در سفر زندگی مهمتر از مقصد، همسفر بودن است. همسفر یعنی همراهی، یعنی اگر یکی خسته شد، دیگری دستش را بگیرد. اگر یکی از مسیر افتاد، دیگری چراغ را بالاتر بگیرد تا تاریکی کمتر شود.
اکنون گفتگوی جذاب با راهنمایان تازهواردین همسفر شهره و همسفر محمد ترتیب دادهایم که شما را به خواندن آن دعوت مینمایم.
راهنمای تازهواردین همسفر شهره و مسافرشان با سالها تخریب و آنتی ایکس مصرفی تریاک و شیره وارد کنگره شدند. به مدت یازده ماه و دوازده روز با متد DST و داروی OT به راهنمایی مسافر دریانورد و همسفر بنفشه سفر کردند. در حال حاضر به مدت پنج سال و نه ماه است که به لطف خدا و دستان پر مهر آقای مهندس آزاد و رها هستند. رشته ورزشی همسفر در کنگره دارت است. راهنمای تازهواردین همسفر شهره در جایگاههای خدمتی دبیری خدمت کردهاند و در حال حاضر در جایگاه راهنمای تازه واردین در حال خدمت هستند.
راهنمای تازهواردین همسفر شهره
چه شد که وارد مسیر کنگره60 و آموزشهای راهنمایی شدید؟
من هم مانند بسیاری از تازهواردین، برای ترک اعتیاد مسافرم وارد کنگره60 شدم. آن زمان هنوز تفاوت بین ترک و درمان را نمیدانستم. بعد از رهایی مسافرم و رسیدن به حال خوش، تصمیم گرفتم خودم نیز آموزش ببینم و بتوانم به خانوادههای درگیر اعتیاد کمک کنم تا به درمان و رهایی برسند.
اولین روزی که وارد کنگره60 شدید، چه حال و هوایی داشتید؟
من از طریق برنامه تلویزیونی با کنگره60 آشنا شدم. هیچ شناختی از آموزشهای کنگره نداشتم و با دنیایی از ترس، خشم، اضطراب و تفکرات منفی وارد شدم.
چه چیزی باعث شد تصمیم بگیرید، راهنمای همسفران شوید؟
زکات علم، نشر آن است. آموزشهای کنگره۶۰ درسهای زندگی هستند، بسیار ناب و کمنظیرند و به نظر من مشابه آنها در هیچ مدرسه، کالج یا دانشگاهی تدریس نمیشود. پس از دریافت این آموزشها، دوست داشتم آنها را به خانوادههای درگیر اعتیاد هدیه کنم.
سختترین بخش کار راهنمایی برای شما چیست؟
کنگره60 انسان را با خودش روبهرو میکند. سختترین بخش برای من این است که بتوانم گرههای درونی خودم را پیدا کنم و با تزکیه و پالایش از آنها عبور کنم.
شیرینترین تجربهای که از لژیون تازهواردین داشتهاید را برای ما بیان کنید؟
زمانی که رهجویی پس از 3 جلسه مشاوره به کنگره60 وصل میشود، راهنما انتخاب میکند، سر لژیون مینشیند و در مسیر درمان قرار میگیرد از شیرینترین لحظات برای من است.
برخورد با همسفرانی که ناامید هستند را چگونه مدیریت میکنید؟
همسفرانی که تازه وارد کنگره میشوند، معمولاً فکر میکنند اعتیاد فقط مشکل زندگی آنها است. بسیاری تجربه ترکهای ناموفق در کمپ یا سقوط آزاد را دارند و ناامید هستند. وقتی متد DST و داروی درمان OT توضیح داده میشود و همچنین نمونههای درمانشده فراوان را در کنگره60 میبینند، امید در آنها زنده میشود و مسیر را ادامه میدهند.
راهنمایی چه تغییری در نگاه به زندگی و خانواده شما ایجاد کرده است؟
زندگی همیشه فراز و نشیب و مسائل خودش را دارد. راهنما شدن به من کمک کرده با دیدی بازتر و روشنتر به مشکلات نگاه کنم و برای حل آنها حرکت و اقدام داشته باشم.
رابطه شما با پسرتان که او هم راهنمای همسفران آقا است، چگونه تحت تأثیر این مسیر قرار گرفته؟
ما هر دو پس از گرفتن آموزشها، درمورد مسائل مختلف با هم بحث و تبادل نظر میکنیم. در مسیر خدمت، پشتیبان یکدیگر هستیم، این مسیر باعث شده به درک عمیقتری از هم برسیم.
بعد از ورودتان به کنگره، چه تغییرات مثبتی در خانواده شما رخ داد؟
قبل از ورود به کنگره60 در خانه مشاجره، تنش، درگیری و قهر وجود داشت. آرامش و حال خوب امروزمان را مدیون کنگره هستیم.
بزرگترین آرزوی شما برای زنان و مادران در کنگره60 چیست؟
آرزو دارم در قدم اول بتوانند به خودشان کمک کنند، گرههای درونیشان را باز کنند و به صلح و آرامش درونی برسند. سپس بتوانند فرزندانشان را با آموزشهای ناب کنگره آشنا کنند و این آموزشها را در خانواده بهصورت کاربردی به کار بگیرند.
.jpeg)
راهنمای تازهواردین همسفر محمد
چه انگیزهای باعث شد راهنمای همسفران آقا شوید؟
بهتر است ابتدا بگویم چه انگیزهای باعث شد، بهعنوان همسفر و رهجوی کنگره۶۰ وارد این مسیر شوم. اگر بخواهم خلاصه بگویم، هدف اولیهام استفاده از آموزشهای کنگره برای رسیدن به آرامش، توسعه مالی و رشد فردی بود؛ اما در ادامه با حرکت در مسیر خدمت و افزایش دانایی، خواستههای جدیدی در من شکل گرفت. انگیزه ابتدایی من برای خدمت راهنمایی این بود که دریافت کرده بودم، در این جایگاه میتوانم به آموزشهایی دسترسی پیدا کنم که اطلاعات بیشتری از صور پنهان به من میدهند؛ اما با گذر زمان و رشد بیشتر از خواستههای ماورایی خود نیز عبور نمودم. امروز انگیزهام از راهنما شدن، یاد گرفتن عشق به مخلوق، خدمتگزاری و از خودگذشتگی است.
اولین روزی که به کنگره60 آمدید چه حال و هوایی داشتید؟
فقط میتوانم بگویم هم از نظر درونی و هم از نظر خانوادگی در وضعیت مناسبی نبودیم، از همه جا ناامید شده بودم و هیچ راه، روش یا مسلکی پیدا نمیکردم که بتواند پاسخگوی نیازهایم باشد فقط میخواستم به آرامش برسم و از آن آشفتگی بیرون بیایم.
به نظر شما همسفر آقا چه تفاوتهایی با همسفر خانم دارد؟
از نظر حال خراب در ابتدای ورود به کنگره60، هیچ تفاوتی بین همسفر آقا و همسفر خانم وجود ندارد؛ اما از نظر جنس پیوند محبت، نقشها و نوع مسئولیتها در خانواده و جامعه، تفاوتهایی دیده میشود. همین تفاوتها باعث میشود، همسفران خانم آرامش و حال خوش خود را بیشتر در رهایی مسافرشان ببینند. همین امر به گسترش و پیشرفت گروه همسفران خانم کمک کرده است.
سختترین چالش در لژیونداری برای همسفران آقا چیست؟
من به تازگی شال نارنجی گرفتهام و در لژیونداری تجربه زیادی ندارم؛ بنابراین برای پاسخ به این سؤال از مشاهدات و تجربههای شخصیام استفاده میکنم. به دلیل نزدیکی گروه همسفران آقا به گروه مسافران آقا، بارها از راهنمایان مسافران شنیدهام که میگویند، نگهداشتن یک همسفر آقا سختتر است؛ زیرا برخلاف مسافران، ابزاری مانند داروی OT وجود ندارد که رهجو را روی صندلیها نگه دارد. به نظر من مهمترین چالش راهنمای همسفران آقا این است که بتواند پاسخگوی مشکلات و گرههای رهجویش باشد تا رهجو او را بهعنوان راهنما بپذیرد. معمولاً حداقل دو ماه طول میکشد تا یک همسفر آقا به درجهای از پذیرش و فرمانبرداری برسد و بتواند عنوان رهجوی کنگره۶۰ را به او داد.
مهمترین تغییری که کنگره60 در ارتباط و محبت بین مادر و فرزند ایجاد کرده چیست؟
این سؤال من را به یاد جملهای از استاد امین در سیدی خانواده میاندازد. ایشان میفرمایند: «دانش اندک انسان را از خدا دور میکند و دانش بیشتر به خدا نزدیک مینماید.» در ابتدای فراگیری جهانبینی، ممکن است فرد ناخودآگاه اطرافیانش را قضاوت کند و این قضاوت کانال محبت را مسدود میکند. من هم از این قاعده مستثنا نبودم و مدتی مادرم را قضاوت میکردم؛ اما با گذشت زمان و افزایش آموزش از این قضاوت کاسته شد و پیوند محبت میان ما بیشتر و عمیقتر شد.
اگر بخواهید پیامی به همسفر آقا بدهید چه میگویید؟
همسفر بال پرواز مسافر است؛ اما یک همسفر آقا باید بداند مسافر او بال زخمی دارد و برای درمان بال مسافر، ابتدا باید درمان خود را آغاز کند. همسفر آقا باید برای ایفای نقش در خانواده و در مسیر درمان مسافر، ابتدا خود به آرامش و حال خوش برسد. حتی اگر مسافرش به کنگره نیامد یا در میانه سفر برگشت خورد، همسفر نباید آرامشش را از دست بدهد یا ناامید شود. به قول راهنمای درمان سیگارم، آقای امیر خرمشاهی: با کنگره باش و پادشاهی کن؛ بیکنگره باش و هرچه خواهی کن.
به جوانانی که میخواهند وارد مسیر خدمت و راهنمایی شوند، چه توصیهای دارید؟
در اراده خود برای انجام کارها، هیچ هراسی به دل راه ندهید و پیش بروید؛ زیرا جلودار واقعی شما خداوندی است که ناممکنها را ممکن میسازد. مسیر خدمت، مسیری است هم سخت و هم سهل پر از چالش، گره و آموزش. با حرکت در جهت خدمت به انسانها و عبور از این گرهها انسان، ۲ بُعدی شدن را میآموزد.
سخن پایانی شما..
همسفر
در پایان هفته بنیان را در رأس به آقای مهندس، خانواده محترمشان و کلیه اعضای کنگره۶۰ و نمایندگی ایمان تبریک عرض کنم از خداوند برایشان تندرستی و سلامتی آرزومندم از اینکه محیط امن و مناسبی را برای همسفران به وجود آوردند تا ما هم کنار مسافرانمان آموزش بگیریم، تشکر و قدردانی می کنم.
مسافر
استاد امین همیشه میگویند: «یک مرد جنگی به از صد هزار.» بودن در مسیر خدمتی و تجربه جایگاههای مختلف در کنار ایفای نقش در خانواده پدر، همسر و فرزند خوب بودن، جامعه، کار و ارتباطات فرد را در مسیری قرار میدهد که میتواند رسیدن به خواستههای مختلف را هم زمان مدیریت کند؛ یعنی همان شو شود. بهمرور زمان درمییابیم که انرژی و علم لازم برای رسیدن به خواستهها در ما ایجاد میشود. قطعاً و حتماً خدمت معنوی بار مادی نیز به همراه دارد.
از اینکه وقت باارزش خود را در اختیار ما قرار دادید بینهایت سپاسگزارم.
طراح سؤالات و مصاحبه کننده: راهنما همسفر فهیمه (لژیون پنجم)
عکاس: مرزبان خبری همسفر سوفیا
ویرایش و ارسال: همسفر سمانه رهجوی راهنما همسفر هدی (لژیون پانزدهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ایمان
- تعداد بازدید از این مطلب :
232