English Version
This Site Is Available In English

برداشت از سی‌دی "گره قدرت"

برداشت از سی‌دی

برداشت از سی‌دی گره قدرت

مسافر حسن، لژیون دوم، گروه OT

قدرت به معنای توانایی انجام کار و توانایی عدم انجام آن است. یعنی زمانی که انسان توانایی و قدرت انجام کاری را دارد، اما آن کار را انجام نمی‌دهد. او می‌تواند ضربه‌ای بزند، اما نمی‌زند؛ می‌تواند شمشیر را فرود آورد، اما این کار را نمی‌کند؛ می‌تواند اخراج کند، اما اخراج نمی‌کند. این به معنای برقراری تعادل بین اصول و قوانین و عشق و محبت است و این کار بسیار سخت و دشوار است و نیاز به آموزش، آگاهی، زمان و تجربه دارد.

قدرت زمانی معنی و مفهوم پیدا می‌کند که به شخص اختیار، مسئولیت و جایگاه داده شود. اگر فرد قدرت نداشته باشد، هیچ کاری نمی‌تواند انجام دهد؛ به عبارتی، وجود قدرت ضروری است. برای مثال، یک باغبان حیطه باغبانی‌اش محل قدرت اوست؛ یک معلم، کلاس درسش محل قدرت اوست؛ و یک راهنما، لژیونش محل قدرت اوست.

مواردی وجود دارد که اگر انسان آن‌ها را رعایت نکند یا انجام ندهد، قدرت او تبدیل به گره قدرت می‌شود. یعنی قدرت از مسیر خودش خارج می‌شود یا دچار افت‌زدگی می‌شود.

اول اینکه انسان می‌بیند دوستان یا نزدیکانش تغییر و تحولی در زندگی‌شان نداشته‌اند و همچنان همان آدم‌های قبلی با خلق‌وخو و رفتارهای دوستانه هستند. اما اگر یک اتفاق تأثیرگذار در زندگی‌شان بیفتد، مثلاً پولی به دست آورند، ارثی به آن‌ها برسد یا شغل خوبی پیدا کنند، می‌بینند که اخلاق‌شان تغییر می‌کند و دیگر مثل قبل نیستند. اینجا شخص دچار گره قدرت می‌شود، زیرا به خاطر پول یا جایگاهی که به دست آورده، دچار غرور و منیت می‌شود و دیگران را نادیده می‌گیرد.

دوم اینکه اگر شخصی در جایگاه مسئولیتی که دارد، دوست دارد همه از او تعریف و تمجید کنند و هر کاری انجام می‌دهد توقع دارد بارها و بارها از او تشکر شود، به طوری که کار و مسئولیتی که بر عهده‌اش هست را طوری جلو ببرد که تأیید دیگران اولویت اولش باشد، نه کار اصلی که به او سپرده شده، اینجا نیز قدرت از مسیر خود خارج می‌شود و به گره قدرت تبدیل می‌شود. پس از مدتی، ساختار آن قدرت آسیب می‌بیند.

سوم اینکه فردی در جایگاه و قدرتی قرار می‌گیرد و صاحب قدرت می‌شود، باید طوری رفتار کند که دیگران در کنار او احساس راحتی کنند. اگر افراد تحت فرمانش دست و پایشان بلرزد یا نتوانند ارتباط درستی برقرار کنند و نتوانند سوالی بپرسند یا مشکل‌شان را مطرح کنند، قدرت او قابلیت جذب افراد را نخواهد داشت و ساختار آن قدرت به ضد خود تبدیل می‌شود و گره قدرت به وجود می‌آید.

چهارم اینکه قدرتی وجود دارد که در آن زایش و تولید نداشته باشد. مثلاً راهنمایی که خودش بر اساس اصول و قوانین حرکت می‌کند و به حرمت‌های کنگره ۶۰ عمل می‌کند، رهجو پرورش می‌دهد (نه نوچه). در این صورت، رهجویانش به رهایی می‌رسند و مفید واقع می‌شوند، خدمتگزار می‌گردند و راهنمایی قبول می‌شوند. این لژیون پویا و پیشرفت می‌کند. اما زمانی که برعکس عمل می‌کند و رهجویانش مرتب برای او کادو می‌آورند یا به او سرویس می‌دهند و او را به گردش و تفریح می‌برند، در نهایت این رفتارها موجب می‌شود که لژیون به نقطه بن‌بست برسد و فرومیریزد. اینجا هم قدرت از تعادل خارج می‌شود و تبدیل به گره قدرت می‌شود.

نگارش: مسافر حسن، لژیون دوم، گروه OT
رابط خبری و عکس: مسافر محمدعلی (لژیون سوم)
تهیه، ویرایش و ارسال: مسافر سینا (لژیون یکم)
گروه خبری نمایندگی محمدی پور قم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .