دوازدهمین جلسه از دوره شانزدهم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی قائمشهر، با استادی مسافربهمن ، نگهبانی مسافر محسن و دبیری مسافر فرهاد با دستور جلسه وادی دهم و تاثیرآن روی من پنجشنبه مورخ سیزدهم آذر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶ آغاز بکار کرد.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
به نام خداوند بخشنده مهربان، سلام دوستان بهمن هستم مسافر. از ایجنت محترم آقا مهران، آقا محسن نگهبان عزیز و دبیر گرامی، آقا فرهاد و همچنین از تمام دوستان مرزبان، نهایت سپاس رادارم که این فرصت را در اختیار من گذاشتند تا خدمتی کرده و آموزشی گرفته باشم. در مورد دستور جلسه این هفته باید گفت، صفت گذشته در انسان صادق نیست؛ زیرا انسان، جاری و متغیر است. همه ما صفت و موصوف را از همان ابتدای مدرسه خواندهایم آدم بد، آدم خوب و برعکس. این ویژگی، منحصراً از آنِ انسان است. هیچ موجودی صفتش را نمیتواند تغییر دهد، مگر انسانها؛ و این به دلیل اختیار و ارادهای است که دارا هستند. بهترین انسان ممکن است روزی به انسانی بد تبدیل شود و بدترین انسان، ممکن است به انسانی نیکو بدل گردد. به گمانم همه ما، اگرنه در وجود خودمان، دستکم در اطرافیانمان، نمونههایی از این تغییر را دیدهایم.

در اینجا سه مؤلفه معرفی میشود، نور، صوت و حس. درواقع این سه نیرو، عوامل ایجاد حیات و همچنین شکلدهنده ویژگیها و صفات انسان هستند. چگونگی کار این نیروها را با مثالی ساده میتوان بیان کرد: فرض کنید دانهای را در زمینی میکارید پس از مدتی، پوسته آن دانه میترکد. این ترکیدن، همراه با صدایی مهیب و این، نخستین تلنگر و جرقه ایجاد حیات به شمار میآید. رطوبت به مغز دانه میرسد و نخستین سلول مولد شکل میگیرد با شکلگیری این سلول، بهاصطلاح، حس در گیاه زنده میشود این حس، انگیزه و فرمان حرکت بهسوی نور را ایجاد میکند. سپس جوانه باظرافت، کلوخههای خاک را کنار میزند و خود را به سطح زمین میرساند آمده است تا زندگی کند، حیاتش ادامه یابد و ثمر بدهد. به این شکل ساده میتوان دریافت که نور، صوت و حس چگونه مایه حیات میشوند. یا مثالی دیگر برای چگونگی شکلگیری صفت در انسان: فرزندی را در شکم مادر در نظر بگیرید. پس از نه ماه (به تعبیری، در نُه روز پایانی)، حس، فرمان میدهد و انگیزهای ایجاد میکند که میگوید: این دیوار پیرامونت را بشکن! اکنون زمان رفتن به دنیایی دیگر است، او همین کار را میکند؛ دیواره را میشکند و متولد میشود. این فرزند، بهتدریج نوجوان و سپس جوان میشود اما مسیر زندگیاش را چه چیزی تعیین میکند؟ صوت و حس برای مثال، یک آهنگ یا ترانه چگونه انسان را بسته به حس و گیرایی او منقلب میکند؟ فردی را تصور کنید، یک دانشآموز کلاس دهم یا یازدهم دوستش او را صدا میزند بیا برویم فلان جا آزمودن بزنیم، عالی است. حتماً در بهترین دانشگاه قبول میشویم حس به او میگوید برو حرفش درست است او میپذیرد و میرود ممکن است به انسانی مثبت، یک پزشک یا مهندس تبدیل شود عکس این موضوع نیز صادق است کسی او را صدا میزند، قرصهای جدید آمده، حال و هوای عجیبی میدهد، آدم را پرواز میدهد اینجا ممکن است حس همراهی کند و بگوید برو و او میرود درنهایت، ممکن است به انسانی منحط، یک قاتل یا چاقوکش تبدیل شود.درواقع حس و صوت با گسترهای وسیع سادهترین شکل تعیین مسیر زندگی انسان هستند. بله به همین سادگی یکی ممکن است به مواد مخدر روی آورد و دیگری به فرهیختگی و دانش. به امید آنکه ما و فرزندانمان، همواره در مسیرهایی قرار گیریم که جهتها و افکارمان مثبت باشد و آن نداها و صداها نیز پیوسته مثبت و راهگشا باشند..از توجه تان به صحبتهایم صمیمانه سپاسگزارم
عکس و صوت: مسافر محمد لژیون پنجم
تایپ و ویرایش: مسافر علیرضا لژیون یکم
ویراستاری و ارسال: مسافرجعفرلژیون پنجم
- تعداد بازدید از این مطلب :
54