جشن گلریزان در کنگره۶۰، فراتر از یک مراسم جمعآوری کمک مالیست. این آیین، تجلی عقل، ایمان و عشق است؛ جایی که اعضا با قلبی گشوده و نیتی پاک، برای ساختن بنای رهایی و آموزش، دست در دست هم میگذارند. در این جشن میزبان، خداوند مهربان است و همه اعضا مهمانان او هستند.
به مناسبت فرارسیدن «جشن گلریزان» گفتوگویی را با دنور همسفر سمیه ترتیب دادهایم که شما را به خواندن آن دعوت میکنیم.
از آن جایی که شما یکی از دنورهای لژیون سردارهستید لطفاً حس خودتان را نسبت به این جایگاه بیان کنید.
ازآنجاییکه من اولین جایگاه خدمتی خودم را بعد از رهایی و آغاز سفر دوم از نگهبان لژیون سردار آغاز کردم و زمانی که در این جایگاه بودم در ابتدای راه درک درستی از این جایگاه و حتی لژیون سردار نداشتم بعد از گذشت مدتی لذت این جایگاه را درک کردم و اوج زیبایی این خدمت دقیقاً در چند ماه مانده به جشن گلریزان بود که جلسات را در معیت پهلوان و نورهای عزیز برگزار کردم. دقیقاً از همان زمان جرقه دنور شدن در من زده شد و در نهایت در جشن گلریزان دنوری خود را اعلام نمودم. خداوند را شاکرم که اذن پرداخت مبلغ دنوری را به من داد تا بتوانم ادای دین کنم و قسمتی از زکات حال خوشم را پرداخت نمایم.
چون نزدیک گلریزان است اگر پیام یا صحبتی دارید لطفاً بفرمایید.
آدمی چون کشتی است و بادبان تا کی آرد باد را آن بادبان.
من زمانی توفیق بخشندگی را پیدا میکنم که خداوند اذن آن را بدهد؛ ولی قبل از آن باید خودم خواسته قوی داشته باشم و سعی کنم بر سه ضلع مثلث جهالت یعنی ترس، ناامیدی و منیت غلبه کنم تا به درجه بخشندگی نائل شوم. همین بخشندگی باعث حال خوش من میشود و من برای حال خوب خودم بهایش را پرداخت میکنم. بهشت را به بها دهند به بهانه ندهند. طبق بند آخر پیام سردار باید ببینیم خداوند امسال به چه کسی رخصت خواهد داد. امیدوارم خداوند به همه ما رخصت عضویت در لژیون سردار را بدهد.
تجربه شما از زمانی که برای اولینبار در لژیون سردار شرکت کردید چه بود و چه تغییری در نگرشتان ایجاد شد؟
من در کنگره روش زندگیکردن را یاد میگیرم و قرار است به آرامش و حال خوب برسم و همه اینها در سایه آموزش و کسب دانایی اتفاق میافتد؛ پس تمام رفتارهای من اگر از روی دانایی و آگاهی باشد باعث پیشرفت من میشود؛ ولی اگر از روی تقلیدکردن باشد برای من فایدهای ندارد. در ابتدا که برای اولینبار وارد لژیون سردار شدم، میتوانم بهجرئت بگویم بخشی از آن از روی تقلیدکردن بود. بعد از اینکه خود را موظف دانستم که در جلسات شرکت کنم از صحبتهای دوستان و اساتید جلسات آموزشهای زیادی را دریافت کردم و هر روز برای من آمدن به جلسات شیرینتر و شیرینتر میشد.
عضویت بهتنهایی به کار من نمیآید؛ باید حتماً در جلسات سردار شرکت کنم تا رشد و ارتقا یابم. اکنون که دو سال پیدرپی است که در جلسات سردار شرکت میکنم، این حس و درک را دارم که نسبت به مادیات و بخشندگی قویتر شدهام. شرکتکردن در مسیر جلسات سردار یکی از آن موهبتهایی است که شامل انسان میشود و با حرکتکردن در طول این مسیر تازه متوجه اهداف لژیون سردار و تأثیر آن روی خودم میشوم. یکی از حقههای نفس این است که من باید انتها مسیر را بدانم تا حرکت کنم و همین مانع حرکت من و قدمگذاشتن در این مسیر میشود؛ ولی بایستی بدانم تا زمانی که در لژیون سردار شرکت نکنم، معنای واقعی و هدف از عضویت در این جلسات را نمیفهمم.
پس بهراحتی از آن نگذرم. این دقیقاً همان فرصتی است که برای جبران خسارتهایی که تاکنون وارد کردهام در اختیار من قرار میگیرد.
چه عاملی باعث میشود انسان از مرحله کمککردن از روی وظیفه به مرحله بخشش از روی عشق و ایمان برسد؟
بخشش من وقتی از روی تقلید باشد صرفاً یک انجاموظیفه است؛ ولی وقتی از روی آگاهی و دانایی باشد عشق و محبت است. وقتی که باورهای من بامحبت واقعی عجین شود، بخشش از روی عشق و ایمان هم شکل میگیرد. اگر من به وعده خداوند ایمان دارم، اگر به علمی که به من آموزشدادهشده ایمان داشته باشم وقتی بدانم که مشت خداوند از مشت من بزرگتر است، مطمئناً به بخشندگی از روی عشق و ایمان خواهم رسید و همینجاست که دیگر بخشندگی حسابوکتاب ندارد.
کلام آخر:
یکی از اهداف شرکت من در لژیون سردار این است که در مقابل مادیات قوی شوم و سوار بر مادیات باشم، نه عکس آن، و فکر و ذهن من غنی گردد و در مقابل مادیات و بخشندگی نقطهضعف نداشته باشم. در انجام آن تردید نکنم، بر ترس خودم غلبه کنم و به آینده امیدوار باشم. این بخشندگی من برکات مادی یا معنوی را به دنبال خواهد داشت که به زندگی من برمیگردد و باز من هستم که دریافتکنندهام. درمان در کنگره۶۰ فقط به درمان اعتیاد خلاصه نشده و مهندس دژاکام در مسیر تحقیقات در مورد بیماریهای لاعلاج قدم گذاشته و هر روز در حال بهدستآوردن نتایج بسیار عالی هستند.
در واقع، بخشندگی در راه پیشرفت علم در زمینههای مختلف از جمله راه درمان بیماریهای مختلف صرف میشود و باعث بیمهشدن من و خانوادهام در مقابل دیگر بیماریها نیز میشود؛ پس اکنون که فرصت تعیین تکلیف برای اموال خود دارم، این فرصت را از خود دریغ نکنم و به فردا نسپارم و فقط حمال مال خود نباشم.
از دنور همسفر سمیه که در گفتوگوی ما شرکت کردند و به زیبایی به سؤالات ما پاسخ دادند سپاسگزاریم.
طراح سؤال و مصاحبه کننده: همسفر خدیجه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون سوم)
رابط خبری: راهنما همسفر سمیه (لژیون دوم)
ویرایش و ارسال: همسفر مهین رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون دوم)
همسفران نمایندگی خیام نیشابوری
- تعداد بازدید از این مطلب :
174