English Version
This Site Is Available In English

همه چیز در طبیعت در حال تغییر است

همه چیز در طبیعت در حال تغییر است

جلسه هشتم از دوره نوزدهم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی بیستون کرمانشاه با استادی راهنمای تازه‌واردین همسفر نهیه، نگهبانی همسفر نگار و دبیری همسفر فریبا با دستور جلسه «وادی دهم (صفت گذشته در انسان صادق نیست؛ چون جاری است) و تأثیر آن بر روی من» روز دوشنبه ۱۰ آذرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

خدا را شکر می‌کنم که بار دیگر به من فرصت داد در این جایگاه بنشینم و از مرزبانان کمال تشکر را دارم. به همسفر فریبا که اولین جلسه دبیریشان است تبریک می‌گویم. سپاسگزارم از همسفر نگار، نگهبان جلسه و همسفر لیدا دبیر ۷ جلسه گذشته که این فرصت را در اختیار من قرار دادند تا آموزش بگیرم و خدمت کنم. دستور جلسه در مورد وادی دهم است: «صفت گذشته در انسان صادق نیست چون جاری است.» آقای مهندس در وادی‌ها به‌خوبی به ما نشان می‌دهند که راه و روش درست زندگی کردن را با زبان بسیار ساده بیان می‌کنند و من نیز با این حد از اطلاعات و سوادی که دارم به اندازه خودم برداشت می‌کنم؛ کسی‌که تحصیلات بالاتری ندارد برداشت دیگری از این وادی‌ها خواهد داشت. «صفت گذشته در انسان صادق نیست»؛ یعنی همه‌چیز در طبیعت در حال تغییر است؛ همه‌چیز در حرکت است: فصل‌ها، انسان، قوانین و همه‌چیز. خداوند با اختیاری که به انسان داده، ۲ راه را پیش روی او قرار داده است؛ یکی راه خیر و دیگری راه شر. در کنگره می‌گویند: همیشه خودتان را مثال بزنید، من هم خودم را مثال می‌زنم.

اگر راه شر را انتخاب کنم، صفات زشتی را به خودم انتقال می‌دهم و اگر راه درست را بروم، خوبی‌ها را به خود منتقل کرده‌ام. قبل از کنگره صفات بدی داشتم و با توجه به این‌که زندگی‌کردن با یک مصرف‌کننده بسیار سخت است نیز بر من تأثیر گذاشته بود. من در خانه پدری آدم ساده‌ای بودم و تعریف از خود نباشد، آدم راستگویی بودم و کمتر دروغ می‌گفتم. هر چه می‌گفتند باور می‌کردم. وقتی زندگی مشترکم را شروع کردم، اوایل زندگی بر وفق مرادم بود؛ بهترین خانه، ماشین و امکانات را داشتم. بزرگ‌ترها می‌گفتند زندگی سخت است، اما من چون اول راه بودم با خودم می‌گفتم: کجای این زندگی سخت است؟ و تصور می‌کردم همیشه همین‌طور خواهد بود، اما چنان گردبادی به زندگی من آمد که همه‌چیز را زیرو‌رو کرد. من که با ۴ برادر مجرد مسافرم زندگی می‌کردم و برایم سخت نبود و در ناز و نعمت بودم، به جایی رسیدم که وقتی خودم بچه‌دار شدم، شاید محتاج پولی بودم که یکی از فامیل‌ها به بچه من بدهد و این نشان می‌دهد که انسان چه‌قدر می‌تواند تغییر کند.

زمانی را به یاد دارم که دختر عمویم به خانه ما آمد. وقتی دید زندگی من در رفاه است، گفت: «من حتی اگر یک استکان بخرم، آن را به شوهرم نشان می‌دهم.» آن زمان شوهرش دانشجو بود و او مرتب به من می‌گفت: «زندگی برای تو مهیاست»، اما زندگی و روزگار به قول آقای مهندس: کاری با من کرد که شوهر دخترعمویم کارمند بانک شد و مسیر زندگی‌اش رو‌به بالا رفت، درحالی‌که من به پایین‌ترین سطح رسیدم. افکار پریشان و تخریب‌هایی که به من وارد شده بود، جسم و روانم را فرسوده کرده بود و از نظر مالی و اجتماعی به صفر رسیده بودم. صحبت من به این موضوع اشاره دارد که انسان می‌تواند در بسیاری از مواقع تغییر کند. چند وقت پیش دختر عمویم دوباره به خانه ما آمد. با این‌که ثروت، ناز و نعمت زیادی داشت، اما آرامشی را که من امروز دارم را نداشت؛ حتی به من غبطه خورد که من کنگره را دارم و به کنگره می‌آیم. از من خواست که او را هم به کنگره بیاورم، اما به او گفتم که نمی‌تواند بیاید. مدام به من می‌گفت: «رفتارت عوض شده‌است.»

من انسان ناامیدی بودم، اما بعد از آمدن به کنگره و طبق گفته‌های آقای مهندس فهمیدم با آن افکار پریشان چه لطمه‌هایی به خودم زده‌ام. در کنگره چاقی، سیگار و اعتیاد درمان شده و حتی بسیاری از بیماری‌های روحی و روانی نیز درمان شده‌است. من هم مشکلات روحی و روانی شدیدی داشتم و خدا را شکر می‌کنم که آرام‌آرام و نه یک‌دفعه، در حال تغییر هستم. اوایل، کنگره به دلم نمی‌نشست و کمتر جذب می‌شدم، اما کم‌کم علاقه‌مند شدم و می‌خواستم یک‌باره تغییر کنم. آقای مهندس می‌گوید: «تغییر مثل زلزله است.» مثلاً وقتی می‌خواستم غیبت نکنم یا از خودم می‌پرسیدم چرا تغییر نمی‌کنم، متوجه شدم که یک‌باره و یک‌شبه نمی‌شود. بعد از چند سال فهمیدم که تغییر زمان می‌برد. با این همه تخریبی که داشتم، باز هم انسان قابلیت تغییر دارد و می‌تواند به سمت خوبی حرکت کند. آقای مهندس می‌گوید: «انسان هم خوبی دارد و هم بدی و ممکن است هم به سمت خوبی‌ها برود و هم به سمت بدی‌ها»، حتی کسی‌که در بالاترین سطح است، ممکن است سقوط کند. من خودم از بالاترین سطح به پایین‌ترین درجه رسیدم.

پس انسان و کسی‌که در ناز و نعمت است، نباید مغرور شود و همچنین کسی‌که در سختی قرار دارد، نباید ناامید شود؛ زیرا انسان تغییر می‌کند. تغییر قرار نیست یک‌شبه اتفاق بیفتد، نیاز به زمان دارد. آقای مهندس می‌گوید: «باید نظم داشته باشیم» و من سعی می‌کنم آرام‌آرام این نظم را در زندگی‌ام جاری کنم. همه‌چیز به انسان ربط دارد و همه‌چیز از انسان شروع و به انسان ختم می‌شود. من مصرف‌کننده نبودم، اما به‌اندازه یک مصرف‌کننده به خودم ظلم کردم. حالا به مرحله‌ای رسیده‌ام که احساس می‌کنم تازه دارم زندگی می‌کنم. وقتی مدرسه می‌رفتم، دوست نداشتم درس بخوانم، اما اکنون با آموزش‌هایی که در کنگره دریافت می‌کنم، این تغییر را در خودم می‌بینم و گاهی به ذهنم می‌رسد که با این سن و سال ادامه تحصیل بدهم. من که پارک، استخر و لژیون‌ تغذیه سالم را تجربه نکرده بودم و به فکر خودم نبودم، امروز آرام‌آرام و ذره‌ذره در‌حال تغییر هستم. امیدوارم روزهای سختتان به پایان برسد و روزهای خوش در پیش‌رو داشته باشید و تغییر در تمام وجودتان سرچشمه بگیرد و به بهترین حال خوش برسید.

اعلام نفرات برتر آزمون آبان‌ماه 

مرزبانان کشیک: همسفر فریده و مسافر اقبال
تایپیست و ویرایش: همسفر فریبا رهجوی راهنما همسفر حمیرا (لژیون دوم)
عکاس: همسفر اعظم نگهبان سایت
ارسال: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر حمیرا (لژیون دوم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی بیستون کرمانشاه

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .