جلسه چهارم از دوره پانزدهم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی دکتر مسعود، به استادی راهنمای محترم مسافر رامین، نگهبانی مسافر مجتبی و دبیری مسافر ابوالفضل با دستور جلسه «نقش سیدی و نوشتن آن در آموزش» پنجشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۳۰ آغاز به کار نمود.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان رامین هستم یک مسافر؛ خداوند را شاکرم که در این جایگاه قرار گرفتم تا خدمت کنم. امروز شاهد حضور دیدبانهای محترم در شعبه بودیم و به واسطهی آن انرژی بسیار بالایی دارم. دستور جلسه «نقش سیدی و نوشتن آن در آموزش» است. یکی از موانع برای یک تازهوارد که خواستار رهایی از بند اعتیاد در کنگره است، نوشتن سیدی میباشد.
تنها تفاوت انسان با سایر موجودات، قدرت یادگیری است و باید به آن توجه کرد. وظیفهی هر انسان در بدو تولد، آموزش گرفتن است. یکی از خصوصیات خوب کنگره، نگاه خاص آن به مسافران بهعنوان یک «دانشجو» است و به همین خاطر نیز یکی از اولین شعبهها در کنگره، شعبهی آکادمی نام دارد. با ورود به کنگره و سفر اول، شخص با نوشتن سیدی یا همان چهل سیدی مواجه میشود و کمکم متوجه خواهد شد که نوشتن سیدی در کنگره جزو قوانین است.
انسانی که در مسیر یادگیری قرار دارد، از زندگی لذت میبرد. در کنگره آموختیم که ثروت، مال و داشتههای انسان در جهان فیزیکی پایدار نیست؛ بلکه فقط «آگاهی» است که به جهانهای بعدی انتقال داده میشود و این موضوع در کنگره تا حد زیادی با نوشتن سیدی به دست میآید. دیدهبان محترم امروز به قدرت جذب در راهنمایان اشاره کردند؛ اینکه اگر راهنما آموزش بهروز و بیان شیوا داشته باشد، رهجو جذب و ماندگار میشود.
در گذشته نوشتن سیدی اجباری نبود و میتوان گفت آموزشها ملکهی ذهن نمیشد و در کاربردی کردن آن مشکلاتی وجود داشت؛ اما امروز نوشتن سیدی جزو اصلیترین قوانین کنگره محسوب میشود. نوشتن سیدی باعث شد آموزشها در کنگره قدرت بیشتری پیدا کند و موجب پیشرفت کنگره گردد. شخصی که از نوشتن سیدی سر باز بزند، قطعاً ضرر خواهد کرد. کسانی که نوشتن سیدی را با عشق و علاقه انجام نمیدهند، از اعماق کنگره فاصله گرفته و به حاشیه میروند.
یکی از دلایل پیشرفت کنگره، آموزشهای بهروز آن است. امروزه کنگره پیشرفتهای مالی بسیاری داشته و میتوان با قاطعیت گفت پشت منابع مالی کنگره، آموزشهای اصولی و بهروز قرار دارد.
بخش دوم دستور جلسه تولد اولین سال رهایی مسافر رسول، راهنمای تازهواردین است. ابتدا پیام تولد را برایتان میخوانم: «رسول عزیز، در شما قدرتهای پنهان وجود داشته است؛ از اینکه به بیدار شدن بعضی از آنها پی میبرید تعجب نکنید، زیرا در آینده به برخی دیگر نیز پی خواهید برد و از آنها استفادههای بسیار خوبی خواهید کرد.»
رسول نیز مانند تمام سفر اولیها با ظاهری به هم ریخته وارد کنگره شد. از ابتدای ورود، در لژیون فرمانبردار بود اما در مؤلفهی نظم، یعنی ساعت حضور در کنگره، به دلیل مشغلهی کاری کمی اشکال داشت که این موضوع با نوشتن سیدی و قدرت یادگیری بالایی که داشت، رفتهرفته حل شد. با گذشت زمان و شرکت در آزمون راهنمایی، موفق به کسب نمره قبولی و دریافت شال تازهواردین شد. رسول در لژیون سؤالاتی مطرح میکرد که ذهن من را به چالش میکشید. این تولد را به جناب مهندس و خانوادهی محترمشان تبریک عرض میکنم. البته این فقط کار منِ راهنما نیست؛ بلکه تکتک خدمتگزاران کنگره در رهاییها و تولدها نقش دارند. از اینکه به صحبتهای من توجه کردید، از همهی شما دوستان صمیمانه تشکر میکنم.
.jpg)
اعلام سفر مسافر رسول:
سلام دوستان رسول هستم یک مسافر؛ آخرین آنتی ایکس مصرفی تریاک، روش درمان DST، داروی درمان شربت OT، به مدت ۱۰ ماه و ۷ روز به راهنمایی آقا رامین صفری سفر کردم، ورزش در کنگره فوتبال، مدت رهایی ۱۵ ماه
خلاصه سخنان مسافر رسول:
سلام دوستان رسول هستم یک مسافر؛ خداوند را برای این حال خوش و این جایگاه شکر میکنم و از خداوند میخواهم همه سفر اولیها این جایگاه را تجربه کنند. همچنین از جناب مهندس دژاکام و خانواده محترم ایشان تشکر میکنم که این بستر و فرصت را برای من فراهم کردند.
من قبل از مصرف مواد، فردی بسیار فعال بودم؛ اما مواد مخدر همه چیز را از من گرفت؛ اعتبار، نظم، شغل، روابط و هر آنچه را که در زندگی داشتم. بهواسطهی یکی از دوستانم که امروز دیگر در بین ما نیست، با کنگره آشنا شدم. پیش از ورود به کنگره، روش DST را در مقالهای خوانده بودم و با خود گفتم: «چقدر خوب! من خودم با همین روش جلو میروم و خودم را درمان میکنم.» اما پس از سه ماه، مصرف من افزایش پیدا کرد. بعد از مدتی فهمیدم این کار از توان من خارج است و تصمیم گرفتم به کنگره بیایم.
روزهای اول با ماسک وارد کنگره میشدم تا مبادا کسی مرا بشناسد. چند هفته طول کشید تا پس از ورودم به کنگره شربت بگیرم، اما وقتی روند درمانم آغاز شد، طبق فرمان راهنمایم عمل کردم. نوشتن سیدیها در کنگره بسیار مهم است و در درمان من نیز تأثیر فوقالعادهای داشت. در سفر اول من مرتب سیدی مینوشتم، اما در سفر دوم کمی تنبلی کردم.
راه و روش درست زندگی کردن را کنگره به من یاد داد. راهنمایم همیشه میگفت بیا خدمت کن و آموزش بگیر، اما ابتدا در برابر این موضوع جبهه داشتم و با خودم میگفتم: «خدمت برای آدمهای پولدار است.» با گذشت زمان و بهتر شدن جهانبینیام شروع به خدمت کردم و به چشم خود دیدم که چه درهایی در زندگیام گشوده شد؛ بهویژه در سفر دوم که شرایط کاریام بسیار رشد کرد. از اینکه به صحبتهای من توجه کردید، از همه شما سپاسگزارم.
.jpg)
تایپ: مسافر حمید و مسافر امید
عکس: مسافر سعید و مسافر سهند
تنظیم: مسافر ابوالفضل
- تعداد بازدید از این مطلب :
173