پنجمین جلسه از دوره ششم سری کارگاه های آموزشی عمومی کنگره ۶۰، ویژه مسافران و همسفران نمایندگی محمدی پور قم، به استادی راهنمای محترم مسافر حامد، نگهبانی موقت مسافر سینا و دبیری موقت مسافر هاشم با دستور جلسه "وادی دهم و تاثیر آن روی من (صفت گذشته در انسان صادق نیست؛ چون جاری است). " روز پنج شنبه سیزدهم آذر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
با عرض سلام، حامد هستم، مسافر. مراتب سپاس خود را از نگهبان، ایجنت محترم و گروه محترم مرزبانی ابراز میدارم. همچنین از راهنمای محترم لژیون ششم، جناب آقای یاسر، که اجازه دادند امروز در این جایگاه قرار گیرم و از آموزشها بهرهمند شوم، قدردانی میکنم. سپاسگزاری ویژه نیز از راهنمای سفر اول خود، جناب آقای اسماعیل، دارم که حال خوش امروز خود را مدیون زحمات ایشان هستم.
در رابطه با دستور جلسه، وادی دهم با عنوان «صفت گذشته در انسان صادق نیست؛ چون انسان جاری است»، در دو جلسه پیشین توسط سایرین مشارکت و ارائه شده بود و اینجانب امروز در این جایگاه، به ارائه درس آموختههای خود در این خصوص خدمت عزیزان هستم.
در آموزشهای کنگره ۶۰ آمده است که هستی جاری است، زندگی جاری است و انسان نیز جاری است؛ انسان در حال حرکت، رشد و تکامل است. تمامی انسانها این توانایی را دارند که در هر نقطهای که قرار دارند یا هر صفت زشتی که دارا هستند، آن را تغییر دهند. هیچ فردی مجبور نیست در تاریکی و جهنمی که در آن بوده و با صفات زشتی که کسب کرده، باقی بماند و بخواهد با همان صفات به مسیر خود ادامه دهد. این امر به هیچ عنوان امکانپذیر نیست و همه انسانها میتوانند و باید تغییر کنند. خداوند متعال هنگامی که انسان را خلق نمود، به او اختیار اعطا کرد و این اختیاری که به من داده شده است، این امکان را فراهم میآورد که صفات خویش را انتخاب نمایم. دو راه در پیش روی من قرار گرفته است: یکی راه فسق و فجور و دیگری راه تقوا و صراط مستقیم. من حق انتخاب دارم و این حق انتخاب را خداوند به من عطا فرموده است. خداوند به انسان اختیار داده است؛ انسان هم میتواند راه تقوا را پیموده و صفات نیکو را کسب کند و هم میتواند راه فجور را برگزیند و صفات زشت را به دست آورد.
پیش از ورود به کنگره، به این باور رسیده بودم که موادی که مصرف میکنم را باید تا پایان عمر با خود همراه داشته باشم و صفت «معتاد بودن» تا زمان مرگ با من خواهد بود. پیش از ورود به کنگره، نسبت به این موضوع که صفت معتاد بودن را دارم، ناامید بودم. صفت معتاد بودن باعث شده بود که مجموعهای از صفات ضدارزشی دیگر را نیز برای خود ایجاد نمایم.
زمانی که وارد کنگره شدم و با آموزشهای نابی که از راهنمای خود دریافت کردم، زمانی که به وادی دهم رسیدم، متوجه شدم که این وادی هم «امید» است و هم «هشدار». امیدبخش است زیرا میتوانم با تغییر صفات ضد ارزشی خود از تاریکی خارج شده و به سمت نور حرکت کنم؛ برای تحقق این امر، به آموزش و تجربه مفید نیاز دارم. هشدار دهنده نیز هست؛ زیرا کسانی که در آرامش به سر میبرند، ممکن است با یک عمل اشتباه مجدداً وارد تاریکی شوند و باز به همان نقطهای که بودهاند بازگردند، و شاید حتی به درجات پایینتری سقوط کنند.
برای اینکه بتوانم صفات زشتی را که در دوران مصرف داشتم تغییر دهم و صفات نیکو را جایگزین نمایم، نیازمند مولفههایی هستم که پیشنیاز این تغییر میباشند و اینها را در کنگره آموختم. در ابتدا، من باید تفکر سالم داشته باشم. جناب مهندس بهطور کامل و جامع در وادی اول در این مورد فرمودهاند. هنگامی که تفکر سالمی را جاری میسازم، اگر مثالی مطابق با کنگره ۶۰ بزنم: روزی که تصمیم گرفتم وارد کنگره ۶۰ شوم و اعتیادم را درمان کنم، یک تفکر سالم بود. زمانی که تفکر سالم داشته باشم، این تفکر تبدیل به ایمان سالم میشود.
زمانی که به کنگره ۶۰ میآیم و الگوهایی را مشاهده میکنم که به مدارج بالایی رسیده و درمان شدهاند و حال خوش آنها را میبینم، ایمان پیدا میکنم؛ همین امر است که به من ایمان سالم میدهد. پس از کسب ایمان سالم، میتوانم عمل سالم داشته باشم و به کار درست که همان درمان است، بپردازم. وقتی عمل سالم داشته باشم، این عمل تبدیل به حس سالم میشود و هنگامی که حس سالم داشته باشم، در نهایت به عشق سالم ختم میگردد. زمانی که من عشق سالم داشته باشم، تمام موجودات، تمام هستی و تمام نظام آفرینش را دوست خواهم داشت. افرادی که عشق سالم دارند در کنگره ۶۰ به این نتیجه و تصمیم میرسند که «خدمتگزار» باشند. موقعی که راهنمای من بدون هیچگونه چشمداشتی برای من قبول زحمت میکند، این نتیجهی رسیدن به عشق سالم است که از وقت، کار و درآمد خود میزند تا برای من وقت صرف کند و به من آموزش دهد؛ این نشان میدهد که ایشان قطعاً به عشق سالم دست یافتهاند، و همین امر در مورد همه خدمتگزاران و دوستانی که در تمام شعبات کنگره ۶۰ خدمت میکنند، صادق است. در جایگاهی که من یک خدمتگزار کوچک هستم، اول و آخر برای خودم خدمت میکنم، اما باید به این نتیجهی عمیق رسیده باشم. از اینکه به صحبتهای من گوش فرا دادید، سپاسگزارم.

در ادامه تقدیر از اعضا لژیون سردار:
.jpg)
گروه خبری نمایندگی محمدی پور قم
- تعداد بازدید از این مطلب :
145