش، فردی به نام مهندس دژاکام راه درمان اعتیاد را کشف کرد؛ درزمانی که حتی بزرگترین دانشگاهها و دانشمندان جهان درمانی برای اعتیاد نمیشناختند و میگفتند اعتیاد درمان ندارد.
اما جناب مهندس دژاکام آمد و با تلاش، عشق و ایمان مسیر درمان را یافت، فرمول DST را کشف کرد و مشکل را از ریشه حل نمود، متأسفانه ما در ایران گاهی قدر بزرگان خود را آنطور که باید نمیدانیم، درحالیکه بسیاری از دانشمندان بزرگ که روزی از خاک ایران برخاستند، زمانی که به کشورهای دیگر رفتند، ارزش و احترام فراوان یافتند، اما بازهم به وطن بازگشتند، چون خاک این سرزمین، خاک پرورندهی علم و عشق است، ما باید قدر این گوهر گرانبها را بدانیم و در کنگره، اصل و بنیاد خود، یعنی بنیانگذارمان ، را هرگز فراموش نکنیم.
جناب مهندس دریکی از صحبتهایشان دربارهی وزیر ایاز در زمان سلطان محمود یادکردند، بعضیها به سلطان میگفتند این وزیر گاهی به اتاقی میرود و گویا چیزی پنهان میکند یا از بیتالمال چیزی برمیدارد، اما وقتی حقیقت روشن شد، دیدند او تنها یک پوستین و یک جفت کفش قدیمی در آن اتاق داشت. هر بار به آنها نگاه میکرد تا گذشته و شرایط آغازین زندگیاش را به یاد بیاورد تا مبادا دچار غرور شود و ریشهی خود را فراموش کند.
من نیز زمانی بیماری درگیر با اعتیاد بودم،راههای زیادی برای درمان امتحان کردم: کمپ، دارو، ترک در خانه و … اما هیچکدام نتیجه نداد، تا اینکه مسیرم به کنگره ۶۰ افتاد، اگر آن روز پایم به اینجا نمیرسید، شاید سرنوشت من هم مثل یکی از دوستانم میشد ،کسی که باهم مصرف میکردیم، او را به کنگره معرفی کردم، مدتی آمد ولی رها کرد و درنهایت دست به خودکشی زد، شاید من هم اگر این مسیر را پیدا نمیکردم همان راه را میرفتم.
این تجربه به من آموخت که هیچوقت نباید گذشتهام را فراموش کنم، باید به یاد داشته باشم که از کجا به کجا رسیدم، روزهایی بود که حالوروزم خرابتر از آن بود که تصور روزهای خوب را داشته باشم؛ هرگز فکر نمیکردم روزی باحال خوش، در کنار جمعی صمیمی و دوستان رهاشده از اعتیاد در این مکان باشم، اما امروز، 7 سال است که در کنگره هستم و این لحظهها را با شادی و عشق در کنار شما سپری میکنم.
باور کنید که آمدن به کنگره برای من فقط یک حضور نیست؛ هر بار با شوق و لحظهشماری به اینجا میآیم، روزهای اول فکر میکردم 10 ماه بیایم، درمان شوم و بروم، چون قبلاً بارها ترک کرده بودم و هر بار شکستخورده بودم، اما چیزی که اینجا پیدا کردم حال خوش است که فراتر از درمان بود.
ما همیشه در زندگی به دنبال حال خوش بودیم؛ حتی در مصرف مواد، ظاهراً در پی همان حال خوش بودیم ،اما آرامش و خوشی واقعی را اینجا، در کنگره پیدا کردیم.
امیدوارم همهی شما تازهواردان در سفر اول نیز بتوانید به رهایی برسید، و عزیزان در سفر دوم خدمت کنید، رشد کنید و حال خوبتان را حفظ کنید.از اینکه به صحبتهایم گوش کردید، از صمیم قلب سپاسگزارم.
.jpg)
تایپ ، ویراستاری و ارسال: مسافر حسن خدمتگزار سایت
عکس: مرزبان خبری مسافر بهمن
مسافران نمایندگی صفادشت
- تعداد بازدید از این مطلب :
114