عشق چیزی نیست که فقط با احساسات لحظهای یا حرفهای قشنگ ساخته شود. برای اینکه عشق شکل بگیرد، باید سه چیز در وجود ما فعال باشد؛ سایهها، جاذبه و حس. این سه مؤلفه در ظاهر در وجود همه انسانها هست؛ اما واقعیت این است که همه نمیتوانند عاشق شوند. گاهی اوقات چیزی که ما اسمش را عشق میگذاریم، بیشتر یک واکنش غریزی است؛ مثل علاقهای که والدین به بچههایشان دارند تا از آنها محافظت کنند. این نوع عشق طبیعی و همگانی است؛ اما هنوز «عشق انسانی» به معنای واقعی نیست.
من آموختم که عشق زمانی واقعی میشود که از مرز خودم و خانوادهام عبور کند؛ یعنی قبل از اینکه چیزی را برای عزیزانم بخواهم، این سؤال را از خودم بپرسم: آیا این خواسته به دیگران ضرر نمیزند؟ وقتی به این مرحله برسیم، عشق از حالت محدودی که فقط روی چند نفر متمرکز است بیرون میآید و شکل عمیقتری پیدا میکند، برای اینکه بتوانیم عشق را بشنویم و آن را منتقل کنیم؛ باید دلمان از خیلی چیزها مثل کینه، دروغ، غرور، خودخواهی و قدرتطلبی خالی شود. هر چه این صفات بیشتر در ما باشد، گوش ما نسبت به صدای عشق سنگینتر میشود.
برعکسش هم هست؛ صداقت، گذشت، مهربانی و ازخودگذشتگی مثل آنتنهایی هستند که ما را به عشق وصل میکنند. یک نکته مهم که برای من بسیار آموزنده بود، کسی که درگیر افکار منفی یا مصرف مواد و الکل باشد، نمیتواند عشق را احساس کند؛ چون ذهن او مشغول چیزهایی است که اجازه نمیدهد پیامهای خوب وارد شود. در مورد صداقت هم دیدم که راستگویی واقعاً معجزه میکند. یک عذرخواهی ساده، میتواند آتشی را که در دل یک رابطه روشن شده، خاموش کند، دروغ و دورویی شاید برای لحظهای کار را جلو ببرد؛ اما در آخر انسان را به زمین میزند.
برای همین معتقدم بزرگترین «ترفند» زندگی، راستگویی است. در مسیر عشق، دانایی و آگاهی خیلی نقش دارد. بارها دیدهام که آدمها بهخاطر اطلاعات غلط یا بدگویی دیگران، نسبت به کسی که دوستش دارند دچار شک و نفرت میشوند. کافی است یک نفر بد دل، آرامآرام ذهن ما را با حرفهای نادرست پر کند؛ اگر آگاهی نداشته باشیم، عشق بهجای اینکه رشد کند، تبدیل به دشمنی میشود؛ به همین دلیل است که میگویند: «عشق بدون شناخت، دوام ندارد.» در کنگره همیشه گفته میشود: «از آدمهایی که پشت سر دیگران حرف میزنند دوری کنید.»
کسی که عیب بقیه را برای ما میآورد، مطمئناً عیب ما را هم برای دیگران خواهد برد. این آدمها مثل ویروس هستند و آرامش رابطهها را از بین میبرند. در نهایت برای من، عشق چیزی است که بدون معرفت، شناخت و آگاهی قابلپایداری نیست؛ اگر این سه پایه سست باشد، عشق خیلی راحت میتواند به نفرت تبدیل شود و کمکم از بین برود و اما اگر شناخت درست باشد، عشق نه بتنها فروکش نمیکند؛ بلکه روزبهروز قویتر میشود.
منبع: سیدی وادی چهاردهم بخش دهم
نویسنده: مرزبان همسفر ساناز رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول)
رابط خبری: همسفر نجمه رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول)
ویرایش و ارسال: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول) دبیر سایت
همسفران نمایندگی بندرعباس
- تعداد بازدید از این مطلب :
52