English Version
This Site Is Available In English

جناب مهندس راهی پیدا کردند که در ابتدا همه با آن مخالفت می کردند

جناب مهندس راهی پیدا کردند که در ابتدا همه با آن مخالفت می کردند

یازدهمین جلسه از دوره پنجم  کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی ابهر با استادی راهنما مسافر حبیب و نگهبانی مسافر مرتضی و دبیری مسافر  اسمائیل با دستور جلسه « بنیان کنگره 60 »یک شنبه 16 آذر ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان، حبیب هستم یک مسافر.

در ابتدا این هفته، هفته‌ی بنیان را به خدمت آقای مهندس، تمامی اعضای کنگره، و به‌ویژه شعبه‌ی خودمان تبریک می‌گویم. همچنیین این هفته رو به دیدبانهای محترم و اسیستانت دیدبان محترم آقا محمود تبریک عرض می کنم .خدا را شکر می‌کنم که شعبه‌ی ما به بار نشسته و این هفته رهایی‌های زیادی داشتیم؛ واقعاً خوشحال شدم. در گروه دیدم اسامی دوستانی که رها شدند را،علی آقا، آقا محمدعلی، آقا مجید، آقا یاشار، وحید عزیز و آقا مهدی که ایشان رهایی از سیگار داشتند.خدمت این عزیزان تبریک می‌گویم و امیدوارم رهایی‌شان مستدام باشد و در کنگره خدمتگزار باشند.این گل رهایی که آقای مهندس به ما می‌دهند، برای من سؤال بود که چه پیامی دارد؟

روزی یکی از بزرگان کنگره ۶۰ به من فرمودند:

‌«گل رهایی یعنی اینکه به مسافر گفته می‌شود: از امروز تو همان گل پاکی و خوش‌بویی هستی؛ باید این گل را تبدیل کنی به درختی تنومند و قدرتمند، که هیچ باد و طوفانی آن را نلرزاند.»و آن گل سفیدی که به راهنما داده می‌شود، یعنی یک شاخه به شاخه‌های درخت اضافه شده، سایه‌اش بیشتر می‌شود و پربارتر خواهد شد.

در جلسه‌ی این هفته که درباره‌ی بنیان کنگره ۶۰ است، دستور جلسه بسیار بزرگ و عظیم است.من در حد وسع خودم می‌خواهم چند کلمه درباره‌ی آقای مهندس و بنیان کنگره صحبت کنم.

پارسال، وقتی آقای مهندس اجازه دادند که در شهر ابهر نیز شعبه داشته باشیم، سالن خیلی به‌هم‌ریخته و شلوغ بود؛ اما به همت بچه‌ها، همه کمک کردند، همه‌ی عزیزان آمدند، هر وسیله‌ای که لازم بود تهیه کردند. اگر دستگاه جوش لازم بود، آوردند؛ شهرداری هم کمک کرد.راه‌اندازی این شعبه بسیار سخت بود، اما چون عشق در میان بود، سختی‌ها قابل‌تحمل شد.آقای مهندس راه و روشی را پیدا کردند که هیچ‌کس در ابتدا قبولش نداشت؛ خودش تنها بود و هیچ‌کس کمکش نمی‌کرد، حتی بعضی‌ها مخالفت می‌کردند. ایشان به‌دنبال راهی بود که کسی بتواند ترک کند، اما با روشی که شاید در ابتدا برای دیگران غیرقابل‌درک بود.من در کنار ایشان بودم؛ آقای مهندس می‌توانست پس از رهایی، دنبال زندگی حرفه‌ای خود برود ایشان مهندس برق کشور بودند، بسیار معروف و محبوب.اما به‌جای آن، دید که در جامعه تعداد مصرف‌کنندگان زیاد است و همه در مسیر اشتباه قدم برمی‌دارند؛ تصمیم گرفت که راهی برای نجات آنان پیدا کند و کنگره را بنا نهاد.برای مثال، فرض کنید خروجی این سالن مانند یک پنجره است که تصویرش در آینه می‌افتد؛ من خودم سال‌ها برعکس مسیر رفتم هجده سال. سه سال مواد مصرف کردم. یکی از دوستان گفت چیزی پیدا کرده برای ترک تریاک که خیلی عالی است؛ اما سه سال بعد دیدم شیشه دستم است!کم‌کم شیشه کشیدم و دیگر تریاک نمی‌کشیدم؛ از آن‌به‌بعد راه خلاصی نداشتم. هجده سال آوارگی و دربه‌دری کشیدم.اما خدا خیر بدهد به آقای مهندس که با پشتکار قوی و تلاش بسیار، این مجموعه را راه‌اندازی کردند.من، حبیب، با حال بسیار بدی به کنگره آمدم، اما امروز خدا را شکر حالم خوب است.
از جناب مهندس تشکر می کنم، و از تنها کسی که در این راه یاری‌شان کرد، خانم آنی بزرگ.از ایشان هم تشکر می‌کنم که به فکر ما مصرف‌کنندگان بودند و کمک کردند تا از این راه رهایی پیدا کنیم.از اینکه به حرف‌های من توجه کردید، بسیار ممنون و سپاسگزارم.

مرزبان کشیک: مسافر سعید

تصویر بردار: همسفر محمد امین
تنظیم و ارسال: مسافر علی مسئول سایت

مسافران نمایندگی ابهر

سایت نمایندگی ابهر

 

 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .