جلسه چهارم از دوره پنجم جلسات لژیون سردار همسفران کنگره۶۰ نمایندگی بیستون کرمانشاه با استادی مرزبان همسفر طیبه، نگهبانی راهنما همسفر سهیلا و دبیری همسفر الهه با دستور جلسه «وادی دهم (صفت گذشته در انسان صادق نیست؛ چون جاری است) و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه ۱۰ آذرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۳:۳۰ آغاز به کار کرد

خلاصه سخنان استاد:
خدا را شاکرم که این توفیق نصیبم شد تا در لژیون سردار خدمت کنم. شکرگزار آموزشهای ناب کنگره هستم و از آقای مهندس و خانواده محترمشان صمیمانه تشکر میکنم که این بستر ارزشمند را برای ما فراهم کردند تا از ژرفای دل آموزش بگیریم. همچنین از نگهبان لژیون سردار همسفر سهیلا بسیار ممنونم که این فرصت را در اختیارم گذاشت تا در این جایگاه قرار بگیرم و خدمت کنم. ما در کنگره ۱۴ وادی داریم؛ وادیهایی که سراسر آموزش و معرفتاند و برگرفته از قوانین هستی هستند. با بهکارگیری این وادیها در زندگی، میتوانیم بسیاری از مشکلات و موانعی را که سر راهمان قرار میگیرد، بهبهترین شکل پشتسر بگذاریم. کتاب عشق، که نویسنده آن آقای مهندس هستند، همراه با سیدیهای آموزشیاش، چراغ راه ماست. وادیها همچون نردبانی هستند که وقتی قدم بر پله اول آن میگذاریم، شاید مسیر دشوار به نظر برسد؛ اما وقتی دانستههایمان را از قوه به فعل تبدیل کنیم، صعود تا وادی چهاردهم برایمان بسیار آسانتر میشود.
در عنوان وادی دهم، «صفت گذشته در انسان صادق نیست، چون جاری است»، اشارهای عمیق به ماهیت انسان دارد. اگر به طبیعت بنگریم، همهچیز در حال جریان است تا به سرچشمه خوبیها برسد. انسان نیز جاری است؛ زیرا همواره در حال تغییر و تحول است. ممکن است از خوبی به بدی یا از بدی به خوبی حرکت کند و همین پویایی، رمز رشد اوست. از زمانی که وارد کنگره شدم، دچار تحول بزرگی شدم؛ تحولی که شاید خودم بهوضوح نمیدیدم، اما دیگران آن را در من احساس میکردند. آموزشها در وجود من اثر میگذاشت. مسیر درمان مسافر من سالها طول کشید و برای من که صبور نبودم، این دوران سخت سپری میشد. راهنمای خوبم همیشه به من میگفت صبر پیشه کن و وادیها را روی خودت اجرا کن تا به آرامش برسی. حال درونیام خوب نبود، اما راهنمایم تأکید داشت که ابتدا باید درون خود را آرام کنم تا در زندگیام آرامش جاری شود.
وقتی بیشتر با معنا و مفهوم وادیها آشنا میشویم، درمییابیم که مسیر تغییر از خود ما آغاز میشود. تمام تلاش من این بود که بیش از پیش روی خودم کار کنم؛ زیرا «تغییر صفت در انسان اتفاق نمیافتد مگر آنکه ابتدا خود فرد بپذیرد که آن صفت را دارد». باید بپذیرم که مشکل دارم، باید قبول کنم که نیازمند آموزش هستم. زمانی که درگیر ضدارزش هستم، مهمترین قدم آن است که آن را ببینم، بپذیرم و انکار نکنم. تا زمانی که تاریکی را تجربه نکنیم، نمیتوانیم ارزش روشنایی را بفهمیم. انسانی که درون آشفتهای دارد اما صفتهای ناپسندش را کنار میگذارد، آرامآرام به سوی خوبی حرکت میکند. برای تغییر صفت، نخست باید به دانایی برسیم. در جهانبینی، دانایی ۳ ضلع دارد: تفکر، تجربه و آموزش. اجرای این ۳ ضلع در وجود ماست که سبب میشود به صفات نیک برسیم؛ همانند رودخانهای که جاری میشود تا سرانجام به دریا برسد.
در کنگره، من طیبه آموختم که رسیدن به دانایی بدون مواجهه با ضدارزشها ممکن نیست. باید از تاریکیها گذر کنیم تا ارزش روشنایی را بهتر بشناسیم. این مسیر مانند پیدا کردن گنجی گرانبهاست؛ گنجی که وقتی آن را مییابی، باید مراقب باشی لحظهای از دستش ندهی و قدرش را بدانی. من خودم را مدیون لژیون سردار میدانم؛ لژیونی که دست پدرانهاش را به سوی ما دراز کرد و زمینه رشد، آموزش و بخشش را برایمان فراهم ساخت. حقیقت این است که ما هرچه داریم از کنگره داریم و هر کمکی که انجام میدهیم، در نهایت دوباره به خودمان بازمیگردد. لژیون سردار، جایگاه بزرگی است؛ جایی که انسان میآموزد بخشندگی تنها یک عمل نیست، بلکه یک جنس تفکر است. سردار بودن، یعنی جاری شدن همانگونه که رود به دریا میرسد؛ یعنی ساختن بدون چشمداشت، یعنی امید را در دل دیگران روشن کردن. خدمت در لژیون سردار افتخاری است که مسیر انسان را روشنتر، دلش را آرامتر و نیتش را خالصتر میکند. انشاءالله همه ما در کنگره پایدار و ماندگار باشیم.

تایپیست، ویرایش و عکاس: همسفر فریبا رهجوی راهنما همسفر حمیرا (لژیون دوم)
ارسال: همسفر اعظم نگهبان سایت
همسفران نمایندگی بیستون کرمانشاه
- تعداد بازدید از این مطلب :
141