English Version
This Site Is Available In English

نقطه تحمل، مهم‌ترین فاکتور در ارزشمند شدن انسان

نقطه تحمل، مهم‌ترین فاکتور در ارزشمند شدن انسان

جلسه سوم از دوره پانزدهم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی دکتر مسعود، به استادی راهنمای محترم مسافر حسین، نگهبانی مسافر مجتبی و دبیری مسافر ابوالفضل با دستور جلسه «وادی نهم: وقتی نیرویی از کم شروع بشود و به درجه بالا و بالاتری برسد، نقطه تحمل پیدا می‌شود» پنج‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۳۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان حسین هستم یک مسافر؛ خداوند را شاکرم که بار دیگر توفیق خدمت در این جایگاه نصیبم شد. دستور جلسه، وادی نهم است: وقتی نیرویی از کم شروع شود و به درجه بالا و بالاتری برسد، نقطه تحمل پیدا می‌کند. در ادامه نیز تولد اولین سال رهایی پهلوان مسافر محسن را در شعبه جشن خواهیم گرفت. 
برداشت من در خصوص دستور جلسه بدین شکل است: اگر انسان هر فعالیتی را به طور مداوم و منظم انجام دهد، نقطه تحمل آن فعالیت در او شکل می‌گیرد. به عنوان مثال، یک ورزشکار که در رشته بدنسازی فعالیت می‌کند، در ابتدا با وزنه‌های سبک تمرین را آغاز می‌کند و همین مداومت، در طول چند هفته، نقطه تحمل انجام فعالیت‌های سنگین‌تر را در او به وجود می‌آورد. 
نقطه تحمل، مهم‌ترین فاکتور در انسان برای ارزشمند شدن اوست. اگر از شخصی بپرسیم قد و وزن شما چقدر است، می‌توان به اعداد دقیق رسید زیرا معیاری برای اندازه‌گیری آن وجود دارد؛ اما اندازه‌گیری شخصیت و بُعد روحی انسان به دلیل نداشتن پارامترهای مشخص، کار دشواری است. 
به عقیده من، بزرگی مشکلی که انسان را از حالت طبیعی خارج نمی‌کند، بیانگر بزرگی روح و شخصیت اوست. به عنوان مثال، شخصی ممکن است با یک تنه از کوره در برود، اما شخص دیگری با غم از دست دادن عزیزش نیز به بی‌تعادلی نرسد. 
طلافروشان در ابتدای سال مالی، طلاهای خود را وزن کرده و این عمل را در پایان سال مالی نیز تکرار می‌کنند. تفاوتی که در وزن طلاها در پایان سال ایجاد می‌شود، بیانگر پیشرفت یا پسرفت یا همان سود و ضرر است. 
انسان نیز به همین گونه است؛ اگر امسال نسبت به سال گذشته در افکار و عملکرد خود تغییرات مثبتی مشاهده نکند، یعنی ارزشمندتر و قیمتی‌تر از گذشته نشده است. انسان‌ها به واسطه رنج‌هایی که تحمل می‌کنند، قیمت‌گذاری می‌شوند. 
انسان‌ها در این جهان خاکی با قابلیت‌های منحصر‌به‌فرد خود پا به عرصه حیات گذاشته‌اند و هر یک دارای ویژگی خاص خود هستند که با ورود به این دنیا و کسب آگاهی و تجربیات متعدد، با همان میزان آگاهی وارد بُعد بعدی می‌شوند. 
باید خداوند را شکر کنیم که در کنگره ۶۰ حضور داریم و به درمان رسیده‌ایم، و مهم این است که در پایان این سفر، نقطه تحمل در جهت مثبت در ما شکل گرفته باشد. علم و دانش وسیع در کنگره نیز بدین خاطر است که انسان بتواند تغییرات مثبت را در خود احساس کند. 
بخش دوم دستور جلسه، تولد اولین سال رهایی پهلوان مسافر محسن است. اجازه می‌خواهم پیام تولد ایشان را به عرضتان برسانم. استاد سردار: «تاریک‌خانه‌های پیشین که باعث مخفی نمودن کلام‌الله شده‌اند، حتماً ساکنینی داشته و دارند که همیشه دشنه در زیر لباده می‌بستند. اما اکنون برق خنجرهای آنان آفتاب را شرمسار می‌نماید. باشد که بدانند نوبت آنان برای دریافت جزای الهی خواهد رسید. کلام‌های مکتوب شده بایستی در جهت اصلاح امور عالیه جاری شوند، نه برای خاک نمودن. از تبدیل‌ها نهایت همان چیزی به دست می‌آید که فرمان است. به وعده‌های الهی داده شده بیندیشید.» 
محسن در گذشته یک‌بار تجربه سفر و رهایی در کنگره را داشت. پس از مدتی که از ایشان خبری نداشتم، با بنده تماس گرفتند و بدون حاشیه از دلایل ورود مجددشان به دنیای اعتیاد سخن گفتند. من در پاسخ گفتم: «قطع به یقین در سفری که پیش‌تر داشته‌ای، عملی را ناتمام گذاشته و رها کرده‌ای. باید بازگردی و آن را به پایان برسانی.» 
ما در مکتبی در حال آموزش هستیم که جناب مهندس در آن، به ما درست زندگی کردن و سپس بخشیدن را آموخته‌اند. جناب مهندس به عنوان یک سفره‌دار، بخشندگی را از خود آغاز کرده و به ما آموزش داده‌اند. بخشش در کنگره، کاملاً بستگی به نوع دریافت و میزان آموزش شخص دارد. 
در این سفر، محسن به شال پهلوانی نائل شد. از خداوند متعال بهترین‌ها را برای شما دوستان آرزو می‌کنم و امیدوارم در تولد آینده، محسن شال راهنمایی بر گردن داشته باشد. از اینکه به صحبت‌های من توجه کردید، از همه شما دوستان صمیمانه تشکر می‌کنم.

اعلام سفر مسافر محسن:
سلام دوستان محسن هستم یک مسافر؛ آخرین آنتی ایکس مصرفی تریاک دودی، روش درمان DST، داروی درمان شربت OT، به مدت ۱۰ ماه و ۲ روز به راهنمایی حسین آقا قره داغی سفر کردم، ورزش در کنگره پیاده‌روی و شنا در ضمن سفر نیکوتین انجام دادم به راهنمایی حسین آقا قره داغی، رهایی از هر دو بند ۱۴ ماه و ۵ روز

خلاصه سخنان مسافر محسن:
سلام دوستان محسن هستم یک مسافر؛ از همه شما عزیزان تشکر می‌کنم که در این جشن حضور به عمل آوردید. هیچ‌گاه فکرش را نمی‌کردم روزی فرا برسد که بتوانم تولد اولین سال رهایی خود را ببینم. از جناب مهندس و خانواده محترمشان سپاسگزارم که این بستر را فراهم کردند تا من نیز به رهایی و حال خوش برسم. همه ما باید با سفر خوب خود قدر این جایگاه مقدس را بدانیم.
از راهنمای خوبم صمیمانه تشکر می‌کنم که همچون یک راهنما، دوست و برادر در مسیر رهایی به بنده کمک نمودند. از ایشان بسیار آموختم و در تلاشم تا آموزه‌های ایشان را در زندگی روزمره‌ام به کار بگیرم. همچنین از تمام خدمتگزاران شعبه تشکر ویژه دارم.
من در سال ۱۳۹۳ یک‌بار وارد کنگره شدم و مدت چهار سال از بند اعتیاد رها بودم، اما شرایط به گونه‌ای رقم خورد که متأسفانه علی‌رغم آموزش‌هایی که در کنگره دیده بودم، دچار لغزش شدم. لایه‌های خاکستر بر روی من پاشیده شد تا به عجز و ناتوانی برسم. با کمک یکی از دوستانم و مطرح کردن وضعیتم با راهنمای خوبم، مجدداً ارتباط برقرار کردم. در لحظات ابتدایی صحبت‌های ایشان، به من الهام شد که «دوباره نجات پیدا خواهی کرد». راهنمایم نکته‌ای به من گوشزد کردند که برایم بسیار جالب بود؛ ایشان فرمودند: در سفر پیشین خود کاری ناتمام داشته‌ای و آن را به سرانجام نرساندی.
به لطف خداوند، بار دیگر وارد کنگره شدم و این بار با فرمان‌برداری و اجرای دقیق قوانین کنگره از جمله نوشتن سی‌دی‌ها، حضور به‌موقع در جلسات و استفاده منظم از دارو به رهایی رسیدم. در طول سفر با مشکلات مالی متعددی مواجه شدم. من با افتخار، فرزند روستا هستم؛ پدرم را در سنین کودکی از دست دادم و از شش‌سالگی کار می‌کردم. در ادامه مسیر، هم‌زمان با کار، به تحصیل نیز پرداختم و همین سختی‌ها موجب رشد و استقامت در من شد.
حسین آقا، راهنمای عزیزم، همواره به من می‌آموختند که اگر در زندگی با چالشی روبه‌رو شدی و توانستی از آن عبور کنی، همان جا رشد در تو اتفاق افتاده است. در طول سفر تا آستانه ورشکستگی پیش رفتم و کسب‌وکارم دچار بحران شدیدی شد؛ به‌گونه‌ای که می‌بایست برای حل آن به خارج از کشور سفر می‌کردم، اما راهنمایم با قاطعیت اجازه این کار را به من ندادند.
دوستان سفر اولی بدانند که چالش همواره در مسیر انسان وجود دارد؛ ما باید هنر گذر از این چالش‌ها را داشته باشیم. من همیشه آرزوی رهایی داشتم و هنوز هم کارهای نیمه‌تمامی در کنگره دارم. کنگره در این رهایی و تولد دوباره به من کمک کرد و اکنون من نیز باید با دریافت شال راهنمایی، به دیگران یاری برسانم؛ این یکی از کارهای نیمه‌تمام من است. از اینکه به صحبت‌های من توجه کردید سپاسگزارم.

تایپ: مسافر حمید
عکس: مسافر سهند و مسافر سعید
تنظیم: مسافر ابوالفضل

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .