English Version
This Site Is Available In English

رحمت خداوند

رحمت خداوند

جلسه دوازدهم از دوره پنجم جلسات لژیون سردار همسفران کنگره۶۰ نمایندگی حسنانی به استادی همسفر صنم، نگهبانی همسفر معصومه و دبیری همسفر مریم با دستور جلسه «وادی دهم (صفت گذشته در انسان صادق نیست، چون جاری است.) و تأثیر آن روی من» روز سه‌شنبه ۱۱ آذرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۴:۴۵ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

زمانی‌که تصمیم گرفتم بعد از هفته گلریزان لژیون خود را تحویل بدهم، همه دستور جلسات کنگره را از هفته گلریزان تا هفته بنیان نوشتم و دوبار قرعه‌کشی کردم. بار اول مسافرم و بار دوم پسرم قرعه را درآوردند و هر دو بار وادی دهم به من افتاد که «صفت گذشته در انسان صادق نیست؛ چون جاری است.» وادی دهم خیلی به من کمک کرد. وادی‌ها پله‌هایی هستند که می‌توانند نگرش و دید مرا نسبت به خود و اطرافیانم عوض کنند تا زندگی بهتری را برای خود رقم بزنم.

وادی دهم می‌گوید: «صفت گذشته در انسان صادق نیست؛ چون انسان جاری است.» در واقع از جاری بودن انسان صحبت می‌کند. ما در کنگره آموزش گرفتیم که انسان‌ها مجموعه‌ای از رذایل و فضایل هستند و این صفت جاری بودن، بالقوه در من نهفته است و با وجود اختیاراتی که دارم به این صفات قوت می‌دهم و آن‌ها را در زندگی خود پررنگ‌تر می‌کنم. من در هر جایگاه و با هر صفتی که باشم، می‌توانم آن را تغییر دهم به شرط آن‌که بپذیرم که مشکل دارم.

یک سال بود که پیام کنگره را شنیده بودم و می‌دانستم مکانی برای درمان اعتیاد وجود دارد؛ ولی به خاطر منیت و غروری که داشتم حرکت نمی‌کردم و منتظر حرکت مسافرم بودم. بعد از گذشت یک سال با خود گفتم اعتیاد به تو و فرزندت نیز آسیب می‌رساند؛ پس بپذیر و حرکت کن. شعبه پرستار را پیدا کردم و مسافرم سه ماه بعد از من وارد کنگره شدند.

شرط اول این است که صفات بد خود را بپذیرم، بخواهم آن‌ها را تغییر بدهم و سپس با جریان کنگره حرکت کنم و همسو و همراه شوم. در کنگره مسیرهای زیادی وجود دارد که جسم ما را درمان می‌کند و به سلامتی می‌رساند؛ مانند لژیون تغذیه سلامت، لژیون ویلیام و لژیون سردار که خیلی مهم است. اگر بتوانم در لژیون سردار قرار بگیرم، می‌توانم خیلی از صفت‌های گذشته خود را تغییر دهم. وقتی وارد لژیون سردار شدم یاد گرفتم که مدیریت مالی داشته باشم، قناعت و پس‌انداز کنم تا غنی شوم.

زمانی آخر صف نانوایی می‌ایستادم تا نان قرضی بگیرم؛ یعنی در اوج اوضاع بد مالی بودم؛ ولی امروز به لطف خدا و آموزش‌های کنگره بعد از سفر مسافرم از نظر مالی غنی شدیم.

همیشه دوست داشتم بخشش مالی داشته باشم؛ اما می‌ترسیدم اگر ۱۰ هزار تومان در اینجا ببخشم در آخر ماه پول کم بیاورم؛ در صورتی که من از رحمت خداوند خبر نداشتم. در کنگره یاد گرفتم که در اوج نداشتن باید بخشید تا دارا و ثروتمند شویم و من این کار را در لژیون سردار از کم شروع کردم. در روزهای نخست ورود به کنگره به سختی سبد را حمایت می‌کردم و همیشه آرزو می‌کردم که من هم به طور کامل در لژیون سردار شرکت کنم. چهار سال در لژیون سردار بودم و به لطف خدا امسال تعهد دنوری دادم.

صفت دیگری که سعی در تغییر آن داشتم  این بود که همیشه در پس‌اندازها، خودم و خانواده‌ام را در اولویت قرار می‌دادم؛ ولی اکنون درست جایی که خودم به پول نیاز دارم به اطرافیانم که نیازمندتر از من هستند می‌بخشم؛ چراکه نیاز دیگران برای من مهم‌تر شده است. همیشه به رهجوها در لژیون می‌گفتم، ضدارزش‌ها در درون من آن‌قدر زیاد شده که اگر یک دفعه بخواهم آن درخت را قطع کنم، دوباره از کنار درخت جوانه می‌زند و تنها کار این است که درخت ضدارزش‌ها را خشک کنم، بذری نیکو بکارم و آن بذر نیکو همین خدمت مالی است که من در لژیون سردار می‌بخشم و آن بذر وقتی رشد می‌کند و ریشه آن ضدارزش‌ها را می‌خشکاند و انرژی و آب و املاح را از ریشه ضدارزش‌ها می‌گیرند و آن را تبدیل به یک درخت تنومند می‌کنند.

صفت دیگری که من به دید خود آن را می‌گویم این است که؛ کنگره مثل حج واجب است و من به زیارت خود می‌روم تا با خود آشنا شوم. در حج واجب حیوانی را قربانی می‌کنند تا حجشان قبول شود و به آرامش برسند و لژیون سردار همان قربانگاه است که من باید قربانی انجام دهم تا به وادی چهاردهم که همان وادی عشق و محبت است نزدیک شوم.

انشاالله بتوانم در این مسیر با کمک لژیون سردار به وادی چهاردهم و دیگر جریان‌های کنگره برسم.

مرزبانان کشیک: همسفر جمیله و مسافر محمد
تایپیست: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون پنجم)
عکاس: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول)
ویرایش، تنظیم و ارسال: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول) نگهبان سایت

 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .