در میان همسفران شعبه همسفری حضور دارد که آغوشش همواره به روی دیگران باز است و با مهربانی از همسفران استقبال میکند. او همیشه منظم و آراسته در کارگاهها شرکت مینماید و اگر روزی غایب باشد، جای خالیاش احساس میشود و همه سراغش را میگیرند و دلتنگش میشوند. هر فرمانی که در کنگره صادر شود با جان و دل میپذیرد و اجرا میکند. ایشان در نوشتن سیدیها همیشه جزء نفرات اول هستند و اسوه صبر، استقامت، مهربانی و خوشرویی هستند.
همسفر زهرا به همراه مسافر بهرام با آنتیایکس خوراکی تریاک وارد کنگره شدند.با متد DST و داروی OT به مدت ۱۰ ماه و ۲۵ روز به راهنمایی مسافر رضا و همسفر ملیحه سفر کردند. اکنون نزدیک به ۵ سال و ۸ ماه از رهاییشان میگذرد.
گفتوگوی خود را با ایشان آغاز میکنیم:

هدف اصلی از نوشتن سیدی در کنگره۶۰ چیست و چگونه به روند درمان کمک میکند؟
به نظر من نوشتن سیدیها در کنار درمان نقش بسیار مؤثری در تکمیل فرآیند درمان دارد. سیدیها به من و مسافرم آموزش میدهند که چگونه مسیر درمان را با کیفیت و آگاهی طی کنیم. به قول آقای مهندس هر سیدی یک کتاب است. من این توفیق را داشتهام که با وجود کاهش سطح مطالعه در جامعه هر هفته حداقل یک سیدی را گوش دهم و بنویسم تا 2 سال پیش، هر هفته 2 سیدی مینوشتم و خوشبختانه پاسخ بسیاری از مجهولات زندگیام را از دل همین آموزشها یافتم. به لطف خداوند و در پرتو آموزشهای آقای مهندس تاکنون ۴۸۹ سیدی را با عشق نوشتهام و از آنها بهرهمند شدهام.
آيا نوشتن سیدی برای تازهواردین دشوار است؟ چگونه میتوان این چالش را مدیریت کرد؟
بله برای کسانی که تازه به سیستم متصل میشوند ممکن است در ابتدا دشوار باشد؛ چرا که اغلب فاصله زیادی با مطالعه و نوشتن داشتهاند؛ اما این کاملاً طبیعی است. هر چیزی با گامهای کوچک آغاز میشود. من خودم حدود ۴۰ سال از مطالعه و نوشتن فاصله داشتم؛ اما خیلی زود با این روند خو گرفتم و اکنون با لذت سیدیها را مینویسم. نوشتن سیدی لازمه درمان است و به من علم زندگی کردن را میآموزد. به قول معلم راستین هر چیزی با تکرار به خوبی حاصل میشود؛ مانند نماز خواندن.
چگونه نوشتن سیدی میتواند در تقویت روحیه و ایجاد انگیزه در افراد در حال درمان مؤثر باشد؟
وقتی سیدی را فقط گوش میدهیم، بخشی از آن را دریافت میکنیم؛ اما زمانی که آن را مینویسیم، مطالب در ذهن، روح و روان ما حک میشود. نوشتن تأثیر عمیقتری بر روحیهام دارد و باعث میشود آموزهها را در زندگیام بهکار بگیرم. جهانبینیام بهتدریج تقویت میشود و از حاشیههای زندگی فاصله میگیرم. نوشتن سیدی به من کمک میکند بیشتر سکوت کنم و عملگرا باشم.

آيا نوشتن سیدی فقط جنبه درمانی دارد یا تأثیرات اجتماعی و ارتباطی نیز دارد؟
خوشبختانه نوشتن سیدیها هم در روند درمان مؤثر است و هم در بهبود روابط اجتماعی. این کار به من میآموزد که چگونه با خانواده، جامعه و اطرافیانم ارتباط مؤثرتری برقرار کنم. وقتی مشغول نوشتن هستم، آنقدر غرق در آن میشوم که فرصتی برای فکر کردن به چالشهای زندگی باقی نمیماند، این تمرین به من یاد میدهد بیشتر سکوت کنم و تمرکز داشته باشم.
از تلاشهای خود برای یادگیری علم کنگره۶۰ طی سالهایی که در کنگره بودید برایمان بگویید:
خوشبختانه از همان ابتدای ورودم به کنگره، ارتباط خوبی با فضای آن برقرار کردم. از همان ابتدا مشتاق یادگیری علم کنگره بودم و بهواسطه عشقی که به این مسیر داشتم، هر جا مطلبی، سیدی یا آموزشی بود، با جان و دل تلاش میکردم آن را فرا بگیرم. هرچه جلوتر میروم، نهتنها از نشئگیام کاسته نمیشود؛ بلکه عاشقتر و سرشارتر میشوم. تمام تلاشم را میکنم تا هر مطلبی را چه در سایت کنگره۶۰ و چه در سیدیها گوش میدهم را بنویسم. سیدیهایی که شنبهها ساعت ۷:۳۰ تا ۸ منتشر میشوند را تا روز یکشنبه با عشق مینویسم و از آموزشهای ناب آنها سیراب میشوم. هر کلمه را با جانم مشق میکنم.
در طول سفرتان تا به حال تصمیم نگرفتهاید که کنگره را رها کرده و به کارهای دیگری بپردازید؟
بسیار کم پیش آمده است، مثلاً زمانی که در آزمون راهنمایی قبول نشدم، بهطور مقطعی تصمیم گرفتم نیایم؛ چون واقعاً خجالت میکشیدم ادامه دهم؛ اما این تصمیم فقط چند ساعت دوام داشت یا اینکه دوستان و اطرافیان سعی میکردند مرا منصرف کنند که حتی فکرش هم برایم آزاردهنده بود. یکبار دیگر هم زمانی که راهنمایم تجلیل شدند، دوباره این فکر به ذهنم آمد؛ اما باز هم منصرف شدم. حالا با افتخار میگویم که ۶ سال است در کنگره حضور دارم و فقط یکی دو بار پیش آمده که نیایم. هیچ کاری برایم باارزشتر از خدمت در کنگره نیست.با اینکه شاغل هستم و در خانه هم کار میکنم؛ اما طوری برنامهریزی میکنم که زمان کنگرهام تحت تأثیر قرار نگیرد، کارم را رها میکنم و به آن میگویم کنگره دارم؛ اما هیچوقت به کنگره نگفتهام کار دارم. سعی دارم تا زمانیکه نفس در سینه دارم، حتی فکر رفتن از کنگره را نکنم؛ چون باور دارم وقتی به کنگره میآیم، نیروی مثبتی به سراغم میآید و کمکم میکند تا کارهایم را به بهترین شکل انجام دهم.
از حسوحالتان در جایگاه خدمتی راهنمای تازهواردین بگویید؟
خدا را شکر میکنم که از زمان ورودم به شعبه، به تمام خواستههایم دست یافتهام. اولین خواستهام خدمتهایی مانند مهمانداری، نظافت و حضور و غیاب بود که با عشق آغاز کردم، سپس دوست داشتم مرزبان شوم و خدا را شکر این خدمت را نیز با عشق انجام دادم؛ اما از همان ابتدا عشق به خدمت با شال سبز را در ذهنم میپروراندم و خدا را شکر که به این خواسته زیبا نیز رسیدم. اکنون حسوحالم آنقدر خوب است که هر صبح و شب در برگه سپاسگزاریام، هم به زبان و هم بهصورت مکتوب، از خداوند بابت داشتن این شال پر از عشق تشکر میکنم. بهویژه زمانی که به تازهواردین مشاوره میدهم و آنها را به لژیون میبرم، سراسر وجودم پر از عشق و انرژی میشود؛ بهطوریکه همسفران این حس را دریافت میکنند. جایگاه خدمتی تازهواردین برایم بسیار ارزشمند است و مرا به یاد روزهایی میاندازد که خودم با چه حالی وارد کنگره شدم و حالا در چه جایگاهی قرار دارم.خداوندا، برای این شال سبز سپاسگزارم.
از اینکه فرصت این مصاحبه را در اختیار ما قرار دادید، صمیمانه سپاسگزارم.
عکاس: راهنما تازهواردین همسفر فروزان
گروه مصاحبه: همسفر فاطمه رهجو راهنما همسفر سمیه (لژیون اول)، همسفر فهیمه رهجو راهنما همسفر فاطمه (لژیون چهارم)
ویرایش: همسفر زینب رهجو راهنما همسفر مریم (لژیون دوم)، دبیر سایت
ارسال: همسفر زهرا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی اسبیکو خرمآباد
- تعداد بازدید از این مطلب :
295