خدا را دور میدیدم تا روزی که مشت خود را باز کردم و چند دانه را بر دستهایم ریختم و گنجشکهای کوچک بر انگشتانم چنگ زدند و بالهایشان را باز و بسته میکردند؛ پس فهمیدم او نزدیک تر از نبضم است. در پی خدا بودم و او را صدا میزدم؛ اما پیدایش نمیکردم؛ پس توفیق شد به خلق خدمت کوچکی کنم و فهمیدم او در همین حوالی است.
خدایی که در قلب انسانها است و در خون آنها جریان دارد و در بخشش و گذشت خود را نشان میدهد؛ پس پی بردم عبادت به جز خدمت خلق نیست، به تسبیح و سجاده و دلق نیست. او در قلب انسانهایی میتپد که بیمنت میبخشند، بیمزد چراغی برای آیندگان روشن میکنند. شمع کوچکی که از نورش شمعهای دیگر را روشن میکند، هرگز از نور خودش، کاسته نخواهد شد؛ بلکه نور خود را هزاران برابر میکند و به دیگران هدیه میدهد.
امروز قلم در مورد بخشش و ایمان سیاهه میکند و خود گویی میخواهد تا به ناکجا آباد بنویسد و باز هم زمان را از کف میدهد، مگر میشود از ایمان سخن گفت و از بخشش نوشت آن هم بخششی که از وجود تکتک سلولهای بدن جاری شود.
ما در کنگره ۶۰ سعادت بودن در جشن گلریزان را داریم. گلریزان عهدی است بین ما و خداوند، پیمانی است که خداوند اجازه بازشدن درهای قلب را میدهد تا برای دیگران نیز به تپش درآید. بارانی از گلهای رنگارنگ است که بارش آن، دلها را به نور الهی منور میکند، طنابی است که انتهای آن به خدا متصل است و ایمانی است که از عصاره جان نشئت میگیرد.
روزهایی بود که همه ما رؤیایی داشتیم و آن هم تیمار بیمارانمان بود. بیمارانی که اعتیاد در جسم و جان و روح و روانشان حکومت میکرد و لانه گزیده بود و فرماندهی را از آنان باز ستانده بود. اکنون که آن بیماران تیمار شدند و به آرامش رسیدهاند، آیا وقت آن نشده که زکات این لحظات زیبایی که به واسطه کنگره۶۰ به آن رسیدیم را پرداخت کنیم؟ آرامشی که اکنون در خانههایما حکم فرماست برای آن زکاتی نیست؟ با چه میتوان بهای این آرامش را پرداخت کرد؟
کنگره۶۰ این فرصت را به ما داد تا ببخشیم و بگذریم و کاشت بذرهایی را برای آیندگان داشته باشیم. سردار، دنور، پهلوان، نشانی در بینشانی ، چه واژههای زیبا و پر مفهومی! سردار همان کسی است که بر جان و روحش سروری میکند و قدرت بخشش را در رگهایش احياء کرده است و به آن نیرو میبخشد برای قدم های بزرگتر و اولین خشت را برای این بنای بزرگ مهیا نموده است.
دنور از جان و مال خود گذشته است و گرفتن دست دردمندان را بر نیازهای خود برتری دانسته و قدرت بخشندگی او نیرومند گشته است. او نیز میداند؛ اگر به مخلوقین خداوند خدمت کند به راه رسیدن به خالق خود را هموار ساخته است.
پهلوان کسی که خشنودی خداوند را در بخشندگی و سخاوت یافته است. کسی که روح خداوند را در ایمان و گذشتن از مال خویش پیدا نموده است، ایمان در روحش دمیده و به دنبال بازگشت نیست. کسی که در پیشگاه خداوند نشان پهلوان را دارد و در گذشتن و بخشیدن قهرمان است.
نشانی در بی نشانی، همانطور که از واژه زیبای آن پیداست کسی است که در این هستی و در این بعد از حیات برای خود نشانی میگذارد و آن را به آیندگان هدیه میدهد. او در پی باز ستادندن آنچه میدهد نیست؛ زیرا عاشق است و عاشق را حساب با خالق است، با مخلوق چه حساب. او خدا را در جای جای قلبش حک کرده است و تقدیر خود را با این عمل عظیم ترسیم نموده است.
این جشن باعث بیداری خفتهگان خواهد شد. باشد که از این خواب بیدار شویم و ما هم در آبادانی این بنای عظیم سهمی به اندازه وسعت قلبهایمان داشته باشیم.
نویسنده: راهنما تازهواردین همسفر اسما
ویرایش و ارسال: راهنما همسفر مهتاب (لژیون ششم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی عطار نیشابوری
- تعداد بازدید از این مطلب :
530