آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است.
در اگر بر تو ببندد مرو و صبر کن آنجا ز پس صبر تو را او به سر صدر نشاند
و اگر بر تو ببندد همه رهها و گذرها ره پنهان بنماید که کس آن راه نداند
از خداوند بزرگ و مهربان بابت حضور در کنگره که تکهای از بهشت روی زمین است سپاسگزارم. از آقای مهندس و خانواده محترمشان سپاسگزارم از اینکه بستری را فراهم کردند برای انسانهایی که در ظلمت و تاریکی قرار داشتند و با علم و دانش مسیر درست زندگی را به دیگران آموختند. از راهنماهای خودم سپاسگزارم که در این سالها همراه و نشاندهنده راه در مسیر سفر من بودند. از همه خدمتگزاران تشکر و قدردانی میکنم؛ از مسافرم ممنونم که من را با کنگره آشنا کرد و از دخترم ممنونم که طی این سالها همواره مشوق من برای ادامه مسیر بودند.
قبل از کنگره خیلی دور خودم چرخیدم تا مسیر درست زندگی کردن را پیدا کنم، سالها بود که با ناامیدی، ترس و استرس زندگی میکردم؛ روزها و شبها از خدا میخواستم که به من کمک کند تا مشکل من حل بشود و از خدا گلایه میکردم که چرا من؟ یعنی بهانهای برای ادامه زندگی نبود؟ چرا به این نقطه از زندگی رسیدم؟ آیا میتوانم ادامه بدهم؟ با سوالات و گفتوگوی درونی زیادی که همیشه همراه من بود؛ تصمیم گرفتم و به مشاوره رفتم تا ببینم دلیل این همه مشکل من با مسافرم چطوری حل میشود؟ تا کی و تا کجا؟ به خودم گفتم باید راهی باشد.
زمانی که وارد کنگره شدم حال خیلی بدی داشتم فکر میکردم فقط من هستم که در زندگی این همه مشکل دارم؛ غافل از اینکه مشکلات رحمت خداوند است و قرار است با مشکلات من رشد کنم و قهرمان زندگی خودم باشم اگر مسئولیت زندگی را قبول نکنم مشکلات برای من مثل یک سد میشود و نمیتوانم حرکت بکنم. کنگره علم درست زندگی کردن را به من آموخت و اینکه با مسائل چهطور روبرو بشوم و به خودم و دیگران آسیب نزنم. هر انسانی مثل یک کتاب میماند که خودش صفحه آن را مینویسد. همه تلاش خودم را در مسیر زندگی انجام بدهم و بقیه آن را به خداوند بسپارم.
نویسنده: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر اکرم(لژیون پانزدهم)
رابط خبری: همسفر سمانه رهجوی راهنما همسفر اکرم(لژیون پانزدهم)
عکاس: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر فیروزه(لژیون پنجم)
ویرایش و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر آمنه(لژیون هشتم)نگهبان سایت
همسفران نمایندگی نیمایوشیج
- تعداد بازدید از این مطلب :
32