بیایید در خزان به زردی نشسته، سردی را ز مهرش با مهربانیهایمان با گرمای خورشید به قلبهای مهربان بیاوریم. امکان ندارد انسانی چراغی برای دیگران روشن کند و خود در تاریکی بماند. دوست دارم چند جملهای درباره جشن گلریزان بنویسم، امیدوارم قلم یاری کند تا بتوانم آرامشی که در ذهن و قلبم جاری است روی کاغذ بیاورم. با ورودم به کنگره، در این مکان مقدس و آموزش گرفتن از راهنمای عزیزم همسفر زهرا بخشش را آموزش گرفتم؛ زمانیکه به اندازه توانت قدمی برداری یعنی سپاسگزار هستی و طرف حسابت خداوند حی و ناظر است. انشاالله که به آن بیداری برسیم و در جشن گلریزان شرکت کنیم. خداوند را هزاران بار شکر بابت وجود پر برکت کنگره و حضور عزیزانی که بذر بخشش را در وجود من به شیرینی عسل کاشتند و به راستی که حالخوش خود را مدیون وجود آنها هستم. آقای مهندس فرمودند: خداوند در انسان قدرت بخشش را قرار داده است؛ زمانیکه قدرت و ظرفیت آن در انسان شگل گرفت از جان خود هم میبخشد و قطعاً برکت به زندگی او بر خواهد گشت. از آقای مهندس تشکر میکنم و سپاسگزارم بابت بستری که برای ما فراهم کردند که به حالخوش برسیم.
نویسنده : همسفر عصمت رهجوی راهنما همسفر زهرا ( لژیوننهم)
امروز قلم در دست دارم و میخواهم از گلریزان بنویسم؛ با خود میگویم چگونه میشود از عشق نوشت که گذشت و بخشش بی منت خود عشق و گلریزان نمادی از عشق و ایثار است که همه در کنار هم یک صدا آوای شکرگزاری میخوانند؛ شکر اینکه به آنها اجازه بخشیدن داده شده که دست در دست هم ید واحده شوند و موجی بزرگ بسازند که چرخ ارابه محبت را در کائنات به حرکت درآورده و هر کس به هر طریقی که میتواند در حرکت این چرخ سهیم میشود. گاهی با قلم، با زبان و گاهی با قدم. گلریزان یعنی ریزش گلهای بهاری که با نسیم عطر بخش محبت بیقید و شرط، دلنواز نفسی میشود و از جان و مال خود میبخشد تا جانی را روح تازه و به حسهای یخ زده در ۶۰ درجه زیر صفر گرما ببخشد. گلریزان در کنگره شور نیست همه شعور است و آگاهی، معرفت و عمل سالم چرا که وقتی میبخشد از بخشیدن لذت میبرد و این لذت نشانه تغییر و تبدیل شدن است. گذشت با آگاهی، لذت و رستگاری را در پی دارد و زندگی را آیینه نیکیها میکند، آیینهای که روزی دیگران دست من را گرفتند و امروز من میتوانم سهمی در یاری دیگران داشته باشم. آری دنیا تبدیل انرژیها، دریافت و پرداخت انرژیها چرخش حس را بوجود میآورد و این چرخش، عشق را در دلها زنده نگه میدارد. همه چیز در حرکت شکل میگیرد؛ بنابراین ترس به دل راه ندهید که من توان بخشیدن ندارم، من چیزی ندارم که بخواهم ببخشم چون این تو نیستی که میبخشی، آن نیروی بزرگ تو را یاری میرساند و با حرکت راه برای تو نمایان میشود. الگوی همه ما طبیعت است؛ در طبیعت خورشید با گرمای وجود به همه دلگرمی میبخشد؛ زمانیکه باران میبارد پیالهها را نمیشمارد، درختی که میوه خود را میبخشد اشخاص را نمیشناسد، بادی که میوزد نسیم مهر را به همه میبخشد و کوهی که امواج را میگیرد به خودت باز پس میگرداند؛ آری با موج سواری روی امواج عشق میتوان بدترینها را به بهترینها تبدیل کرد. میتوان گذشت و گذشتن را به دیگران هم آموخت، قطره شد و به دریا پیوست، انسان بود و انسانیت آموخت، بادبادکی از جنس محبت به دیگران هدیه داد یا بادبادک باز ماهری بود و حتی در طوفانهای زندگی بادبادک محبت را رها نکرد، میشود عیاض بود و عیاض گونه رفتار کرد، میتوان ساخت و سازندگی را از ۶۰درجه زیر صفر به عرش اعلا رساند، سوار بر امواج عشق شد و از تاریکیها گذر کرد و به وادی عشق رسید، دانهای از جنس محبت کاشت و کویر دلهای خسته را سر سبز کرد، اشکی از چهره بیماری پاک کرد و لبخندی بر لبهای غم دیده نشاند.ای عزیز، وادی عشق از گلریزان شروع میشود باید ببخشی تا بخشیده شوی؛باید بگذری تا بدست آوری همه آنچه را که در تاریکی اعتیاد و حسهای یخ زده به سیاه چال دلت سپردی و پرواز کنی از خود تا به خود برسی. این حرکت از نفس اماره به سوی نور است، تو میتوانی نوری باشی برای شعلههای آتش؛ نوری از جنس معرفت، عدالت و عمل سالم که به لطافت مهر پروردگارت است؛ بنابراین بیایید با هم این آتش ویرانگر را مهار کنیم و نوری باشیم برای رها یافتگان از شعلههای آتش.
نویسنده: همسفر محبوبه (لژیون تازه واردین)
ما در اینجا میراثی داریم به نام گلریزان؛ یعنی یک سال هرکسی هرچقدر توانسته آورده تا تیری بسازیم از جنس عشق و در چله کمانی بگذاریم به نام اخلاص، به یاری یکدیگر تا جایی که توان داریم چله کمان را میکشیم حالا موقع پرتاب است؛ تیرمان را رها میکنیم کجا فرود میآید؟ آنجا که باید و خدا میداند. ما فقط میدانیم پیشرو ما بانویی است که سالها تلاش کرده تیری که از چله کمان رها میکند مستقیماً به هدف بخورد. ما رهجویان این بانوی بزرگوار هستیم، تیر ما خطا نمیرود، به هرکجا پرتاب شده باشد قطعاً در دل هدف نشسته است؛ اما من سرنوشت این تیر را برایت میگویم تا بدانی هر کدام از ما بارها و بارها این تجربه را زندگی کردهایم، دیدهایم چه میشود که هرسال مشتاقتر از سال قبل سعی بر این داریم که تیر و کمان بزرگتری بسازیم؛ زمانیکه زانوی غم بغل گرفتهای و راه به جایی نمیابی، درست جایی که غم سکنی گزیده عاجزانه خدا را صدا میزنی دقیقاً همان جا ناگهان چیزی به مرکز زندگيت اصابت میکند، پوسته غم را تا هسته میشکافد و از درونش شادی فواره میزند، به آسمان میرود، باران میشود و بازمیگردد و برسرمان میبارد. سرت را بالا بیاور، به آسمان نگاه کن، این قطرات باران که به صورت تو میخورد اشک شوق مادری است که فرزند او جان دوباره گرفته، اشکهای بی امان زنی است که اکنون از شوق رها شدن همسر خود دنیا را رنگ دیگری میبیند. خوب گوش کن میشنوی؟ این صدای دختر بچههایی است که اکنون دیگر بلندبلند میخندند، صدای پسران هم سن و سالی است که تمام مسافت کوچه را به دنبال یکدیگر میدوند و اکنون دیگر غمگین نیستند، اینها با قدمهای کوچک خود پدر و مادری را همراهی کردهاند که اگر قلبهای سخاوتمند نبود هرگز آنها را کنار هم نمیدیدند. آنکه جانشین خدا در زمین است بی شک در رقم خوردن این همه زیبایی سهمی دارد. اینجا همان جایی است که بوم نقاشی در اختیار ما گذاشته شده تا گوشهای از بخشش بیانتهای قدرتمطلق را به تصویر بکشیم. خود را به یاد آوریم، آن روزی که مأیوس و ناامید و دست از همه دنیا شسته بودیم، به این مکان پناه آوردیم و برداشت کردیم از آنچه دیگران کاشته بودند. روح و جسم گرسنهمان را تغذیه کردیم، از هر نعمتی که در این سفره پربرکت بود و اکنون چهره های ما گلگون و لبهای ما خندان است؛ باید ادای دین کنیم؛ اما کجا را بیابیم که مثل کنگره جبران محبت هایش بازهم درهای نعمت را به روی خود ما باز کند؟ فقط کافیست برای خود ظرفی بسازیم که زیر باران رحمت خداوند سهم بیشتری نصیب ما شود. اگر ظرف ما کوچک بود یا سبدی ساختیم که شکاف لابلای دیواره هایش مانع پرشدنش شد آنوقت نمیتوانیم کسی را مقصر بدانیم؛ بارش رحمت خداوند پیوسته جاریست، هر کدام از ما به اندازه ظرف و ظرفیت خود برداشت میکنیم. خوشبختی از آن آنهایی است که قلب مهربانتر و ظرف بزرگتری دارند.
نویسنده: همسفر مهرو رهجوی همسفر ملیحه (لژیون بیستوچهارم)
ویرایش: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر محبوبه (لژیون بیستویکم)
عکس: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون هفتم)
ارسال: همسفر آرزو رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون یازدهم)
نمایندگی همسفران سلمان فارسی
- تعداد بازدید از این مطلب :
99