English Version
This Site Is Available In English

اخبار لژیون ویلیام وایت_ نمایندگی ارغوان تهران

اخبار لژیون ویلیام وایت_ نمایندگی ارغوان تهران

لژیون ویلیام وایت– نمایندگی ارغوان تهران

راهنما: مسافر میترا
دستور جلسه: وادی نهم
تاریخ: ۱۳ آبان‌ماه ۱۴۰۴

سخنان استاد:

سلام دوستان میترا هستم یک مسافر. 

در مورد وادی نهم، که می‌گوید: «وقتی نیرویی از کم شروع شود و به درجه بالاتر برسد، نقطه تحمل ایجاد می‌شود»، آقای مهندس در یک مثال ساده به‌خوبی توضیح داده‌اند که اگر کسی بخواهد از این‌جا تا میدان هفت‌تیر را بدود، در روز اول نمی‌تواند؛ اما اگر از پنجاه متر شروع کند و به‌تدریج مقدار دویدن خود را افزایش دهد، در نهایت می‌بیند که می‌تواند این مسافت را بدود. یعنی نقطه تحمل در وجود او در این رابطه ایجاد شده است.

نکته مهمی که در اینجا وجود دارد، این است که نقطه تحمل هم در زمینه نکات مثبت به وجود می‌آید و هم در زمینه نکات منفی. تفاوت این دو در چیست؟ به وجود آمدن نقطه تحمل در نکات منفی آسان‌تر است، زیرا در این مورد تفکری وجود ندارد. وقتی می‌خواهید نقطه تحمل خود را در یک نکته مثبت بالا ببرید، باید به خودتان سختی بدهید، برنامه‌ریزی کنید و تلاش نمایید.

راه ضد ارزش، راهی به ظاهر جذاب است، اما در حقیقت همچون زهری شیرین در جامی طلایی است که انسان را نابود می‌کند. در مقابل، راه صراط مستقیم شاید ظاهری سخت و کم‌جذاب داشته باشد، اما مانند آبی زلال در کوزه‌ای گِلی است که تشنگی را رفع می‌کند و مایه حیات است.

هر حرکت مثبتی، اگر مدتی انجام نشود، شروع مجدد آن بسیار سخت خواهد بود. وقتی در گردباد سبز کنگره قرار می‌گیرید، هرکس که به مرکز نزدیک‌تر و وصل است، باقی می‌ماند وگرنه پرت می‌شود و از مسیر خارج می‌گردد. برای همین است که حضور شما اهمیت دارد و بر آن اصرار دارم تا وصل به مرکز باشید.

شما حتی در انیمیشن‌های کودکان هم این آموزش را می‌بینید. در انیمیشن سیمبا، پدرش می‌گفت: «به سمت غریبه‌ها نرو، از آن مرزها خارج نشو»، اما وقتی رفت، دیدیم که چه بلاهایی سرش آمد تا بازگردد. استادان آقای مهندس می‌گویند: وقتی از صراط مستقیم منحرف شوید، کمترین بلایی که سرتان می‌آید، «رفت و برگشت» است، که نمی‌دانیم برگشت آن در کجا و چگونه خواهد بود.

وقتی شما نقطه تحمل پیدا می‌کنید، باید وصل باشید. دو نکته ما را وصل می‌کند: تکرار منظم موضوع و پارامتر زمان. زمان را نیز باید در نظر بگیریم؛ امروز که تصمیم به دویدن می‌گیری، فردا دونده ماهری نخواهی شد. امروز می‌خواهی موسیقی یاد بگیری، اما فردا هنوز نوازنده‌ای حرفه‌ای نخواهی بود.

در مورد ترک سیگار نیز همین‌طور است. کار سختی است، اما رهجویی که همیشه حضور داشته، هیچ‌گاه گله نکرده و بازی درنیاورده، مشکلش آسان‌تر و سریع‌تر حل می‌شود. وقتی می‌دانم باید به لژیون سیگار بیایم، اما به‌صورت نامنظم حاضر می‌شوم، تمام ترشحات شبه‌افیونی من صرف برطرف کردن استرس ناشی از این بی‌نظمی می‌شود. امتحان کنید؛ اگر به‌صورت منظم حاضر شوید، خواهید دید ترک سیگار چقدر آسان‌تر می‌شود.

رهجو زمانی که وسوسه لغزش دارد یا اتفاق ناخوشایندی برایش می‌افتد و از نظر روحی تحت فشار است، در صورت حضور به یاد سخنان راهنما می‌افتد. این همان تکرار منظم موضوع در قالب زمان است که به مرور برای او نهادینه می‌شود. مانند راننده‌ای که در ابتدای دریافت گواهینامه، فرمان را دو دستی می‌چسبد، اما وقتی تمرین، تکرار و استمرار در زمان شکل می‌گیرد، بدون سختی و به‌طور طبیعی رانندگی می‌کند.

از صحبت‌های استادان آقای مهندس است که: «شما آن چیزی را می‌توانید با خودتان ببرید که عمیقاً آموخته باشید.» این آموختن عمیق همان نقطه تحمل است. اصرار ما بر حضور شما به این دلیل است که هرچقدر از این سو ما در تلاشیم، از سوی دیگر نیروی منفی نیز در تلاش است. مثال‌های زیادی از کسانی وجود دارد که به‌دلیل عدم حضور، دچار بازگشت شدند، زیرا موضوع را عمیقاً و آن‌طور که باید درک نکرده بودند.

شاید بپرسید چرا نوجوانان ناگهان هیجانی، عجیب و نافرمان می‌شوند؟ علت این است که وقتی کودکی را در پله‌ی اول در نظر بگیریم، در سن بلوغ، سیستم ایکس و ترشحات شبه‌افیونی او به پله‌ی دهم می‌رسد، ولی عقلش نهایتاً در پله‌ی یک یا یک‌ونیم باقی می‌ماند. این اختلاف فاز باعث می‌شود که رفتارهای غیرعادی از او سر بزند؛ انرژی و هورمون‌ها بالا رفته، اما عقل و آموزش به‌قدری نیست که بتواند آن را متعادل کند و در این میان نیروی منفی از این ناهماهنگی بهره می‌برد.

کسی که وارد سفر می‌شود اما آموزش نمی‌گیرد، مانند همان نوجوان است که سیستم شبه‌افیونی‌اش در پله‌ی ده است، ولی عقلش در پله‌ی یک مانده است. به همین دلیل می‌گوییم: وقتی یک پله از مصرف کم می‌کنی، باید یک‌پنجم هم آموزش خود را افزایش دهی، زیرا آموزش در سایه‌ی حضور اتفاق می‌افتد.

این اختلاف، موجب آشوب می‌شود و فرد نمی‌تواند آن انرژی و جایگاه را تاب بیاورد؛ در همین زمان، نیروی مخالف آماده است تا او را از مسیر بازدارد. اگر راهنماها پس از رهایی در خانه می‌نشستند، آیا حرکتی صورت می‌گرفت؟ آیا این دایره وسعت پیدا می‌کرد؟ قطعاً نه. با عدم حضور و ایجاد نکردن نقطه تحمل، انرژی پتانسیل موجود در فرد متوقف می‌شود و از بین می‌رود و درواقع، آب به آسیاب دشمن ریخته می‌شود.

فرض کنید یکی از عزیزانتان در دست دشمن اسیر است و منتظر است تا شما برای نجاتش بروید؛ باید نقطه تحمل خود را بالا ببرید، حضور مستمر داشته باشید، درمان شوید، آموزش بگیرید، رها شوید، درس بخوانید، امتحان بدهید و راهنما شوید، تا آن‌کس که منتظر است، بتواند شما را انتخاب کند و این دایره روزبه‌روز گسترده‌تر گردد.

نقطه تحمل در همه چیز وجود دارد. بعضی افراد با کوچک‌ترین مسئله‌ای دچار آشوب می‌شوند. اگر من او را به نقطه آشوب بکشانم یا خودم وارد آن شوم، وارد بازی او شده‌ام، چون او می‌خواهد از این طریق انرژی بگیرد. ما باید قوانین بازی را بلد باشیم. درواقع، جهانبینی یعنی یادگیری قوانین بازی زندگی. این یک کلید است: هرجا عصبی می‌شوی یا حرص می‌خوری، بدان یک جای کار ایراد دارد. حتی اگر فرد شروع به برون‌فکنی کند و تو دلسوزی کنی، باز هم انرژی را به او داده‌ای. پس نه خودمان وارد نقطه آشوب شویم و نه اجازه دهیم دیگران به آن نقطه برسند.

در مورد سیگار هم همین‌گونه است؛ما باید در برخی جاها «سختی خودخواسته» داشته باشیم، و این چیز خوبی است. رنج نمی‌کشیم، بلکه رشد می‌کنیم. مثلاً وقتی صبح زود برای ورزش بیدار می‌شویم، سخت است اما مفید است. یا وقتی از خرج‌های بیهوده خودداری می‌کنیم، این سختی خودخواسته است برای پس‌انداز و رشد.

سختی خودخواسته در ترک سیگار یعنی: تا به ذهنم آمد «سیگار»، به آن پروبال ندهم و به جای آن، کارهای ارزشی انجام دهم. به بدنی که تا امروز به آن آسیب زده‌ام، حالا فکر سلامتی‌اش را بکنم. حالت بد نیز مانند انرژی است؛ از حالتی به حالت دیگر تبدیل می‌شود. تا امروز آسیب می‌زدم، اما اکنون باید با انجام کارهای درست و ارزشمند، آن را جبران کنم.

تایپ: همسفر پریناز – لژیون ویلیام وایت – نمایندگی ارغوان تهران
بازبینی و ارسال: همسفر سولماز

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .