چهاردهمین جلسه از دور دوازدهم سری کارگاههای آموزشی عمومی مسافران و همسفران کنگره ۶۰ نمایندگی گوجان با استادی ایجنت محترم مسافر ایمان ، نگهبانی مسافر عبدالله و دبیری همسفر حسین با دستور جلسه: «وادی دهم: صفت گذشته در انسان صادق نیست ، چون جاری است» روز پنجشنبه 13 آذر ۱۴۰۴ ساعت ۱۶ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
از نگهبان جلسه سپاسگزارم که اداره و مسئولیت این جلسه را به بنده واگذار نمودند. پیش از هر چیز، هفته بنیان را در رأس به بنیان کنگره ۶۰، جناب آقای مهندس، خانواده محترم ایشان، دیدهبانان و کلیه اعضا در تمامی شعب بهویژه عزیزانی که در این شعبه خدمت میکنند ، تبریک عرض میکنم و امیدوارم در این هفته بتوانیم دربارۀ موضوعی که به ما محول شده و جناب آقای مهندس نیز بر آن تأکید فرمودند، بهخوبی سخن بگوییم. تمام اتفاقاتی که روی داده، تمامی روشهایی که ابداع شده و همه خدمتهایی که امروز وجود دارد، از یک شخص و یک بنیان آغاز شده است.
بسیاری از سخنانی که جناب مهندس مطرح میکنند، پیش از این در هیچ جایی بیان نشده و به همین دلیل است که از «بنیان» سخن میگوییم. ایشان سال گذشته نیز فرمودند که همۀ ما، از تازهوارد گرفته تا افراد با سابقه، جزئی از این بنیان هستیم؛ و یادآوری کردند که باید درباره آن صحبت کنیم تا فراموش نکنیم کنگره از کجا آغاز شد و چگونه به این نقطه با بیش از ۱۶۰ شعبه رسیده است. روز نخست، جناب مهندس در سال ۱۳۷۸ جلسه کنگره ۶۰ را در کوچه مهدیزاده، خیابان کارگر تهران، با حضور تنها هشت نفر آغاز کردند. شاید کسانی که در آن روز همراه ایشان بودند، هرگز تصور نمیکردند این جلسه کوچک روزی به بیش از ۱۶۰ شعبه تبدیل شود و هزاران نفر از دل آن به رهایی و آرامش برسند.
روزی که مهندس آغاز کرد، همانند تازهواردی بود که امروز وارد کنگره میشود؛ باوری در دل ناباوری. خود جناب مهندس سالها در این وضعیت زندگی کردند و مسیر را برای همه ما روشن کردند. استادانی که در ادامه به ایشان نزدیک شدند و یاری دادند، در شکلگیری این مسیر نقش اساسی داشتند. سپس نمایندگان بیشتری در تهران به فعالیت پرداختند و عزیزانی همچون آقایان خدامی و حکیمی نزدیک به چهار سال، هفتهای دو بار از تهران به اصفهان رفتند تا جلسات آنجا را برگزار کنند و شعب اصفهان شکل بگیرد. بعدها آقا کامران نیز سالها برای کمک به عزیزان اصفهان تلاش کردند و پس از آن، در سال ۱۳۹۲ اجازه تشکیل نمایندگی شهرکرد صادر شد. اگر آن افراد نسبت به این مسیر بیتفاوت بودند، امروز چه اتفاقی میافتاد؟ بسیاری از ما تصور میکنیم تازهواردیم یا خدمت کوچکی انجام میدهیم و این خدمت ارزشی ندارد؛ در حالی که اصلاً چنین نیست.
کمی فکر کنیم: اگر امروز کنگره نبود، چه وضعیتی داشتیم؟ هر کدام از ما حاضر بودیم میلیونها تومان هزینه کنیم تا به این حال خوش برسیم. یکی از رهجوهای من میگفت نزد دکتر میرفتم و حاضربودم صد میلیون تومان بدهم تا خوابم درست شود. اما گاهی فراموش میکنیم که چه هدیه عظیمی با حضور مهندس و این ساختار به ما داده شده است. کنگره بهطور کاملاً رایگان این حال خوش را در اختیار ما قرار داده؛ بنابراین، وقتی مسئولیتی به ما سپرده میشود، باید آن را به بهترین و شایستهترین شکل انجام دهیم.
همانطور که مهندس فرمودند، خدمتی که به ما داده میشود، باید صددرصد انجام شود؛ از مهماندار و نگهبان جلسه گرفته تا راهنما و حتی رهجوی تازهوارد. هر کس باید وظیفۀ خود را به بهترین شکل انجام دهد و انتظار نداشته باشد کسی دیگر کار او را انجام دهد. من همیشه به رهجوهای سفر اول میگویم: هنگامی که برایتان نامه دارو مینویسم و میزان و ساعت مصرف را مشخص میکنم و در پایان زیر آن را امضا میکنم، یعنی بین ما پیمانی بسته میشود. همان لحظه میتوانی بگویی «قبول ندارم»؛ میتوانی بگویی «نمیتوانم سر وقت بیایم»، «نمیتوانم سیدی بنویسم»، یا «نمیتوانم دارو را طبق برنامه مصرف کنم». اما اگر پذیرفتی و پا در این مسیر گذاشتی، دیگر «چرا» معنا ندارد. اگر از آن امضا برگردی، یعنی نقض فرمان؛ و یکی از بدترین اتفاقاتی که برای انسان میافتد، همین نقض فرمان است.
هر عهد و پیمانی که میبندیم با خودمان و با راهنمایمان مسئولیت دارد. راهنما اینجا برای خودش چیزی نمیخواهد؛ او سالها در تاریکی بوده و اکنون تلاش میکند فرد دیگری را از تاریکی بیرون بکشد. همه این تلاشها برای آن است که یک نفر به رهایی برسد. پس ما باید قدردان کسانی باشیم که به ما کمک کردهاند. آنها شاید نیازی به تشکر ما نداشته باشند، اما قدردانی وظیفۀ ذاتی انسان است. هفته بنیان برای همین است که یادمان باشد از کجا به اینجا رسیدهایم. اگر آقا کامران، آقای خدامی یا دیگران بیتفاوت بودند، امروز بسیاری از شعب وجود نداشت.
از بسیاری از بچهها پرسیدهام: «اگر در شهر شما شعبهای نبود، حاضر بودید برای شرکت در جلسات به شهر دیگری بروید؟» اغلب پاسخ دادهاند «نه». اما امروز شعبهای آماده و در اختیار ماست و باید به بهترین شکل از آن استفاده کنیم.هیچ اجباری در کار نیست، اما باید قدر این صندلیها را دانست. کافیست از کسانی که قدر ندانستند و از این مسیر خارج شدند بپرسید تا متوجه شوید چه از دست دادهاند. همانطور که آقای امین فرمودند: مردمانی که تاریخ خود را به یاد داشته باشند و قدردان آن باشند، مردمانی موفقاند. روز نخست که وارد اینجا شدیم، حتی نمیشد درست نگاه کرد. اینجا پر از خاک و آلودگی بود. هیچکس باور نمیکرد روزی چنین مکانی شود. اما اعضای آن زمان ساکنان آباد بودند و اینجا را آباد کردند. اکنون ما باید ساکنان آباد امروز باشیم.
در حال حاضر ساختوساز ساختمان ادامه دارد و تقریباً منابع مالی به پایان رسیده است.. اگر امروز کمک نکنیم و بگوییم «سال آینده که وضعم بهتر شد کمک میکنم»، سال آینده این مکان ساخته شده و فرصت از دست رفته است. مشکلات مالی نیز همیشه پیش از رسیدن پولهای بزرگ ظاهر میشوند. با نگاه به تصاویر ساختمان در سایت نمایندگی میبینیم که یک زمین ساده چگونه با تلاش همۀ شما به این نقطه رسیده است. همانگونه که دیدهبانها و خدمتگزاران گذشته شعب را افزایش دادند تا انسانهای در تاریکی نجات پیدا کنند، ما نیز باید همین مسیر را ادامه دهیم. ممکن است سال آینده هیچیک از ما اینجا نباشیم، اما باید بنایی آباد برای آیندگان بگذاریم.
نباید منتظر باشیم دیگری کار ما را انجام دهد؛ برای هرکدام از ما مسئولیتی تعیین شده و همگی در برابر این ساختمان و این سیستم مسئولیم. دیروز جناب مهندس فرمودند: «دیگران کاشتند و ما خوردیم؛ اکنون ما بکاریم تا دیگران بخورند.» تمام این نکات به وادی دهم بازمیگردد؛ اینکه با تفکر سالم به عشق سالم میرسیم و با یادگیری قوانینی که بنیان به ما آموخته، صفات ما تغییر میکند. صفت واژهای است که ما را توصیف میکند و باید صفاتمان را تغییر دهیم. امروز نگاه میکردم که برخی اعضا سیگار میکشند. حتی اگر درمان نمیکنید، حداقل ته سیگار را در سطل بیندازید. دور تا دور سالن پر از تهسیگار است. این درست نیست. اگر سیگار میکشی نباید تهسیگارش را در محیط رها کنی. نگهبان یا خدمتگزار وظیفه ندارد پشت سر ما جارو بزند. باید از محیطی که در اختیارمان است مراقبت کنیم تا آن را از دست ندهیم.
امیدوارم هفته بنیان هفتهای پربرکت باشد و بتوانیم درک کنیم کجا قدم گذاشتهایم، برای چه اینجاییم و مسئولیتی که به ما سپرده شده برای چیست. قدر خدمتگزارانی را بدانیم که برای ما زحمت کشیدهاند و قدر کسانی را که باعث شدند امروز در مکانی امن و مقدس بنشینیم. این مکان بهخودیخود مقدس نشده؛ حضور انسانهای سالم و صالح آن را مقدس کرده است. امیدوارم هر فردی تا جایی که میتواند تلاش کند تا انشاءالله سال آینده زیر سقف نمایندگی خودمان باشیم. همانطور که آقای سلامی فرمودند: «خانه پدری همیشه فرق دارد با هر جای دیگر.» بیایید تلاش کنیم زیر سقفی باشیم که از خودمان است. از توجه شما سپاسگزارم.
.jpg)
نگارش، ویرایش، تنظیم و ارسال: مرزبان خبری مسافر ابوالقاسم
- تعداد بازدید از این مطلب :
588