English Version
This Site Is Available In English

وادی تغییر

وادی تغییر

من وقتی برای اولین بار وادی دهم را شنیدم باورش برایم سخت بود که صفت‌های گذشته‌ام در من صادق نباشد. همیشه خودم را با اشتباهات گذشته‌ام می‌سنجیدم و احساس گناه می‌کردم؛ اما کنگره۶۰ به من یاد داد که انسان جاری است، یعنی می‌تواند تغییر کند و مسیر جدیدی بسازد. امروز وقتی به گذشته نگاه می‌کنم، می‌دانم آن آدم دیگر من نیستم. فهم وادی دهم باعث شد خودم و دیگران را ببخشم و به جای قضاوت، مسیر رشد را ببینم. اگر در حال حرکت باشم و آموزش‌ها را به‌کار ببرم، هر روز می‌توانم صفت‌های تازه‌ای در وجودم خلق کنم. وقتی برای اولین بار صدای راهنمایم را شنیدم که می‌گفت: «صفت گذشته در انسان صادق نیست»، در دلم یه سؤال بزرگ شکل گرفت؛ چطور ممکن است؟ من سال‌ها با صفت‌ها و رفتارهای گذشته‌ام زندگی کرده بودم، از اشتباهاتم فرار می‌کردم و هر بار با یادآوری آن‌ها، خودم را سرزنش می‌کردم.

همیشه فکر می‌کردم آدمی که یک‌بار خطا کرده تا همیشه همان آدم می‌ماند. ولی وقتی در کنگره آموزش دیدم، کم‌کم درک کردم که انسان مثل رودخانه‌ای در جریان است؛ ممکن است از جایی گل‌آلود شروع شود؛ ولی در مسیرش زلال شود و به دریا برسد. این وادی برای من، یعنی امید، یعنی هیچ‌چیزی در وجود انسان ثابت نیست؛ مگر این‌که خودش بخواهد ثابت بماند. من یاد گرفتم گذشته‌ام فقط تجربه بوده، نه سرنوشت. هر بار که این وادی را مرور می‌کنم، حس می‌کنم یک نیروی تازه در من زنده می‌شود؛ نیروی تغییر. اگر در مسیر درست حرکت کنم با آموزش، تفکر و عمل سالم، صفت‌های تازه و زیباتری در وجودم شکل می‌گیرد. پیش از آشنایی با کنگره، بارها از خودم ناامید شده بودم. فکر می‌کردم دیگر نمی‌توانم آدم خوبی باشم یا جبران کنم؛ اما وادی دهم به من نشان داد که انسان موجودی جاری است، یعنی در حال حرکت به‌ سوی بهتر شدن.

حتی اگر زمانی در تاریکی بودم، می‌توانم روشنایی را انتخاب کنم. این فقط شعار نیست، حقیقتی است که من با گوشت و پوست و استخوانم لمسش کردم. وقتی شروع کردم به عمل کردن، رفتارم، افکارم و حتی انرژی اطرافم تغییر کرد. درک وادی دهم باعث شد دیگران را هم متفاوت ببینم. امروز وقتی کسی اشتباه می‌کند، سعی می‌کنم یادم باشد که او هم می‌تواند تغییر کند، همان‌طور که من تغییر کرده‌ام. یاد گرفتم قضاوت نکنم و به جای دیدن گذشته‌ آدم‌ها به حرکتشان نگاه کنم؛ چون ساکن بودن، یعنی مرگ و جاری بودن، یعنی زندگی. حالا فهمیده‌ام جاری بودن فقط به معنای فیزیکی نیست؛ بلکه یعنی ذهن و روح هم باید در جریان باشند؛ باید آموزش ببینم، فکر کنم، عشق بورزم و ببخشم تا آب وجودم زلال‌تر شود. وادی دهم برای من یک پیام آرامش‌بخش دارد: «هر روز می‌توانم از نو آغاز کنم». هیچ صفتی تا ابد در من باقی نمی‌ماند، مگر آن‌که خودم آن را نگه دارم. من دیگر آن انسان گذشته نیستم؛ در مسیر هستم در جریانم و هر روز به سمت روشنایی حرکت می‌کنم.

نویسنده و ارسال: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی وحید

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .