جلسه ششم از دوره هشتم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی بیرجند به استادی راهنما همسفر یگانه، نگهبانی همسفر سمیرا و دبیری همسفر فاطمه با دستور جلسه «وادی دهم (صفت گذشته در انسان صادق نیست؛ چون جاری است) و تأثیر آن روی من» روز سهشنبه ١١ آذر ماه ۱۴۰۴ ساعت ١۶:٠٠ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
آنانی که مجذوب رحمت قدرت مطلق میشوند، به ارتقاء میرسند و آنانی که فقط به سورچرانی مشغولند، نصیبی ندارند. چهارپایانی که بهدنبال پاهای اضافی میگردند تا خود را محکم بر زمین نگه دارند؛ اما نمیدانند که بدون دست و پا، سر بر سجده الله بسیار آسان است؛ فقط تمنای دل میخواهد که با آن فاصله بسیار دارند. هر آن کس که باید بداند، میداند و آن میکند که حق میکند.
بسیار خوشحالم که بالاخره قسمت شد در شعبه بیرجند حضور پیدا کنم. تشکر میکنم از ایجنت محترم همسفر معصومه، لژیون خدمتگزار همسفر زهره و از اسیسانت محترم، خانم صفیه عزیز که افتخار همراهی ایشان را داشتم. همچنین از حضور تکتک شما عزیزان که همه سر ساعت حضور یافتید، بسیار متشکرم. با دستورجلسه وادی دهم در خدمت شما عزیزان هستم، یک جمله در این وادی است که میگوید: «هیچکس مجبور نیست که تا ابد در جهنمی که برای خود ساخته، باقی بماند.» وقتی ما با صفات ضدارزشی، یک سری حال خرابی برای خود ایجاد کردیم، نباید به این مرحله برسیم که بگوییم: «از من گذشته» مصرفکننده با مصرف مواد خود و ما با صفات ضدارزشی یکسری ساختارهای منفی را برای خود بهوجود آورده بودیم.
پس از ورود به کنگره، برای ما روشن شد که حال خودمان چهقدر بدتر از مسافر است؛ ولی وقتی به کنگره آمدیم و کمی آموزش گرفتیم، دریافتیم که اگر اراده کنیم و از آن صفت اختیاری که خداوند به ما داده استفاده کنیم؛ حتی اگر در عمیقترین نقطه تاریک زندگی خود باشیم، دوباره نیز میتوانیم از جهنمی که برای خود ساختهایم، خود را نجات دهیم.
فقط کافی است به نیروهای منفی پشت کنیم تا جرقه نور و امید را ببینیم. وقتی به جهت نور حرکت کنیم، با تزکیه و پالایش به عظمت روشنایی پی میبریم. محتوای کلی و اصلی همه سیدیها، به تزکیه و پالایش اشاره میکند. مستندسازی از آقای مهندس وقت میگیرد، تا با ایشام مصاحبهای داشته باشد. آقای مهندس به او میگویند، صبر کند تا رهاییها تمام شود. وقتی به اتاق آقای مهندس میرود، دوربین میگذارد و میگوید: «آقای مهندس، ما را یک نصیحتی کنید.» ایشان میگویند: «تزکیه و پالایش.» مستندساز میگوید: «برایمان باز کنید.» میگویند: «دوری از ضدارزشها.» یعنی کل حرف کنگره همین است: خوبی خوب است، بدی بد است.
ما میتوانیم با تغییر حسهای خود، صفات ضدارزشی را در خود عوض کنیم. من اگر صفت خساست دارم، باید آن را تغییر دهم. اگر صفت کینه دارم، باید حس خود را نسبت به فردی که کینه دارم، تزکیه کنم. حالا این تزکیه و پالایش را از کجا شروع کنیم؟ اولین قدم تفکر است. تفکر چند معنی دارد، یک معنی آنرا اینگونه یاد گرفتیم که فکر کنیم و بهترین راه را انتخاب کنیم و سپس انجام دهیم. معنی دیگر آن را با جهانبینی یاد آموختیم؛ یعنی نوع نگاه خود را عوض کنیم، طرز فکر خود را تغییر دهیم. تفکر مفهوم بالاتری نیز دارد، فکر خود را خالی کنیم، ذهن ما پر از شلوغی است. بعضی وقتها همین فکر نکردن، بهترین فرصت است تا خداوند از طریق روح درون، بهترین تفکر را به ما القا نماید. بزرگترین درسی که من یاد گرفتم این است که باید ذهن خود را خالی کنم.
بعد از اینکه تفکر جلو رفت، به مرحله ایمان میرسیم، ایمان را باید سالم کنیم. برای مثال مصرفکنندهای که طرز فکر او این است، که اعتیاد راه درمان ندارد، اول باید فکر او تغییر کند. میگوید: «حتماً روش درمانی وجود دارد .» وقتی از افراد میشنود ۵ سال رهایی، ۱۰ سال رهایی، طرز فکر او تغییر میکند. پس از آن با ورود به کنگره و استفاده از روش DST، مصرف دارو را رعایت میکند، سیدیها را مینویسد، منظم میآید، سپس به مرحله ایمان میرسد و اعتقاد پیدا میکند که اینجا حرف برای گفتن دارد و میتواند به درمان برسد. ما همسفران وقتی سیدی مینویسیم، یادمان میرود که برای چه آمده بودیم و مشکلات گذشته خود را فراموش میکنیم.
پس از اینها باید حس خود را پالایش کنیم. وقتی حس درست شد، عقل ما سالم میشود. عقل فر ایزدی دارد، مانند جیپیاسی است که در ماشین نصب میشود و سیستم را کنترل میکند. عقلی که خداوند در وجود من قرار داده است، از سیستم الهی تحت کنترل است، بهشرطی که من استفاده کنم. وقتی جیپیاس را قطع کنم، ارتباط من با مرکز قطع میشود. اگر بخواهم به سیستم الهی وصل باشم، باید جیپیاس خود را که عقل است، در خود روشن کنم. وقتی عقل سالم شد، باید برسیم به نقطهای که روزی از آنجا انشعاب یافتهایم و آن نقطه عشق است، عشق الهی.
هدف از خلقت ما این است که به عشق الهی برسیم. ما همه نماینده عشق الهی روی زمین هستیم، ما برای این عشق آفریده شدیم. کل داستان خلقت و هستی برای همین عشق است، که ما متجلی عشق خداوند روی زمین باشیم. ما پیمان الهی بستیم. بزرگترین معجزه حیات، خود حیات است. اینکه زندگی کنیم و اجازه دهیم دیگران نیز زندگی کنند. خداوند برای نمایش عشق خود، به امواج عشق دستور داد تا در دل ذرات قرار گیرند و به زیباترین شکل ممکن، خلقت آفرینش را شروع کرد تا خود را متجلی کند. همهچیز در هستی با تغییر، در ادامه تبدیل و در نهایت ترخیص حرکت میکند. ترخیص از این حلقه به حلقهای دیگر، از زمین به آسمان، از آسمان به زمین؛ حتی در آسمان نیز مشغول تغییر و تبدیل و ترخیص هستیم. از آسمانی به آسمان دیگر. تا کجا؟ تا ناکجا آباد، تا ابد، تا انتهای ابدیت و تا جایی که برگردیم به نقطهای که از آنجا انشعاب یافتهایم.
انشاءالله همه ما با تزکیه و پالایش، حسهای خارج از جسم خود را تزکیه کنیم و از دروازههای پنج حس درون (سیدی پیامآور) عبور کنیم تا دنیای بهتر و دریافتهای بهتری داشته باشیم، ادراک بیشتر داشته باشیم، ادراک دریافت الهام تقوی، دریافت صدای روحالقدس، دریافت نغمههای آسمانی، دریافت رقص آسمانی و در نهایت حس همنشینی با ساکنان ستر و عفاف ملکوت را. در انتها شما از نسل جاننثاران ملکوت هستید، باید با شکوه به جای اصلی خود روانه شوید.
اهدای شال مرزبانی نمایندگی بیرجند و پارک کاجستان







.jpg)
مرزبانان کشیک: همسفر زهره و مسافر حبیب
تایپیست: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول)
ویرایش: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول)
عکاس: همسفر عارفه رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون دوم)
ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر عاطفه (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی بیرجند
- تعداد بازدید از این مطلب :
166