"نکاتی از سی دی بنیان":
مناسبتها در کنگره 60 به دلایل خاصی برگزار میشوند و حذف هر یک از آنها میتواند به اختلال در روند کنگره منجر شود. این مناسبتها به انسانها یادآوری میکنند که فراموشی و نسیان یکی از ابزارهای مثلث تاریکی است و یادآوری و قدردانی از یکدیگر باعث میشود افراد از پنهانکاری و کفر خارج شوند و نقش خود را در این جهان بیابند.
انسانها زمانی قادر به دیدن دیگران هستند که دو مرحله: درد و رنج و رسیدن به سلامتی، توانایی و اعتبار را پشت سر بگذارند، اگر شخصی از این مرحله عبور کند قادر به دیدن افراد بوده و میتواند در جای مناسب و به اندازه لازم به آنها کمک کند و از مبارزه و رقابتها فاصله بگیرد. در جهانبینی ما آموزش میگیریم که از شادی انسانها شاد و از ناراحتی آنها ناراحت شویم.
بنیان به معنای ریشه و اصل است و به این علت بنیان میگوییم، چون خود جناب مهندس دژاکام مرحلهای را که بهعنوان درمانDST و فرضیه ایکس شناخته بودند، ابتدا به روی خودشان آزمایش و خود را با این نظریه و روش از نو ساختند و بعد کسانی که وارد کنگره ۶۰ شدند هم با همین روش و مسیر درمان شدند و میشوند.
نقش هر فرد در جامعه اهمیت زیادی دارد و اگر فردی این نقش را به درستی ایفا کند، قطعاً دیده خواهد شد. در این میان، معلم خوب میتواند با شناسایی تواناییها و پتانسیلهای شاگردان، به آنها کمک کند تا نقاط قوت و ضعف خود را بشناسند. جناب مهندس دژاکام به عنوان معلم همه ما، با آموزشهای خود، افراد را به کشف استعدادهای درونیشان سوق میدهد و وقتی این استعدادها آزاد شوند، فضای کنگره پر از عطر و انرژی مثبت میشود.
مشکل اصلی ما انسان ها از جایی شروع می شود که فکر می کنیم ، به دلیل اینکه کارهای خوبی را انجام داده ایم در نتیجه آدم خوبی هستیم و همه باید از ما الگو برداری کنند؛ در صورتی که این طور نیست. در اصل باید دیگران این را باور کنند که ما انسان خوبی هستیم . محبت در درون تمام انسان ها هست ولی انسان باید درون خودش را از کینه خالی کند تا بتواند آن محبت را جذب کند. ما انسانها باید دائماً احوالات خودمان را نقد و بررسی کنیم تا به آن درجه از پختگی لازم برسیم. اگر کسی بتواند محبت را به گونه ای یاد بگیرد که در جای لازم بتواند به انسانها کمک کند آنجاست که به پختگی لازم رسیده است.
وقتی که ما در کنار یکدیگر جمع می شویم و ساختاری مثل خانواده را تشکیل می دهیم برای حفظ بقاع و توسعه این ساختار باید بخشش و از خودگذشتگی را در درون این ساختار داشته باشیم؛ بخشش به این معناست که شخصی در مقابل ما قرار می گیرد، رفتارها و کردارهایش بهگونهای است که وجود ما را به هم می ریزد و از رفتارهای او نمیتوانیم چشمپوشی کنیم، ولی ما در مرتبه بخشش قرار میگیریم و گذشت می کنیم، آن شخص را می بخشیم و دیگر از آن شخص کینه و نفرتی درد دل نداریم.
انسان زمانی بخشش و گذشت می کند که از منیت خویش عبور نموده باشد در نهایت اینکه اگر من بتوانم آن پیوندهای محبتی را که در خانواده و یا در ساختارهای دیگر آسیب دیده است را بازسازی کنم و احیا نمایم، آنگاه میتوانم بگویم که به یک درجه از پختگی رسیده ام.
بخشش و محبت از اصول اساسی کنگره هستند و رفتار انسانها با ما تابع رفتار ما با آنهاست. با پرورش محبت در خود، میتوانیم به خوبیهای دیگران توجه کنیم و این عمل به ما انرژی و انگیزه میدهد. از سوی دیگر، مشکل اصلی انسانها زمانی آغاز میشود که خود را مرکز عالم بدانند و فکر کنند که چون کارهای خوبی انجام میدهند، آدم خوبی هستند.
بخشندگی و گذشت در خانواده و جامعه از اهمیت زیادی برخوردار است. با حل مسائل خانوادگی و بازسازی پیوندهای آسیبدیده، میتوانیم به بهبود روابط و ایجاد فضایی سالم کمک کنیم. جناب مهندس دژاکام با کشف متد DST و نظریه ایکس، راه درمان اعتیاد را نشان دادند و آموزشهای دقیق و حسابشدهای را برای همسفران و مسافران ارائه کردند.
اولین پیامی که دریافت می شود این است: با عبور همراه با آموزش از گذرگاههای سخت می توان بزرگ شد و در گرید بالاتری به لحاظ شناخت و آگاهی ایستاد، پس نگاهم را به سختیها تغییر دهم، یعنی همانطور که استاد میفرمایند مشکلات و موانع را در زندگی رحمت خداوند ببینم.
در نهایت، هدف جناب مهندس در سال 1400 بینالمللی کردن کنگره و برپایی شعبههایی در سایر کشورهاست تا تمامی انسانهای درگیر اعتیاد بتوانند از این روش درمانی بهرهمند شوند. اهمیت این مناسبتها و پیوندهای انسانی در کنگره نشان میدهد که با همدلی، محبت و آموزش، میتوانیم به فضایی مثبت و پرانرژی دست یابیم و به تسهیل روند درمان و رهایی از مشکلات کمک کنیم.
نگارش: مسافر سینا (لژیون یکم)
گروه خبری نمایندگی محمدی پور قم
- تعداد بازدید از این مطلب :
106