English Version
This Site Is Available In English

گروه خانواده_باید سالم زندگی کنیم

گروه خانواده_باید سالم زندگی کنیم

با تفکر ساختار ها آغاز می‌گردد. آری فقط تفکر مثبت است که ساختار وجودی یک شخص را شکل می‌دهد؛ چه از نظر جسم و چه روح و روان. فکرهای بیخود و پوچ فکر کردن به اتفاقاتی که هرگز رخ نخواهد داد، باعث شد که من مدام درگیر دلهره بودم بدون آنکه بدانم برای چه! برای چه این همه نگران هستم؟ مدام غمگین بودم و انرژی‌های منفی توان هر حرکت را از من ربوده بود. 

آنقدر درگیر دلهره‌های پوچ بودم که یادم رفت این حالی که الان دارم شاید آرزوی خیلی‌ها باشد. سرانجام بیمار شدم و در بستر بیماری سخت جان کندم. آری به ناگاه دچار سردرد و سرگیجه های شدید و حتی حالت تهوع و استفراغ شدم. آن هنگامی که تمام دنیا دور سر من می‌چرخید با خود می‌گفتم چرا قدر آن لحظاتی را که سالم بودم ندانستم. 

چرا با دلهره‌های پوچ خود را در بستر بیماری انداختم. تعادل بدن خود را نداشتم. سرم مدام میچرخید و انگار یک‌نفر من را با خود می‌کشید. من مدت ۷ روز در بیمارستان بستری بودم و تمام این مدت تنها یک خواسته داشتم، آن هم اینکه خوب شوم و دیگر سرگیجه نداشته باشم و این سرگیجه‌های پی در پی اعصاب مرا خورد کرده بود. 

روز هفتم به خود گفتم دیگر بس است، باید به مریضی خود غلبه کنم. دکتر برای من اسکن سر و مغز نوشته بود. من رفتم دکتر تا تصویر مغز من را بگیرد. دکتر سی‌تی اسکن را به من داد و گفت خداراشکر هیچ مشکلی در سر شما وجود ندارد. خوشحال شدم و با خود گفتم خدایا شکرت که من سالم هستم. 

بعد مدتی با خود گفتم کاش نگاهی به سی‌دی اسکن مغزم نگاه کنم و وضعیت مغزم را از نزدیک ببینم سی‌دی را داخل کامپیوتر گذاشتم و دیدم مغز من سالم است و آماده به یادگیری. از همان عکس مشخص بود که مغز من آماده دریافت هرسیگنالی است. حال کاملاً خوبی دارد و این یک نعمت است. 

با خود گفتم وقتی که مغز من این چنین دقیق فعالیت می‌کند، پس گره کار من کجاست؟ مشکل من چیزی نبود جز تلقین و سیگنالی که خودم به مغزم ارسال می‌کردم. در همان هنگام و با آن حال مریض با تمام قدرت روی پای خود ایستادم و به خود گفتم تو خوب هستی. تمام اعضای بدنت در سلامت کامل به سر می‌برند. 

پس بلند شو و بدن خود را به درد عادت نده؛ چون تو هیچ مشکل حادی نداری پس بهانه تراشی نکن. بلند شدم و طبق معمول کارهای روزمره انجام دادم، به پسرم غذا دادم و آماده شدم که بروم بیرون و خرید کنم. در این میان هیچ اهمیتی به سردردها و سرگیجه‌های مزمن گاه و بیگاه خود ندادم. 

بعد از خرید زمانی که داشتم به خانه برمی‌گشتم در کمال ناباوری، احساس کردم که حالم خوب شده و واقعاً دیگر هیچ سرگیجه‌ای ندارم با اینکه هنوز هیچ دارویی مصرف نکرده‌ام. خیلی خوشحال شدم از اینکه توانستم با طرز تفکر خودم بیماری‌ام را شکست بدهم و واقعا حالا چه حال خوبی داشتم خوشحال بودم که در مقابل درد خود را نباختم. 

حال حتی گاه و بیگاه که سردرد دارم، اگر در برابر آن خود را ضعیف جلوه دهم، حتماً مرا از پای در خواهد آورد ولی تصمیم گرفتم همین قدر محکم باشم. وقتی چرتکه بدهکاری‌های خود را می‌اندازی، هرگز نترس، خود را سریع جمع کن و به خودت گل بده در برابر آنها بایست و هیچ اجازه ندهی که آنها تو را تمام کنند. 

وقتی شما می‌توانید روی دو پای خود حرکت کنید، نفس بکشید، ببینید، بشنوید، فکر کنید، تصمیم بگیرید، پس حتماً با همه مشکلات قالب خواهید شد. شما موفق و پیروز می‌شوید، اگر بخواهید. ما باید سالم زندگی کنیم چون لیاقت آن را داریم و سالم آفریده شدیم. برای یک انسان سالم هیچ بیماری هیچ بدهکاری و از دست دادن موقعیت، ترسناک نیست.

چون این ما هستیم که معجزه زندگی خودمان هستیم، ما انسان‌ها شگفت انگیز هستیم. فکر کردن به اینکه چرا فلانی فلان کار را انجام داد؟ چرا من نتوانستم پاسخ بدهم و در پاسخ به همه این ها فقط به خودم بگویم من کافی نیستم. این ها همه بهانه است. بهانه برای جلوگیری از حرکت در مسیر پیشرفت. ما می‌توانیم از بهانه های خود نردبانی بسازیم برای ترقی و پیشرفت کردن.

نویسنده: همسفر نگین رهجوی راهنما همسفر نسرین (لژیون یکم)
ویرایش و ارسال:راهنمای تازه واردین همسفر یلدا (نگهبان سایت)
همسفران نمایندگی ابهر 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .