بنام قدرت مطلق «الله»
سیزدهمین جلسه از شصت و هفتمین دوره سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه مسافران آقا در نمایندگی پرستار با استادی: مسافر احمد، نگهبانی: مسافر مرتضی و دبیری: مسافر علیرضا با دستور جلسه «وادی دهم: صفت گذشته در انسان صادق نیست چون جاری است» در روز چهارشنبه مورخ دوازدهم آذر ماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷ برگزار گردید.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان احمد هستم یک مسافر،
.JPG)
خدا را شکر که در این جایگاه هستم در خدمت شما دوستان که بیاموزم قبل از هر چیز تشکر میکنم از استادم آقا جاوید، یک روزی من وارد کنگره شدم تقریباً ۱۴ یا ۱۵ ماه پیش آقا جمیل استاد جلسه بودند من یک گوشه نشسته بودم و باورم این نبود که بتوانم اصلاً یک روزی رها بشوم چون آنقدر راههای مختلف را رفته بودم و ۲۸ سال درگیر بودم و باور نکردم که آقا جمیل گفتند انشاالله ۱۰ ماه دیگر اینجا رهاییتون را جشن میگیریم پیش خودم گفتم یک همچین چیزی امکان ندارد حال که آمدم یک راهی را پیش بگیرم انشاالله که به من جواب بدهد.
خدا را شکر با گذشت زمان و به کمک استادم توانستم این سفر را به پایان برسانم و به رهایی برسم خدای را شکر این مسیر در رفتارم در زندگیم خیلی تاثیرگذار بود به طوری که تمامی همکارانم و فامیلها گفتند چقدر تغییر کردهای و من خودم این را متوجه نمیشدم وقتی بارها این حرف را شنیدم متوجه شدم که در درون من اتفاقی رخ داده است و آگاهی شکل گرفته است که یک سری صفات بد که در گذشته من صادق بودهاند به صفات بهتری تبدیل شدهاند حال هرچند اندک ولی این اتفاق در درون من رخ داده است.
آموزش و نوشتن سیدیها در این زمینه خیلی به من کمک کردهاند حال باید بگویم که دوستان نزدیکم این را میدانند با اینکه خانوادگی میباشد پسرم در این شعبه سفر میکند روزی اگر به من میگفتند که پسر شما سیگار میکشد حاضر بودم از پنجره به بیرون بپرم چه برسد به اینکه بگویند پسر شما معتاد به مصرف گل و مشروب در ۲۴ ساعت میباشد پسری با سن ۱۸ یا ۱۹ سال که در باشگاه ۱۱۰ کیلوگرم وزن ایشان بود و مدعی قهرمانی بود ناگهان میدیدم مقابل چشمانم ذره ذره آب میگشت و وقتی از ایشان میپرسیدم که چرا پسرم لاغر شدهای میگفتند که عضلاتم را برای مسابقات خشک کردهام مگر از رگهایم مشخص نیست ولی ایشان درگیر اعتیاد شدید بودند خدا را شاکر هستم که این راه هست اگر کنگره نبود من و پسرم و خانوادهام هیچ راه دیگری نداشتیم.
من دو سال رفتم یک انجیو که اسمش را نمیآورم و ترک کردم در محل کارم که در یک پاساژ است تقریباً همه تریاک را با وافور میکشیدند از ساعت ۴ یا ۵ بعد از ظهر تا ۸ شب بوی تریاک میآید و آن موقع من واقعاً اذیت میشدم حتی یک لول یا یک سیخ میدیدم حالم بد میشد جالب این است که هفته گذشته آقای هاشمی مسابقه والیبال داشتند و من در حال تماشا بودم که ناگهان متوجه کنار پایم یک لول با سیخ افتاده است ولی من واقعاً حالم بد نشد و خدای را شاکر هستم.
حال در نهایت باید بگویم صفت گذشته بنده اعتیاد بوده که به لطف کنگره اکنون دیگر در من صادق نیست بار دیگر باید بگویم که صفت گذشته بنده اعتیاد به سیگار و چیزهای دیگر مانند کینه و غیبت بوده است که اکنون باید سعی کنم و روی آنها کار کنم و از این مرحله عبور نمایم.
صفتهای گذشته چه خوب و چه بد در انسان ماندگار نیست اگر به طبیعت بنگریم درسهای خیلی خوبی میگیریم از جمله روز و شب،تاریکی و روشنایی،فصلها و همه اینها نشان از جاری بودن در طبیعت است.
ممنونم که به صحبتهای من توجه نمودید.
عکس،تایپ و ویرایش: مسافر مهیار لژیون نهم
بارگزاری: مسافر کوشیار لژیون نهم
وبلاگ نمایندگی پرستار
- تعداد بازدید از این مطلب :
91