«اگر بنایی آباد باشد؛ اما ساکنین آن خراب باشند بنا هم کمکم رو به ویرانی، خرابی و نابودی میرود؛ اما ساکنین آباد بناهای خراب یا ویرانهها را میتوانند احیاء نمایند.» بنابراین در اینجا منظور از بنایی که ما در نظر میگیریم میتواند وجود یک انسان، لژیون، خانواده، کشور، روستا، مطب یا کلینیک باشد. در نتیجه این بنا بهعنوان تمثیل در همهجا و شاید کل کره زمین یا حتی کنگره۶۰ هم میتواند باشد. اگر کنگره۶۰ را یک بنا فرض کنیم و اگر این یک بنای بسیار مستحکم و قوی باشد و به مرور زمان ساکنین بدی در آن ساکن باشند قطعاً کنگره را به ویرانی و نابودی خواهند کشاند؛ اما اگر بنایی خراب باشد مثل یک کشور، شهر، لژیون ولی ساکنین خوبی در آن سکنا پیدا کنند یقیناً آن را آباد و سر زنده میکنند. همین مسئله در شهر وجودی ما هم وجود دارد یعنی جسم، روان و روح که ممکن است دچار اضمحلال شود؛ ولی بعد از مدتی آرامآرام فرمانروای آن آدم خوبی میشود و با تفکر، نوع دیدگاه و با انجام کارهای ارزشی میتواند همه چیز را درست کند. اگر ما یک چیزی را ساخته باشیم و بعد از مدتی آن را رها کنیم مسلماً تا ابد به همان شکل نخواهد ماند؛ چراکه ما بایستی هر روز روی آن کار کنیم.
اگر ما کنگره را ساختهایم باید با عشق، محبت و اراده قوی روی آن کار کنیم و علم و دانش آن را گسترش دهیم تا ساکنین بدی نداشته باشد؛ چون اگر عضوی از این خانواده بزرگ کنگره۶۰ بد باشد و تفکرات و دید بدی نسبت به این سیستم داشته باشد قطعاً کنگره را ویران خواهد کرد. همچنین در لژیون هم اگر یکی دو نفر بد باشند باعث نابودی و افت لژیون میشود. این مسئله در مورد خانه و خانواده هم صدق میکند به همین دلیل بایستی مرتب کنترل کنیم و حواسمان باشد تا خانه و خانواده آباد و خوش ما تبدیل به ویرانه و خانه ناامن نشود. در رابطه با رابطه یادگیری با معرکهگیری باید بگویم که ما یک مسئله یادگیری و یک مسئله معرکهگیری داریم. در زمان قدیم درویشها، مارگیرها و پهلوانها جمع میشدند که اصطلاحاً به آنها معرکهگیر میگفتند. حال باید دانست که معرکهگیری چگونه بهوجود میآید یا عناصر آن چه چیزی است؟ در پاسخ این پرسش باید گفت که در اثر کمبود دانش، حسادت، خودخواهی، منیت و یا ممکن است که انسان در اثر شکستی که در کار یا برای رسیدن به اهدافش میخورد پیش بیاید و شروع شود.
چراکه اگر انسان بر سر یک دو راهی قرار بگیرد و احساس کند که در تمامی مراحل زندگیاش از دیگران عقب مانده است شروع به معرکهگیری میکند. بهعنوان مثال ممکن است که یک همسفری ۱۵ ماه سفر کند و به هر دلیلی سفرش ناموفق بوده و به نتیجه مطلوبی نمیرسد؛ اما دیگر همسفران در طول سفر خود پیشرفت میکنند و سفر خوبی را طی میکنند که در نهایت رها میشوند که همین مسئله باعث رشد و شکلگیری معرکهگیری میشود. اصولاً انسان تاریکیها را تجربه میکند تا به روشناییها برسد؛ اما وقتی شکست میخورد و معرکهگیری شروع میشود و بهطور ناخودآگاه از عمل سالم خارج میشود، بنابراین ممکن است که ما هزاران قدم در طول حیات خود برداریم و فکر کنیم که قدم ما سالم است؛ ولی بعد از مدتی میبینیم که قدممان سالم نبوده است و به همین علت است که همان ابتدای راه بایستی بدانیم کدام عمل سالم است و کدام عمل سالم نیست؟ خیلی عملهای سالم در لباس ناسالم و خیلی عملهای ناسالم در لباس سالم خودشان را نشان میدهند و استارت هر دو از همینجا شروع میشود.
در نتیجه انسان تاریکیها و سختیها را تجربه میکند و بهواسطه تجربه کردن این تاریکیها است که به روشناییها و آسایش میرسد که البته بایستی قدر آنها را بداند؛ بنابراین شکست و ناکامی برای همه یک امر طبیعی است که حال ممکن است شخصی از شکست درس بگیرد و مسیر خود را تغییر دهد و در جهت درست حرکت کند و یا اینکه ممکن است در جهل خود فرو رود و با پافشاری و ایستادگی در همان جهل و تاریکی خود باقی بماند. معرکهگیری یک مرحله است و فرآیند مختص خود را دارد؛ زیرا همه انسانها میشود گفت که تقریباً شبیه هم هستند و شما ممکن است که ظاهراً یک عمل معرکهگیری را بدون مقدمه انحام دهید ولی اگر نگاه کنید میبینید پلهپله و مرحله به مرحله صورت میگیرد؛ بنابراین همه آنها را اجرا میکنند چراکه همه از یک قانون تبعیت میکنند. در کلام الله آمده که انسانها یا به طرف صراط مستقیم و به طرف جلو حرکت میکنند و یا در یک نقطه قرار میگیرند و درجا میزنند و عقبگرد میکنند.
بنابراین انسانهایی که از دیگران سبقت میگیرند و نسبت به دیگران سعی و تلاش بیشتری میکنند مدیر و مدبر میشوند و طبق یک برنامهریزی دقیق مراحلی را طی میکنند. آنها اولین کاری که میکنند یک مرتبه از جای خود جدا میشوند؛ یعنی در آن جامعه و در آن مرحلهای که هستند یک مرتبه جدا میشوند. حضرت موسی و رسول خدا هم یک مرتبه از قوم خود جدا شدند و دوباره با دیگران ارتباط برقرار کردند و شروع به حرکت کردند بر همین اساس انسانهایی که خواسته و هدف مشخصی دارند و گام در جهت مثبت برمیدارند قطعاً موفق و پیروز هستند. در نهایت میبینیم که مسئله معرکهگیری در تمامی سیستمها وجود دارد و در همهجا امکانپذیر است. ما آن را بهعنوان یک جزء کوچک در سیستم خودمان پیاده میکنیم و زمانیکه سیستم معرکهگیری در جود ما فعال شود اگر بقیه افراد ساکنین آبادی باشند قطعاً میتوانند جلوی آن خرابی را بگیرند و با سعی و تلاش خود بار دیگر آن را آباد کنند؛ ولی اگر آن ساکنین هوشیار نباشند همراه آن کسی که معرکهگیری کرده خودش آنجا ذبح میشود و از بین خواهد رفت که البته احتمال اینکه ساکنین هم ذبح شوند، وجود دارد.
بنابراین نیروهای الهی و نیروهای اهریمنی در تمام کائنات وجود دارد و هیچ شیطانی نمیتواند به ما یاری برساند مگر اینکه ما از او درخواست یاری کنیم. هیچ شیطانی بدون اجازه نمیتواند وارد حریم ما شود همچنین هیچ شیطانی در صور پنهان هم بدون اجازه ما نمیتواند وارد خانه ما شود؛ همینطور هیچ فرشتهای بدون اجازه ما نمیتواند وارد حریم ما شود؛ چراکه حریم انسان بسیار محترم شمرده شده است. خداوند به کل موجودات هستی چه در صور پنهان و صور آشکار و چه نیروهای الهی و نیروهای اهریمنی اجازه نمیدهد و فرموده است که تا خود انسان نخواهد شما نمیتوانید اقدام کنید؛ اما اگر این قانون اجرا نشود تمام نیروهای اهریمنی و شیطانی بهعنوان اینکه میخواهیم به انسان کمک کنیم وارد حریم انسان میشوند و گوهر وجودی آنها را آلوده خواهند کرد؛ چون هیچ فسادی انجام نمیگیرد مگر اینکه شیطان لباس تقوا بر تن کند و به بهترین شکل برای ما ظاهر شود؛ پس میبینیم که مسئله معرکهگیری در تمامی سطوح زندگی وجود دارد و بایستی ما کاملاً نسبت به این قضیه هوشیار باشیم و بهطور آگاهانه به درون طرف مقابل پیببریم.
همانطور که گفتم شیطان به زیباترین شکل ممکن وارد افکار و اندیشه ما انسانها میشود و بر همین مبنا امکان اینکه از هر طریقی اطلاعات اشتباه را به ما برساند، وجود دارد و اطلاعات غلط باعث کدر شدن ذهن ما میشود و ذرهذره ذهن و افکار ما آلوده خواهد شد. یکی از مسائل عمده و بسیار مهمی که ما در کنگره داریم و باعث میشود که از معرکهگیری جلوگیری کند همین لژیونها میباشد؛ چون اگر این لژیونها وجود نداشتند خدا میداند که چه اتفاقی میافتاد. متد DST یکی از مسائلی است که باعث بقاء کنگره۶۰ شده، مسئله لژیونها است. این مبحث در مورد نوشتن سیدی هم صدق میکند، چون اگر لژیونی از سیدیها استفاده نکند و آموزش کامل را دریافت نکند و یا در ِلژیون دریافت اطلاعات، آگاهی و دانشی نباشد قطعاً نمیتوان لژیون موفقی بود. ما با یادگیری جهانبینی ارتباط خودمان را با پیرامون اطراف خود برقرار میکنیم و لازم است که بهصورت مرتب دانش و آگاهی خود را بالا ببریم تا بتوانیم علم کنگره را به کسانیکه نیازمند کمک هستند انتقال دهیم.
مکانیزم معرکهگیری چیست؟ در پاسخ این سؤال باید گفت که ما یک راه مستقیم و یک راه حاشیه داریم. راه مستقیم بهصورت عریض میباشد همچنین بزرگترین راه در مقابل راههای دیگر است. اکنون باید بدانیم که به چه دلیل راه مستقیم عریض میباشد؟ به این دلیل که خداوند برای تمامی بندگانش که در این مسیر قدم برمیدارند فضای کافی را فراهم میکند؛ اما کوتاهترین فاصله بین دو نقطه صراط مستقیم و یا خط مستقیم است؛ بنابراین راه میانبر در این مسیر وجود ندارد؛ چون برای رسیدن به خداوند، هدف و خواسته فقط راه صراط مستقیم و جهت درست است بهخاطر همین راه صراط مستقیم طویل است؛ ولی برای انجام بعضی از کارها ممکن است بهصورت کوتاه باشد و این را باید در نظر بگیریم که صداقت، راستی و درستی جزئی از صراط مستقیم هستند و کسانیکه در این مسیر قرار بگیرند قطعاً به نتیجه مطلوبی خواهند رسید؛ چراکه وعده خداوند دروغ نیست. محبت آغازی است که پایانی ندارد و اگر در زندگی ما چاشنی محبت وجود نداشته باشد زندگی برایمان مفهومی نخواهد داشت.
زیرا آگاهی و شعور انسانها ممکن است که دشمن را به دوست تبدیل کند و اگر کسی محبت و عشق نداشته باشد و رحیم نباشد یقیناً به جبار تبدیل میشود. همچنین انسانی که منفیگرا باشد و راجعبه مسائل زندگی تفکر و اندیشه نکند جزء چهار پایان به حساب میآید؛ چون با تفکر ساختارها آغاز میگردد و بدون تفکر آنچه هست رو به زوال میرود، بنابراین ما برای اینکه یک زندگی سالم و ایدهآلی داشته باشیم قبل از هر چیزی نیاز به افکار سالم و اندیشه پاک داریم و اگر پارازیتهای مثل حسادت، نفرت، کینه و دشمنی را از ذهن و افکار خود دور کنیم آن زمان است که به نتیجه میرسیم و وقتیکه در آرامش و آسایش باشیم گویی که در بهشت قرار گرفتهایم، چون بهشت و جهنم انسانها بستگی به اعمالشان دارد؛ چراکه اگر کارهای ارزشی انجام دهیم و با آسوده خاطر زندگی کنیم در بهشت و اگر در مسیر ضدارزشها قرار بگیریم قطعاً در جهنم هستیم و این مسئله در تمامی سطوح کائنات یک قانون است.
فرضیه خلقت انسان و همه موجودات بر پایه اصول یادگیری فراهم شده است. یادگیری موسیقی، هنرهای رزمی همچنین یادگیری انواع برخوردها نسبت به آقایان و خانمها و یادگیری ایجاد ارتباط صمیمانه، بنابراین فضای یادگیری بسیار وسیع میباشد. همه ما هر روز در حال یادگیری هستیم و با یادگیری و آموزش به معلوماتمان اضافه میشود؛ چراکه بزرگترین آموزگار ما این چرخه طبیعت است که خداوند آفریننده آن است و ما طالب این هستیم که دانش و اندوخته بیشتری را به آموختههای خود اضافه کنیم. ما معرکهگیری را در کنگره آموختیم و متوجه شدیم که انسان در چه مرحلهای قرار بگیرد وارد معرکهگیری میشود؛ اما معرکهگیری از نوع دید ما و در زندگی روزمرگی ما چگونه است؟ در پاسخ این سؤال بایستی گفت شخصی یک بساطی را پهن میکند و یکسری افراد دور آن جمع میشوند و کارهای او را تماشا میکنند. و یا همین ایستگاههای رادیویی که پخش میشود اگر کسی بخواهد که صدای رادیو جای دیگری پخش نشود روی آن ایستگاه پارازیت ارسال میکند و با پارازیت کاری میکند که صدا و تصویر آن پخش نشود.
این کار در انسانها با معرکهگیری انجام میشود. تغییر دادن مبحث و یا موضوعی را به چیز دیگری تبدیل کردن به معنای معرکهگیری است. در کنگره بعضی از رهجوها طبق برنامه پیش نمیروند و بر همین مبنا دو چیز در کنگره تجربه شده است: ۱_ کسیکه روی برنامه پیش برود و به درمان برسد هیچ وقت دوست ندارد که آسیبی به کنگره وارد شود. ۲_ کسیکه به درمان رسیده باشد و دوباره بهصورت مخفیانه در حال مصرف مواد باشد شروع به سرزنش کردن میکند که همان مسئله معرکهگیری را شروع میکند، ولی معرکه گیری برای چهچیزی؟ باید گفت برای پنهان کردن خطای خود، یعنی اینکه به رهایی رسیده ولی گاهی اوقات شیشه مصرف میکند و برای رهایی از عذاب وجدان شروع به ایراد گرفتن از راهنمای خود میکند و یا برای اینکه اثبات کند که مشکل از من نیست. بنابراین راهنمایان، مرزبانان باید متوجه باشند که وقتی یکی از رهجوی ما مرتب باشد فوری حاشیه سازی میکند و در این نقطه معرکهگیری آغاز میشود و این نشاندهنده بیبرنامگی او است؛ چراکه پاکی و رهایی گوهری گرانبها و باارزش هستند که نصیب هر مصرفکنندهای نمیشود. بعضی از انسانهایی که هنوز به مرحله لازم نرسیدند و به جای آموزش و توضیحات منطقی شروع به معرکه گرفتن میکنند و خود را طلبکار نشان میدهند. یادگیری، آموزش، خدمت یا معرکهگیری و حاشیه همه تجلی نادانی انسان است که در آخر به جهل و ناآگاهی میرسد.
منبع: سیدی رابطه یادگیری و معرکهگیری، عناصر یادگیری و صحبتهای مسافر علی
رابط خبری: همسفر فریبا رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون اول)
نویسنده: راهنما همسفر سمیه (لژیون اول)
ویرایش و ارسال: همسفر عفت رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون هفتم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی وحید
- تعداد بازدید از این مطلب :
652