دریافت شال راهنمایی در کنگره، تنها یک نشانه بیرونی نیست؛ بلکه تجلی یک مسیر درونی است. این شال، همچون پرچمی سپید، یادآور میشود که راهنما بودن یعنی ایستادن در جایگاهی از عشق، خدمت و مسئولیت. شال راهنمایی، نماد اعتماد جمع و تأیید مسیر فرد است؛ یعنی کسی که از تاریکیهای خویش عبور کرده، اکنون چراغی در دست دارد تا راه را برای دیگران روشن کند. این شال، نه بهعنوان زینت، بلکه بهعنوان عهدی است با حقیقت: عهدی برای سخاوت صبر، برای همراهی در سفر دیگران.
گفتوگویی را با همسفرانی که موفق به دریافت شال زیبای راهنمایی شدهاند، ترتیب دادهایم که شما را به خواندن آن دعوت میکنیم.

همسفر سمیه و مسافرشان علی بیش از ۸ سال تخریب آنتی ایکس مصرفی تریاک شیره خوراکی وارد جمعیت احیاء انسانی کنگره۶۰ شدند. به مدت ۱۱ ماه و ۵ روز به روش DST و شربت OT به راهنمایی مسافر جغراتیان، راهنمایی همسفر فاطمه، سفر کردند. در حال حاضر ۲ سال ۴ ماه و ۱۷ روز است که به لطف خداوند و دستان پرمهر آقای مهندس آزاد و رها هستند. رشته ورزشی مسافر علی، فوتبال رشته ورزشی همسفر سمیه، بدمینتون است.
لحظهای که متوجه شدید در آزمون کمک راهنمایی قبول شدهاید چه حسی پیدا کردید؟
حس آن لحظه واقعاً وصفناپذیر بود؛ اشک و لبخند باهم. سجده شکر به جا آوردم، یاد تمام روزهایی افتادم که در تاریکی بودم و راهی نمیدیدم و حالا خداوند این فرصت را به من داده بود که بتوانم خدمتی انجام بدهم و ذرهای از لطف بیکرانی که خالق در حقم روا داشته و همینطور محبتها و آموزشهای نابی که در کنگره دریافت کردم را جبران کنم. احساس شکر، اشک و آرامش همزمان درونم بود؛ مثلاینکه مسئولیت بزرگی به من سپرده شده است، نه بهعنوان پاداش؛ بلکه بهعنوان امتحان عشق.
حس و حال خود را از اینکه قرار است شال نارنجی به گردن بیندازید و لژیون تشکیل بدهید بیان کنید؟
راستش هر وقت به شال نارنجی فکر میکنم، بیشتر از اینکه حس خوشحالی داشته باشم، حس مسئولیت دارم. برای من شال یعنی اعتماد، یعنی باید خودم را بیشتر بسازم تا بتوانم درست راهنمایی کنم. تشکیل لژیون هم واقعاً حس قشنگی است. اینکه خداوند به شما اجازه میدهد در مسیر رشد یک انسان، سهیم باشید، خیلی احساس خوبی در آدم ایجاد میکند.
برای کسانی که میخواهند در آزمون شرکت کنند چه توصیه و پیشنهادی دارید؟
اولازهمه بگویم، هدف فقط قبولشدن در آزمون نیست. این مسیر بیشتر از اینکه یک امتحان کتبی باشد، یک امتحان درونی است. پیشنهادم این است که از مطالعه و تمرین غافل نشوند، مطالب را فقط حفظ نکنند. سعی کنند مطالعهشان همراه با درک فهم عمیق مطالب باشد. امتحاناتی که ماهانه برگزار میشود را حتماً شرکت کنند، امیدوارم هرکس خواسته خدمت خالصانه در هر جایگاهی را دارد تلاش کند و به یاری خداوند به خواستهاش برسد.
خدمت در جایگاه راهنمایی چه تأثیری روی جهانبینی و نگرش شما نسبت به زندگی و اعتیاد گذاشته است؟
خوب من هنوز خدمت راهنمایی را شروع نکردم؛ ولی همین مسیرِ آمادهشدن برای این جایگاه، خودش کلی تأثیر روی نگاهم گذاشته است. فهمیدم راهنما بودن فقط یک عنوان نیست، یک سبک زندگی است. از وقتی برای آزمون و خدمت آماده شدم، یاد گرفتم صبورتر باشم، کمتر قضاوت کنم و بیشتر گوش بدهم. این مسیر باعث شد معنی واقعی عشق و بخشش را بهتر بفهمم.
برای من خدمت یعنی رشد دوباره، یعنی یک سفر جدید؛ اما از نوع درونیتر. به نظرم خدمت راهنمایی باعث میشود نگاه آدم از «من» به «ما» تغییر کند؛ از اینکه فقط به خودم فکر کنم، برسم به اینکه برای دیگران نیز دنیایی پر از آرامش، نور و آگاهی بخواهم. فهمیدم اعتیاد، پایان راه نیست؛ بلکه آغاز راهی است برای تغییر خویشتن و رسیدن به تعادل و همین تغییر، بزرگترین تأثیرش روی جهانبینی من است.
اگر بخواهید راز ماندگاری و موفقیت در خدمت راهنمایی را در یک جمله بگویید، آن جمله چیست؟
به نظرم راز ماندگاری و موفقیت در خدمت راهنمایی این است که همیشه بدانیم ما هنوز هم رهجو هستیم، فقط در جایگاهی متفاوت. خدمت یعنی مسیر رشد و آموزش خود ما، نه فقط آموزشدادن به دیگران.
کلام آخر...
کنگره۶۰ به من زندگی دوباره داد و من با تمام وجودم میخواهم امانتدار این عشق باشم. از جناب مهندس عزیز، از راهنماهای خوبم و از تمام خدمتگزاران کنگره تشکر میکنم که مسیر تاریکی را به نوری تبدیل کردند که تا ابد در جانم میدرخشد. امیدوارم امانتدار خوبی باشم، خالصانه خدمت کنم و بتوانم ذرهای از عشق و دانایی، حال خوب و آرامشی را که از کنگره دریافت کردم به دیگران منتقل کنم.
رشتهای بر گردنم افکنده دوست
تار و پودش از محبتهای اوست
رشته برگردن نه از بیمهری است
رشته عشق است و برگردن نکوست
با آرزوی بهترینها از نگاه خالق یکتا برای جناب مهندس و خانواده عزیزشان.

همسفر هانیه و مسافرشان سعید با بیش از ۲۵ سال تخریب آنتی ایکس مصرفی ۳ گرم شیره کشیدنی وارد جمعیت احیاء انسانی کنگره۶۰ شدند. به مدت ۱۳ ماه و ۱۳ روز به روش DST و شربت OT به راهنمایی مسافر محمود راهنمایی همسفر سفر کردند در حال حاضر ۳ سال و ۱۰ ماه و ۱۶ روز است که به لطف خداوند و دستان پر مهر آقای مهندس آزاد و رها هستند. رشته ورزشی مسافر سعید دوچرخهسواری و کوهنوردی، رشته ورزشی همسفر هانیه بدمینتون است.
لحظه ای که متوجه شدید در آزمون قبول شدهاید، چه حسی پیدا کردید؟
خوب به نظر من وقتی انسان در هر زمینهای موفقیتی کسب میکند، حس شادی و شعفی که از آن موفقیت دست میدهد اصلاً قابلتوصیف نیست. هیچوقت یادم نمیرود آن شبی که پشتسرهم زنگ میزدند و با خوشحالی میگفتند: هانیه قبول شدی؛ رفته بودم جلو مسافرم میگفتم قبول شدم، قبول شدم. مسافرم در جواب گفت: من میدانستم قبول میشی.
حس و حال خود را از اینکه قرار است شال نارنجی به گردن بیندازید و تشکیل لژیون بدهید را بیان کنید؟
خوب قدرمسلم انداختن شال نارنجی بر گردن و تشکیل لژیون دادن مسئولیت فرد را سنگینتر میکند؛ ولی خدمت در این جایگاه چیزی جز دریافت آموزش نیست . در واقع این یک موهبت الهی هست که نصیب من شده است تا بتوانم به همنوع خودم خدمت کنم تا در زندگی به آرامشی که مدنظر هست دست پیدا کند. امیدوارم که خداوند این توان را به من بدهد تا بتوانم در این جایگاه به نحو احسنت خدمت کنم.
برای کسانی که می خواهنددرآزمون شرکت کنند چه توصیه و پیشنهادی دارید؟
من همیشه به تازهواردین میگویم: وقتی در کنگره هدف و خواسته قوی داشته باشید و آن چیزی را که بخواهید برای خودتان تصویرسازی کنید قطعاً به آن دست پیدا میکنید. شرکت در امتحانات ماهانه، گوشبهفرمان راهنما، کاربردیکردن سیدیها.
خدمت در جایگاه راهنمایی چه تأثیری روی جهانبینی و نگرش شما نسبت به زندگی و اعتیاد گذاشته است؟
خدمت در این جایگاه بهوضوح نشان میدهد که تغییر از درون خود فرد آغاز میشود؛ من تا قبل از ورود به کنگره همیشه فکرمی کردم اعتیاد درمان ندارد یا یک فرد مصرفکننده اراده ندارد که اعتیاد خود را کنار بگذارد؛ ولی با ورودم به کنگره متوجه تغییر دید و نگاه خودم و مسافرم شدم، به زندگی امیدوارتر شدم و یاد گرفتم که لحظه، زندگی کنم، فهمیدم که اعتیاد مسمومیت مزمن نیست، اعتیاد جایگزینی مزمن است .
راز ماندگاری و موفقیت در خدمت چیست؟
عشق به خدمت و حرکتکردن در مسیر صراط مستقیم
کلام آخر
انشالله که بتوانم در این راه خدمتی سالم انجام بدهم و عدالت، معرفت و عمل سالم را سرلوحه کار خود قرار بدهم . دیگران کاشتند و ما خوردیم. ما بکاریم دیگران بخورند.

همسفر گلی و مسافرشان هادی بیش از ۲۰ سال تخریب آنتی ایکس مصرفی ۲ گرم شیره کشیدنی وارد جمعیت احیاء انسانی کنگره۶۰ شدند. به مدت ۱۰ ماه و ۲۴ روز به روش DST و شربت OT به راهنمایی مسافر اکبری راهنمایی همسفر فاطمه سفر کردند. در حال حاضر ۱ سال و ۱۰ ماه است که به لطف خداوند و دستان پر مهر آقای مهندس آزاد و رها هستند. رشته ورزشی مسافر هادی، دوچرخهسواری و کوهنوردی، رشته ورزشی همسفر گلی دارت و شطرنج است.
لحظهای که متوجه شدید در آزمون کمک راهنمایی قبول شدهاید چه حسی پیدا کردید؟
حس خوشحالی داشتم؛ اما مسئولیت غالب بود بر خوشحالی.
حس و حال خود را از اینکه قرار است شال نارنجی به گردن بیندازید و لژیون تشکیل بدهید بیان کنید؟
از این که خداوند توفیق خدمت در این جایگاه را به من داده است سپاسگزارم. این حس را دارم که قرار است بیشتر وارد آموزشهای کاربردی و چالش بشوم.
برای کسانی که میخواهند در آزمون شرکت کنند چه توصیه و پیشنهادی دارید؟
عزیزان همسفر، امتحانات را جدی بگیرند و با امتحاندادن ذهن خود را پرورش دهند تا بتوانند در مرحله اول افکار خود را مهار کنند اینگونه خودسازی را شروع کنند.
خدمت در جایگاه راهنمایی چه تأثیری روی جهانبینی و نگرش شما نسبت به زندگی و اعتیاد گذاشته است؟
به نظر من جهانبینی یک مسافر یا همسفر در کنگره با خدمتکردن کامل میشود فرقی نمیکند در چه جایگاه خدمتی باشید؛ اما حقیقتاً عزیزان شال نارنجی مسئولیت سخت و سنگین دارند و این سختی در جهتدادن فکری درست است و باعث میشود یک راهنما دائم در تزکیه و پالایش باشد این یک جهان بینی درست است.
اگر بخواهید راز ماندگاری و موفقیت در خدمت راهنمایی را در یک جمله بگویید، آن جمله چیست؟
اینکه یک راهنما پذیرش کامل برای یک همسفر یا مسافر را داشته باشد در جهت و صراط مستقیم فقط راهنمایی کند و فرصت تفکر و تغییر مسیر را به رهجو بدهد.
کلام آخر...
اینکه تمام آموزشها در کنگره ما را به سمت آرامش و خودشناسی سوق میدهد از این فرصتها استفاده کنیم تا اول به خود و خانواده خود کمک کنیم و در مرحله بعد به انسانهای در بند اعتیاد. احیاء یک انسان یا ارزشهای انسانی، بزرگترین خدمت به جامعه انسانی است.
از راهنمایان عزیز که زمان گذاشتند و در این گفتوگو شرکت کردند، سپاسگزاریم و از شما دوستان که گفتوگوی ما را خواندید، تشکر میکنیم.
طراح سؤالات و مصاحبهکننده: همسفر خدیجه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون سوم)
عکاس و مرزبان خبری: همسفر مرضیه
ویرایش و ارسال: همسفر مهین رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون دوم)
همسفران نمایندگی خیام نیشابوری
- تعداد بازدید از این مطلب :
449