English Version
This Site Is Available In English

برای تغییر باید خواسته درونی شکوفا شود

برای تغییر باید خواسته درونی شکوفا شود

"بنام قدرت مطلق"

 

جلسه یازدهم از دوره ی چهارم کارگاه های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی لواسان به استادی مرزبان محترم مسافر علیرضا ، نگهبانی مسافر علیرضا و دبیری مسافر صالح با دستور جلسه "وادی دهم ،صفت گذشته در انسان صادق نیست چون جاری است" مورخ چهارشنبه 12 آذر ماه ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۷ آغاز بکار نمود.

 

 سخنان استاد:

 

سلام دوستان، علیرضا هستم، یک مسافر.

خدا را شاکرم که توانستم دوباره این جایگاه را تجربه کنم. از هم‌سفران خوبم و از ایجنت محترم تشکر می‌کنم که اجازه دادند این جایگاه را تجربه کنم و خدمتگزار باشم.

در مورد وادی دهم می‌گوید: صفت گذشته در انسان صادق نیست، چون جاری است.
وقتی می‌گوید جاری است یعنی قابل تغییر است. وقتی می‌گوید جاری است یعنی من می‌توانم در هر لحظه تغییر کنم. یعنی می‌توانم از بزرگ‌ترین مشکلات سر بلند کنم و برگردم.

من به کنگره آمدم چون مواد مرا از خودم جدا کرده بود؛ اما کنگره بدی نکرد، بلکه به من امنیت، آرامش، رفتار مناسب، ادب، احترام و آداب معاشرت آموخت؛ چیزهایی که خیال می‌کردم بلدم اما نمی‌توانستم در عمل به‌کار بگیرم.

 

وقتی می‌گوید صفت گذشته در انسان صادق نیست چون جاری است، یعنی من می‌توانم تغییر کنم. یعنی قابلیت این را دارم که اگر بدترین آدم باشم، بتوانم به بهترین نسخه خودم تبدیل شوم.
چه زمانی می‌توانم این کار را انجام دهم؟ وقتی که بخواهم. وقتی آن خواسته درونی در من شکوفا شود. وقتی واقعاً بدانم چه می‌خواهم و تغییری از درون در من شکل بگیرد. اگر نخواهم، هیچ اتفاقی برایم نمی‌افتد؛ و این را با تمام وجود تجربه کردم.

تغییر از کوچک‌ترین کارها آغاز می‌شود. لازم نیست کوهی را جابه‌جا کنم. از همین رفتارهای کوچک مانند تجسس، خیانت، مال مردم، قضاوت و بسیاری از چیزهایی که در کنگره یاد می‌گیریم. همین‌ها مانع می‌شوند، سد راه می‌شوند، و نمی‌گذارند عملکرد درست داشته باشیم. همین نکات کوچک ممکن است روی سفر من تأثیر بگذارند، یا نگذارند.

من تلاش کردم درست حرکت کنم؛ دو سی‌سی، سه سی‌سی شربت را مصرف می‌کنم، اما باز هم حالم خوب نبود. چهار پنج ماه بود به کنگره می‌آمدم، اما باز هم حالم خوب نبود. چرا؟
چون برخی از صفاتم هنوز تغییر نکرده بودند.

آمدم اینجا، پنجاه نفر با لباس سفید دیدم که می‌خندیدند، سی‌دی می‌نوشتند و در یک مسیر بودند. اما وقتی بیرون می‌رفتم، همان آدم قبل بودم.
وقتی چیزی را درست یاد بگیرم و بتوانم به آن عمل کنم و همان عمل کوچک باعث شود که یک تغییر درون من رخ بدهد، آن وقت می‌فهمم که صفت تغییر کرده؛ یعنی اتفاقی از درون افتاده و حال دلم بهتر شده است.

 

امروز در اینستاگرام چیزی دیدم. من زیاد اینستا نمی‌روم، در حد ده دقیقه چک می‌کنم. کسی جمله‌ای گفت که در من نشست:
گفت با اینکه حال دلت بد است، با اینکه شرایط بر وفق مراد نیست، اما آرامش داری.
این یعنی چه؟ یعنی با وجود همه ناهمواری‌ها و استرس‌ها، باز از درون آرامی. شاید سنم بالا رفته باشد، ازدواج نکرده باشم، کار خوب پیدا نکرده باشم و هزار «نتوانستم» دیگر…
اما وقتی وسط همه این‌ها به خودت نگاه می‌کنی و می‌بینی هنوز آرامی، به خودت افتخار می‌کنی؛ و همین باعث می‌شود مسیر را ادامه بدهی و نگذاری نیرویی جلویت را بگیرد.

قوی‌ترین نیرو، نیروی بازدارنده است. اگر صد نیروی بازدارنده داشته باشم و دویست نیروی ارزنده، این صد تا می‌توانند آن دویست تا را هم زمین بزنند. این واقعیت است.

اگر روزی کسی از من بپرسد: «چه شد که زندگی‌ات تغییر کرد؟»
می‌گویم: یک کلمه.
من شصت دقیقه سی‌دی گوش کردم، اما یک کلمه من را تغییر داد و باعث شد سی‌دی‌ها را تمیز بنویسم. الان هم به لطف خدا دو رنگ و سه رنگ می‌نویسم.
آن یک کلمه پذیرش بود.

پذیرفتم که در این جایگاه اشتباه می‌کنم.
وقتی می‌گوید راهنما باید روی صندلی ذهن تو بنشیند، یعنی خودت را کنار بگذار. اگر می‌خواهی تغییر کنی، باید از خودت عبور کنی. اگر باور کردی، در بدترین شرایط هم ساخته می‌شوی. اگر باور نکردی، در منجلاب آشوب می‌مانی.

من هیچ‌وقت یادم نمی‌رود: از کسانی بودم که زیاد تجسس می‌کردم.
این صفت را حتی به ارث برده بودم. در خانه آپارتمانی‌مان، تا درِ واحد باز می‌شد، از چشمی نگاه می‌کردم.
اما پنج سال است پشت آن چشمی نرفته‌ام. هزار نفر در راه‌پله رفت‌وآمد کرده‌اند و من نگاه نکرده‌ام.
این یعنی یک صفت تغییر کرده؛ و وقتی می‌توانم کوچک‌ها را تغییر بدهم، بزرگ‌ها را هم می‌توانم.
اما وقتی کوچک‌ها را تغییر ندهم، بزرگ‌ها هرگز تغییر نمی‌کنند.

کنگره به ما راه و رسم زندگی، دانایی، آگاهی و حلال‌زیستی را آموزش می‌دهد.
اگر صفت تغییر کند، انسان رشد می‌کند و حال دلش بهتر می‌شود.
شاید موانع باشند، شاید فکر و خیال بیاید و برود، اما از مسیر خارج نمی‌شوی؛ چون یک نیروی کمک‌کننده همراهت است.

خدا را شکر می‌کنم که هستیم و امیدوارم بهترین‌ها برایمان رقم بخورد.
از اینکه گوش دادید ممنونم.

 

تایپ : مسافر مصطفی

بارگذاری و عکس : مسافر مصطفی

مرزبان خبری: مسافر محسن

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .