English Version
This Site Is Available In English

همه چیز در جهان جاری است

همه چیز در جهان جاری است

جلسه سوم از دوره پنجم جلسات لژیون سردار همسفران نمایندگی زاگرس با استادی همسفر پریسا، نگهبانی راهنما همسفر سمیه، دبیری همسفر مریم و خزانه‌داری راهنما همسفر زینب با دستور جلسه «وادی دهم (صفت گذشته در انسان صادق نیست؛ چون جاری است) و تاثیر آن روی من» در تاریخ ۱۰ آذرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۳:۴۵ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خدا را شکر که این اجازه به من داده شد که در این جایگاه قرار بگیرم، آموزش  و تجربه کسب کنم. سال قبل خیلی دلم می‌خواست که عضو لژیون سردار باشم، حتی شرایط هم بود اما نشد؛ ولی بیشتر از آن دوست داشتم که خودم کار کنم و با کار کردن خودم عضو لژیون سردار باشم. خدا را شکر می‌کنم که امسال توانستم، یعنی از سال قبل تلاش کردم تا امسال که جشن گلریزان بود آن مبلغ خیلی کمی که پرداخت کردم. خیلی خوشحال بودم که خودم توانستم کار کنم و آن پول را توانستم از خودم بدهم و این یک حس و حال خیلی خوبی بود.

جلسات قبل وقتی همسفرها صحبت می‌کردند که عضو لژیون سردار شده اند چه حس و حالی دارد، همیشه با خودم فکر می کردم مگر چه حسی دارد ؟ حس و حالش چگونه است؟ الان حس و حال خیلی قشنگ را احساس می‌کنم و خیلی خیلی خدا را  بابت این حس و حال امروزم شکر می‌کنم.

دستور جلسه امروز وادی دهم «صفت گذشته در انسان صادق نیست؛ چون جاری است». این قانون واین راه به سان شمشیری دولبه است؛ یعنی چه؟  هم به ما امید می‌دهد و هم  ناامیدی، هم سقوط  و هم صعود است. این وادی دارد برای ما لطف خداوند را خیلی خوب روشن می‌کند، خیلی خوب به ما  لطف و بخشندگی خداوند را در این وادی نشان می‌دهد.

خداوند زمانی که انسان را خلق کرد به او اختیار داد و این اختیار است  که فرق بین انسان و بقیه موجودات است و اختیار داد که خودش بتواند برای سرنوشت خودش تصمیم بگیرد یا تلاش کند به آن چیزی که دلش می‌خواهد برسد یا نه! راکد بماند و هیچ تلاشی نکند و بگوید من همانی بودم که هستم هیچ نمی‌توانم تغییر کنم فایده‌ای ندارد من گناهکارترین انسانها هستم. آقای مهندس فرمودند: «همه چیز در جهان جاری است  و چیزی نیست که حرکت نکند، حتی انسانها، روز و شب، ماه و سال همه و همه جاری هستند، مثل آب رودخانه.

حال انسانی که تلاش می‌کند برای آینده خودش و حرکت می‌کند آن آب جاری است که زلال و زلال‌تر می‌شود و آن انسانی که هیچ تلاشی نمی‌کند و همیشه راکد می‌ماند آن آبی است که داخل گودال‌ها قرار گرفته  و به مرور زمان به گند آب تبدیل می‌شود. آقای مهندس فرمودند: «که دو بخش دارد، یعنی دو طرفه است فقط این نیست که انسان‌های گناهکار و یا انسان‌هایی که در گرفتاری‌های زیادی هستند حرکت کنند و مشکلاتشان تمام شود و به آن چیزی که دلشان می‌خواهد برسند.

انسانی که شاید امروز پولدارترین انسان‌ها باشد؛ ولی فردا در یک نگاه فقیرترین انسان باشد یا انسانی  که امروز مومن است؛ ولی در یک نگاه شاید فردا گناهکارترین انسان‌ها باشد.

در مورد تبدیل، تغییر و ترخیص  که انسان برای تبدیل شدن اول باید تغییر کند، هر چیزی که بخواهد تغییر کند ما باید بهای آن را بدهیم ما اگر بهای آن چیز را پرداخت نکنیم، نمی‌توانیم تغییر کنیم  و تبدیل شویم. مثال خیلی خوبی هم که می‌شود راجع به این زد همین مسافرانی هستند که وارد کنگره‌۶۰ می‌شوند، وقتی مسافری با چند سال تخریب وارد کنگره می‌شود نمی‌تواند یک شب تغییر کند و ذره‌ذره زمان ببرد تا به آن چیزی که دل خودش می‌خواد برسد. یا فردی که ده کیلو اضافه وزن دارد نمی‌تواند یک شب بگوید که خوب من از الان چیزی نمی‌خورم تا مثلا یک ماه دیگر، ده ماه دیگر تا به آن اندامی که دل می‌خواد برسم.

این اتفاق نمی‌افتد، شاید وزن کم کند؛ ولی تغییر پایداری ندارد. من در بستگانم دیدم، بعد از یه مدتی خیلی  شروع  به چاق شدن کرد؛ چون از چاقی زیاد خیلی بدش می‌آمد، تصمیم گرفت که لاغر شود و سر از خود همه چیز را قطع کرد نان خوردن و برنج را همه چیز را قطع کرد، بدنش ضعیف شده و زود مریض می‌شود. گفت رفتم دکتر و دکتر بهم گفت خانم معدت کوچیک شده است از بس چیزی نخوردی، حالا درسته تغییر کرده است؛ ولی خوب این تغییر پایدار نیست و بعد دچار گرفتاری‌هایی می‌شود.

انسان باید در زمان زندگی کند. حضرت علی فرمودند: «جوری زندگی کن  که همیشه زنده‌ای؛ ولی برای آخرت طوری زندگی کن که دقیقه‌ای دیگر نیستی». ساعت دارای سه مولفه است: زمان، فضا و مکان است. انسان‌ها وقتی زمان مرگشان فرا می‌رسد، این سه مولفه هم تمام می شود و در بُعدهای بعدی قرار می‌گیرد. در زمان  قدیم فکر می‌کردند که هستی از خاک، آب، آتش و باد تشکیل شده است. آقای مهندس در وادی دهم فرمودند: «هستی بر مبنای نور، صوت و حس است».

اگر نور، صوت و حس نباشد نه هستی؛ بلکه تمام دنیای بعد از مرگ هم برای ما هیچ معنا و مفهومی ندارد. شاید سوال پیش بیاد که اصلاً نور، صوت یا حس چه ربطی به جاری بودن انسان دارد،  وقتی که صبح خورشید طلوع می‌کند؛ یعنی زندگی ادامه دارد و زندگی جاری است. صوت مثل مخابرات است، تمام اطلاعات و آگاهی‌ها‌ درون صوت است و برای  ما انتقال می‌دهد.

این اطلاعات و آگاهی‌های صوت نباشد، انگار که هیچی نیست، سکوت محضِ دنیا است اصلا زندگی کردن معنایی ندارد. حس که مانند خداست و رویت ناپذیره و وقتی که حس در درون انسان به وجود می‌آید آن حس درونی آرام  باشد، انسان خیلی خوب می‌تواند حس دوست داشتن و حس عشق ورزیدن را احساس کند.

عکس: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زهره (عضو لژیون سردار)
تایپیست: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر زهره (عضو لژیون سردار) وهمسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر سمیه (عضو لژیون سردار)
ویراستاری و ارسال: راهنمای تازه واردین همسفر مریم (نگهبان سایت)
همسفران نمایندگی زاگرس

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .