English Version
This Site Is Available In English

رسیدن از نقطه تاریک به رنگین کمان

رسیدن از نقطه تاریک به رنگین کمان

جلسه چهارم از دوره چهارم کارگاه های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی لواسان به استادی راهنمای محترم مسافر آبتین و نگهبانی مسافر سعید و دبیری مسافر مصطفی با دستور جلسه "بنیان کنگره 60" شنبه 15 آذر ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد :

سلام دوستان، آبتین هستم؛ یک مسافر.
خدا را شکر می‌کنم؛ خیلی دوست داشتم شعبه لواسان را ببینم و امروز بعد از مدت‌ها این توفیق نصیبم شد. راستش اصلاً تا ساعت سه نمی‌دانستم ، دستورجلسه «هفته بنیان کنگره60 » است. من هم قول داده بودم امروز بیاییم.

حقیقتش صحبت‌ کردن درباره بعضی چیزها سخت است؛ سخت از این جهت که آدم نمی‌داند از کجا شروع کند و چطور بگوید. دلم می‌خواهد درباره کسی حرف بزنم که خدا را شکر می‌کنم چنین انسانی سر راه‌مان قرار گرفته؛ و امیدوارم بتوانم حقِ آنچه از او یاد گرفته‌ایم را ادا کنم.

سال‌ها صحبت خیلی‌ها را گوش دادم؛ از بزرگان سیاسی گرفته تا علمی. خیلی‌ها را سال‌ها دنبال کردم و دیدم حرف‌هایشان تکراری می‌شود. اما درباره آقای مهندس این‌طور نیست. نه اینکه موضوعاتش تکرار نداشته باشد، اما رشد در حرف‌ها و شخصیتش کاملاً دیده می‌شود. در کنگره هم همین است؛ هیچ چیز ساکن نیست، همه چیز رو به جلوست؛ حرف‌های تازه، مطالب نو، کشف‌های جدید. همین چند وقت پیش فهمیدیم « جسم » چیست، بعد فهمیدیم «جان » چیست؛ یعنی مدام دریچه‌ای تازه باز می‌شود.

آقای مهندس همیشه در حال پالایش و تزکیه خویش است و خودش را نیز با جمله ی «الگو باید بی‌نقص باشد. به نوعی گرفتار کرده است»
یعنی اول خودش می‌خواهد بی‌نقص باشد؛ الگو نباید مادی باشد، نباید سیگاری باشد، نباید چاق باشد، نباید بددهن باشد، نباید بی‌رحم باشد؛ باید مهربان باشد، مردم‌دار باشد… و همه این‌ها را اول خودش اجرا کرده و بعد از ما خواسته اجرا کنیم. بارِ تزکیه همیشه روی دوش خودش بوده و همین باعث شده رشد دائمی‌اش کاملاً دیده شود.

من که قدیمی‌تر هستم، این تغییرات را به‌وضوح دیده‌ام. روزهایی بود که مهندس دائماً سیگار در دست داشت. قبل از چای، اول سیگار روشن می‌کرد. حالا مدت‌هاست حتی یک نخ هم نمی‌کشد. اضافه وزن داشت؛ امروز جمع‌وجور و سالم است. این‌ها فقط ظاهر نیست؛ اثر پالایش درونی و بیرونی هم‌زمان دیده می‌شود. حرف‌هایی هم که منتقل می‌کند دائماً نو می‌شود چون خودش همیشه در حال یادگرفتن است.

خیلی‌ها در یک مرحله از رشد و کمال متوقف می‌شوند، اما مهندس هرگز از ادامه نایستاده. هرچه جلوتر می‌رود، بیشتر یاد می‌گیرد و بیشتر پالایش می‌کند؛ و همین است که همیشه حی و حاضر است.

من همیشه گفته‌ام: «درخت را از میوه‌اش می‌شناسند.»
اگر می‌خواهید بدانید یک سیستم موفق بوده یا نه، به محصولش نگاه کنید.
وقتی نگاه می‌کنم می‌بینم کنگره ۶۰ چقدر رهایی می‌دهد، چقدر آدم‌ها را از تاریکی بیرون می‌آورد. این‌همه انسان که از مصرف مواد و از یأس به رهایی رسیده‌اند، ورزش می‌کنند، وزن کم می‌کنند، سالم پول درمی‌آورند، خانواده‌شان را می‌سازند… این‌ها یک‌شبه به‌وجود نیامده؛ محصول یک درخت سالم است.

پس سؤال پیش می‌آید: این درخت را چه کسی کاشته؟ چه کسی آب داده؟ چه کسی مراقبت کرده؟
پاسخ روشن است: مهندس.
و هرچقدر خودمان را به تفکر او نزدیک‌تر کنیم، موفق‌تر می‌شویم؛ و هرچه از او فاصله بگیریم و شروع کنیم ایراد گرفتن، بیشتر وارد درد و گرفتاری می‌شویم. این را به تجربه فهمیده‌ام.

آقای مهندس از جایی شروع کرد که حتی اجازه نمی‌دادند در جلسه‌ای که درباره اعتیاد بود شرکت کند؛ با اینکه اعتیادش را درمان کرده و کتاب نوشته بود. اما ایستاد و راهش را ادامه داد. امروز همان انسان را در کنفرانس‌های بین‌المللی دعوت می‌کنند تا سخنرانی کلیدی ارائه کند. این مسیر «از خاک تا افلاک» شعار نیست؛ واقعیت است.

او از هیچ نترسید. نامش را در کتاب نوشت، خودش را در تلویزیون معرفی کرد، از آبرویش گذشت تا ما امروز رهایی بگیریم. نتیجه چه شد؟ همان «بی‌آبرو شدن» تبدیل شد به افتخار؛ تا جایی که امروز از او می‌خواهند یک فصل از کتابی را بنویسد که در دانشگاه‌های دنیا تدریس می‌شود این همان از نقطه تاریک به رنگین کمان رسیدن است.

اگر بخواهیم خانواده‌مان، زندگی‌مان و آینده‌مان رشد کند، باید این الگو را سرلوحه قرار دهیم.
در غیر این صورت همان می‌شود که در سی‌دی‌ها گفته شده: توقف، رکود و سقوط.

در بسیاری از شعب رشد عظیم دیده می‌شود چون از مهندس الگو گرفته‌اند؛ برخی شعب اما رشد نمی‌کنند چون از بنیان الگوبرداری نکرده‌اند. نخستین کاری که مهندس کرد این بود که از خودش گذشت؛ از نامش، از آبرویش، از آسایشش. همین گذشت باعث شد امروز انسان‌های زیادی نجات پیدا کنند.

کنگره واقعاً یک بهشت کوچک در دل جهنم است؛ جایی پر از انرژی خوب، رشد، رهایی، ساختن زندگی و بازسازی انسان‌ها. چه نعمت بزرگی است که در زمانی زندگی می‌کنیم که این انسان بزرگ زنده است و ما می‌توانیم در کنارش یاد بگیریم.

خدا را شکر که هست؛ خدا را شکر که ما در این مسیر قرار گرفتیم.
اگر پرحرفی کردم ببخشید.
ممنونم از اینکه به حرف های من گوش دادید.

تایپ و بارگذاری: مسافر مصطفی 

عکس: مسافر علیرضا

ویرایش: مسافر بهنام

مرزبان خبری: مسافر محسن

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .