English Version
This Site Is Available In English

صفت برای تخته‌سیاه نیست برای خوی درندگی شیر نیست ، برای تغییر انسان است

صفت برای تخته‌سیاه نیست برای خوی درندگی شیر نیست ، برای تغییر  انسان است

هفتمین جلسه از دوره سی‌ام، سری کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره 60، نمایندگی عطار نیشابوری ویژه مسافران و همسفران در روزهای پنجشنبه با استادی:راهنمای محترم مسافر مهران و نگهبانی: مسافر هادی و دبیری مسافر هادی با دستور جلسه<< وادی دهم و تأثیر آن روی من>> و در ادامه تولد یک سال رهایی مسافر محمد در تاریخ 13آذرماه 1404 رأس ساعت 16:30آغاز بکار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان مهران هستم مسافر
خداوند را شاکرم که  بار دیگر توفیق شد تا در این جایگاه قرار بگیرم و خدمت کنم و از شما عزیزان آموزش بگیرم .
بخش اول دستور جلسه امروز  وادی دهم و تأثیر آن روی من و بخش دوم تولد یک سال رهایی مسافر محمد است . زمانی که به قانون دهم رسیدم و در لیست چهل  سی دی آن را نوشتم صفت گذشته در انسان صادق نیست چون انسان جاری است .
اصلاً من نمی‌دانستم که چرا باید صفت‌ها تغییر کند مگر من آمدم به کنگره دستور زبان  فارسی را بخوانم ،خیلی برای من گنگ بود تا زمانی که ۳ سی دی وادی دهم را  در سفر اول گوش کردم فهمیدم با اختیاری که من دارم در هر مرحله از  زندگی و هر جایگاهی که من قرار دارم عین عدالت است .
زمانی من مصرف‌کننده نبودم به‌عنوان‌مثال : ورزشکار بودم عین عدالت بود چون خواسته من بود ، چون با اختیار ، آن مسیر را انتخاب کردم و مصرف‌کننده شدم . چندین دفعه مصرف کردم تا اجبار به مصرف شدم و  خماری را می‌دانستم و این را با گوشت ، پوست‌واستخوانم لمس و درک کردم و  من یک مصرف‌کننده شدم که در روز چندین دفعه مصرف می‌کردم،  شب اگر مشروب نمی‌خوردم  نمی‌خوابیدم ، صبح اگر تریاک مصرف نمی‌کردم نمی‌توانستم به سرکار بروم و من با خودم می‌گفتم خدایا چرا من، بعد متوجه شدم آن صفاتی که من گرفته‌ام با اختیاری است که من دارم .
در وادی به ما خاطرنشان می‌کند که اگر از جایگاهتان راضی نیستید باید تغییر کنید در ادامه که جلوتر آمدم فهمیدم باید تغییر کنم حال باید چه‌کاری انجام بدهم اولین پارامتر،  تغییر برای من چه است ابتدا فهمیدم باید آن  صفات بد را بپذیرم و قبول کنم که من یک مصرف‌کننده هستم،  وصفانی که  در من مهران هم آشکار و هم پنهان است .
من به‌عنوان یک مصرف‌کننده ، سه صفت بد داشتم، ابتدا انکار بود، انکار می‌کردم که من یک مصرف‌کننده هستم و برای آن انکار توجیه  می‌تراشیدم واز آن راحت‌تر خیلی دروغ می‌گفتم ، ابتدا باید آن کار را بپذیرم سپس تغییر ،  تبدیل و ترخیص ، ذره‌ذره در من رخ می‌دهد.
با مثلث آفرینش  نور، صوت و حس آشنا شدم ، برای تغییر کردن  باید در معرض آموزش گرفتن ، قرار بگیریم ، در سی دی قسمت دوم وادی دهم از  صوت مخرب بیان می‌کند ، اگر دچار معرکه‌گیری شدیم حس من آلوده می‌شود و از راهنما آموزش نمی‌گیرم  اشکال را در راهنما می‌بینم و  کنگره نمی‌آیم .
  در سی دی وظایف ره جو به ما خاطرنشان می‌کند ، که سرت در کار خودت باشد، فقط از یک چشمه  آب بخورید و  فقط از یک چشمه آموزش بگیرید  و فقط از راهنمای خودتان فرمان‌برداری کنید ، برای تغییر صفات باید در جهت آن تلاش کنم ،بالاتر از آن فهمیدم که پارامتری به نام زمان وجود دارد و اگر زمان آن اتفاق نیفتد تغییر و تبدیل و ترخیص رخ نمی‌دهد.  یک مسافر در طول ۱۰ الی ۱۱ ماه به درمان می‌رسد یک مسافر در سه نوبت   دارو و میزان مشخص  مصرف می‌کند  ، پروتکل درمان سلیقه‌ای نیست ، اگر فرمان‌بردار نبودم  صفاتی که ابتدا بیان کردم تغییر نمی‌کند و این دور باطل تا زمانی که به اشتباهم  پی نبرم در هستی تکرار می‌شود از این وادی به شمشیر دو لب یاد می‌کند و یادآورمی شود، مهران شما ۷ سال رهایی دارید و باید برای حفظ آن تلاش کنید چون جاری است ،صفت برای تخته‌سیاه نیست برای خوی درندگی شیر نیست ، برای تغییر  انسان است .  به دو سفر در کنگره برای آموزش و پختگی لازم است به قله رسیدن یک بحث و در قله ماندن بحثی سخت‌تر است ،صفت گذشته در انسان  ،دروغ ، کینه  و  نفرت ......است  و انواع و اقسام حس‌های منفی است آقای مهندس  یک کلید به من دادند  که اگر در کسی کینه را مشاهده کردم آن کینه در من نیز وجود دارد اگر می‌گویم احمد دروغ می‌گوید حتماً آن جنس دروغ را من هم دارم شاید در جمع یک چهره موجه داشته باشم و نقاب بزنم اما در خلوت چه؟    آیا در خانه هم می‌توانم انسان خوب یا همسر خوبی باشم باید خودمان باشیم نقاب نزنیم اگر همسر من در زمان مصرف و حال خرابی من در کنارم بوده است، حال باید من او را به کنگره بیاورم تا او هم به حال خوش برسد تخریبی که من مهران در زمان مصرف به خانواده‌ام زده‌ام حالا حالاها جبران نمی‌شود و تغییرات نیازمند زمان است انشا الله که در مسیر سبز کنگره صفات خوب خودمان را نگه‌داریم و صفات بدمان را تغییر دهیم . ممنونم که به مشارکت من گوش کردید.


در ادامه، جشن یک سال رهایی مسافر ابوالفضل برگزار شد.


اعلام سفر:


سلام دوستان محمد هستم مسافر، تخریب ده سال آنتی ایکس مصرفی روزی سه گرم شیره خوراکی کشیدنی،حدود دوازده ماه سفر کردم به روش دی اس تی داروی درمان: شربت اوتی، راهنما :آقای مهران، ورزش فوتبال رهایی به لطف خدا سیزده ماه و سیزده روز

خواسته مسافر:
آرزو دارم روزی برسد که در نیشابور شعبه‌ای برای مسافران خانم تأسیس شود و آن‌ها هم به درمان برسند.


سخنان راهنمای مسافر:
سلام دوستان مهران هستم مسافر
خیلی خوشحال هستم که در این جایگاه قرارگرفته‌ام درروزتولد محمد، همان‌طور که می‌بینید همسفر دارد
محمد ۱۴ ماه قبل در نمایندگی خیام بود که باحال بسیار خراب وارد شد ،و در اول ورودش به لژیون نقص‌هایی در پوشش محمد بود مثل زنجیر دور گردنش و مدل ریش‌هایش و من از محمد خواستم تا آن‌ها را درست و مرتب کند و محمد با خودش گفت که اینجا کجاست که از همین اول به پوشش من هم گیر می‌دهند. اما به‌مرورزمان تغییرات در محمد شکل گرفت و پیام محمد در روز تولدش این است :
انشا الله با باز شدن طلسم‌هایی که بر توان جسمی و فکری ما کرده بودن آهسته‌آهسته رو به نور قدم خواهید گذاشت و به نقطه‌ای می‌رسید که شمارا مأمور به آن نموده اندخوف نداشته باشید
این پیام برای همه ما کاربردی است اما یک سری طلسم‌ها و یک سری بندهایی که خود من  مهران به دست و پای خودم می‌زنم و محمد هم از این قائده مستثنا نبود طلسم‌های شدیدی به خودش زده بود و یکی از آن طلسم‌ها که خود من مهران هم داشتم و دارم الآن این از کوره دررفتن است .
این نقص زمان می‌برد و با آمدن و حضور در جلسات این نقص‌ها به‌مرور برطرف می‌شود و باید با هر ره‌جویی با اخلاقیات و خصوصیات خودش رفتار کرد .
محمد هم باید بیاید و آموزش ببیند و من تا نفهمم چه ناخالصی‌هایی دارم نمی‌توانم قدم درراه رب بگذارم و ما باید اخلاقیات و رفتارهای بد گذشته خود را که قبل از ورود به کنگره داشتیم را بگذاریم کنار تا درمان اعتیاد در ما اتفاق شکل بگیرد باید بدانیم که ندانسته‌هایمان در برابر دانسته‌هایمان بسیار زیاد است ،در کنگره یاد گرفتم هیچ‌چیز از خودم ندارم تمام حرف‌ها و سخنان و راه‌کارهایی که دارم همه از کنگره است از کتاب‌ها و نوشتارهای کنگره است و اگر علم کنگره را از من بگیرند من تهی تهی هستم،خانم آنی در سخنانشان گفتند: همسفران زمانی که با همسر یا مسافرشان به مشکلی برمی‌خورند نباید به دنبال پاک کردن صورت‌مسئله یعنی طلاق بروند و باید آن صورت‌مسئله را حل کنند و ممکن با جدا شدن مسافر و هم همسفر در دام بدتری بیفتند.و با ماندن در کنگره و آموزش‌ها زندگی‌مان امن می‌شود به صلح می‌رسیم .


سخنان مسافر:
سلام دوستان محمد هستم مسافر
ابتدا هفته بنیان را به جناب آقای مهندس تبریک عرض می‌کنم و در ادامه از راهنمای خوبم آقای مهران و راهنمای همسفرم کمال تشکر رادارم ،در ابتدای سفر که با حال خراب وارد کنگره شدم بابت سی دی نوشتن مشکل داشتم حتی بار این مسئولیت را نمی‌پذیرفتم و آن را بر دوش همسفرم می‌گذاشتم و ازنظر شکل ظاهری هم انسان به‌هم‌ریخته‌ای بودم به‌طوری‌که راهنما به همه‌چیز من دقت می‌کرد و می‌خواست ذره‌ذره مرا تغییر بدهد و من متوجه این امر نمی‌شدم با خودم فکر می‌کردم که درمان اعتیاد چه ربطی به تغییرات ظاهری و نوشتن سی‌دی دارد بعد از مدتی که سفرم را ادامه دادم در سی‌دی‌های آقای مهندس متوجه شدم که مسافر باید فرمانبردار راهنما باشد و هرچه را که او گفت بپذیرد و برای درمان بایستی حرمت‌های کنگره ۶۰ را قبول کنیم وسعی خود را کردم که در ادامه سفر گوش‌به‌فرمان راهنما باشم و خدا را شکر پس از رهایی در ادامه سفر که در جلسات حضور داشتم راهنمای محترم گفت: اگر می‌خواهی به حال خوش برسی باید خدمتگزار باشی با خودم فکر کردم که بودند خدمتگزارانی که تلاش کردند و وقت خود را گذاشتند تا من به درمان برسم و الآن نوبت من است تا خدمت کنم و خدمتم را از کلینیک شروع کردم و ممنونم از آقای مهران که به من کمک کردند تا بتوانم در سفر دوم خدمت کنم از تمامی شما عزیزان که در جشن یک سال رهایی من شرکت کردید سپاسگزارم.


خلاصه سخنان راهنمای همسفر:
سلام دوستان لیلا هستم همسفر یوسف،خداوند را شکر می‌کنم یک‌بار دیگر فرصت داد در این جایگاه باشم تا آموزش بگیرم و خیلی خوشحال هستم بابت این تولد،در ابتدا این تولد را به آقای محمدوخانم حمیده  همسفرانش تبریک می‌گویم و همچنین به راهنمای محترم آقای مهران تبریک می‌گویم امیدوارم در مسیر سبز کنگره ۶۰ همیشه بدرخشند،امیدوارم سرکار خانم حمیده در سفر دوم باپشتکار بیشتر در جلسات حضورداشته باشند به‌واسطه خانم حمیده همسفران دیگرش هم به کنگره وصل بشوند به‌خصوص آقاپسرش امیرمهدی چون فرزندهای نوجوان ما امروزه نیاز به آموزش دارند،درخواستی که از خانم حمیده دارم که اگر دوست دارد مسافرش تغییر کند باید اول خودش با آموزش‌های کنگره ۶۰ تغییرات را در خودش ایجاد کند تا مسافرش ببیند که چقدر آموزش گرفته است امیدوارم در سفر دوم خانم حمیده بدون غیبت و باپشتکار بیشتر بیاید.
دستور جلسه وادی دهم،وادی دهم وادی بسیار زیبا و قشنگی است هم به انسان امید می‌دهد و هم هشدار،که اگر ‌می‌خواهی صفت گذشته‌ات تغییر کند باید اول دیدگاهت  تغییر کند اگر دیدگاهت نسبت به خانواده‌ات و هم‌سفرت در طول سفر اول تغییر نکند وارد سفر دوم هم بشوید حتی خدمت هم بکنید دیدگاه و صفت شما تغییر نمی‌کند، باید سعی کنیم دیدگاهمان را به جهان هستی تغییر بدهیم کینه ،حسادت، غیبت، را کنار بزاریم و دیدگاه مثبت داشته باشیم اگر در درون خود من کینه و نفرت نباشد در درون دیگران هم نمی‌بینم،مجدداً این تولد را به خانم حمیده و  آقای محمد آقاپسرهای گلش تبریک میگویم،امیدوارم از آموزش‌های کنگره ۶۰ برای تغییرات صفت گذشته خودشان به بهترین شکل استفاده کنند،تشکر از همگی شما دوستان


خلاصه سخنان همسفر:
سلام دوستان حمیده هستم  همسفر محمد،خداوند را شکر می‌کنم که امروز تولد یک سال رهایی مسافرم و خودم را تجربه می‌کنم همچنین از جناب مهندس و استاد امین  خانواده محترمشان تشکر می‌کنم که چنین بستر را برای ما فراهم کردند که به حال خوش برسیم و همچنین از آقای مهران راهنمای مسافرم  سرکار خانم لیلا راهنمای خودم تشکر می‌کنم و از خانم لیلا بابت تمام زحمات و آموزش‌هایی که به من داد که مثل خواهر در کنارم بود تشکر می‌کنم و حال خوب امروزم و آرامشی که در بین فرزندان و خانواده‌ام دارم،مدیون خانم لیلا هستم،و امیدوارم پسرم امیرمهدی هم وارده کنگره ۶۰ بشود و آموزش  بگیرد،و از تمام شما عزیزان که امروز در این جشن شرکت کردید تشکر می‌کنم.

 


ضبط صدا: مسافر اشکان(لژیون دوم)
تایپ و نگارش :مسافر احمد(لژیون چهارم)و مسافر علی (لژیون دوم)مسافر عباس(لژیون دوازدهم)
عکاس : مسافر مصطفی( لژیون دوازدهم )
مرزبان کشیک: مسافر جلال
بارگذاری : مسافر علی (لژیون دوم)

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .