جلسه ششم از دوره بیست و نهم سری کارگاههای آموزشی خصوصی مسافران کنگره ۶۰؛ نمایندگی شعبه اروند آبادان، با استادی مسافر علی ، نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر محمد با دستور جلسه « وادی نهم و تاثیر آن روی من و تولد یک سال رهایی آقا محسن» پنجشنبه ١۵ آبانماه ۱۴۰۴ ساعت ١۶:۰۰ آغاز به کار کرد.
.jpg)
سخنان استاد:
سلام دوستان، علی هستم، یک مسافر. دستور جلسه امروز دو قسمت دارد: یکی دستور وادی نهم و تاثیر آن روی من و دیگری جشن یکسال رهایی آقا محسن. من این تولد را به خانوادهی ایشان تبریک میگویم؛ همچنین به خدمتگذاران شعبه.
در مورد دستور جلسه، میخواهم راجع به تجربهی خودم صحبت کنم. یکبار از سرِ کار با عجله به کنگره آمدم و به لژیون رسیدم. درست یادم نمیآید جشن مرزبان بود یا راهنما، وقتی رسیدم دیدم دارند شیرینی میدهند. من چون ضعف کرده بودم، یکی برداشتم و دیدم زیاد است، خواستم یکی دیگر بردارم که گفتند نه. خیلی ناراحت شدم، در حالیکه واقعاً ضعف داشتم و همین باعث شد خماری بکشم. آن زمان نمیدانستم این اتفاق بخشی از تربیت نفس است. همانجا فهمیدم تمام آموزشهای ما باید از مسیر سختیها بگذرد.
چیز دیگری که از کنگره یاد گرفتم این بود که برای رسیدن به خواستهها باید یا مصرفکننده باشیم یا تحمل کنیم، و خارج از این دو هیچ راهی وجود ندارد. استاد امین راجع به این موضوع خیلی زیبا صحبت میکنند و من از صحبتهای ایشان بسیار استفاده میکنم.
میخواهم مطلبی را هم بیان کنم: قبل از آن، راجع به نقطهی تحمل بگویم؛ یعنی اینکه شخص باید سختیها را پشت سر بگذارد تا به جایگاه بالاتری برسد. اگر بخواهم مثال بزنم، یک مسافرِ مصرفکننده مواد مخدر را در نظر بگیرید. اگر بخواهیم او را بدون سفر و تجربه، سریعاً بهعنوان راهنما یا نگهبان قرار دهیم، چیزی برای گفتن ندارد؛ چون فقط از مصرف یا تخریب خودش میتواند بگوید. برای همین در وادی نهم آمده است که «اگر نیرویی از کم شروع شود، به جایگاهی میرسد».
من خودم مصرفکنندهی تریاک بودم و هیچوقت شیشه مصرف نمیکردم. یک روز برادرم آمد و گفت: «فکر نکن نمیدانم شیشه میکشی.» آن لحظه عصبانی شدم و میخواستم برای لجبازی واقعاً مصرف کنم. اما همانجا تصمیم گرفتم سریع به کنگره بیایم و در لژیون بنشینم. چون آنها کنگرهای نبودند و نمیدانستند. وادی نهم همیشه به من یادآوری میکند که علی، اگر میخواهی جایگاه داشته باشی، مقام بگیری یا درمان شوی، باید از سختیها بگذری.
خیلیها را دیدهام در کنگره که وقتی نوبتِ مشارکت به آنها نرسیده، گفتند «دیگه نمیآییم!» ولی جلسهی بعد برگشتند. این اتفاقات باید بیفتد، چون همین سختیها از ما قالب میسازد و اگر نباشد، هیچ فایدهای ندارد. امیدوارم همهی ما در کنگره خوب یاد بگیریم تا بتوانیم خوب انتقال دهیم و در کنار هم زندگی خوبی داشته باشیم.
در خصوص یکسال رهایی آقا محسن هم بگویم: یک روز من در ساختمانی کار میکردم که دیدم یک بندهی خدا رفته بود زیر روشویی تا آن را نصب کند، اما هی میرفت زیرِ سینک، مشروب میخورد و برمیگشت. به یکی از دوستان گفتم: ببین میتوانی او را به کنگره معرفی کنی؟ گفت: سعی میکنم. یکی دو روز بعد، محسن به شعبه آمد، با مصرف زیاد الکل. من ندیدم که حتی آب بخورد. واقعاً سرِ کار و به خاطر مشکلات خانوادگی، خیلی کم خانه میرفت. اما به لطفِ آموزشهای کنگره، آمد و سفرش را شروع کرد.
محسن مثل من، در ابتدا با کمی منیّت همراه بود و هر چیزی که در لژیون میگفتم، میخواست نپذیرد و قبول نکند. یادِ خودم افتادم که من هم راهنمایم، آقای بیات را اذیت میکردم. خداروشکر امروز میبینم که محسن هست، مبصر کلینیک شده و انشاءالله این رهایی برای همه مبارک باشد.
مرسی از همه که به صحبتهای من گوش کردید
اعلام سفر مسافر:
سلام دوستان محسن هستم یک مسافر منم با ۱۸ سال تخریب وارد کنگره شدم آخرین آنتیکس مصرفی مشروبات الکلی ۱۳ماه ۵ روز سفر کردم به روش دی اس دی داروی درمان شربت اوتی رهایی از اعتیاد یک سال و سه ماه در ادامه سفر سیگار ۱۰ ماه سفر کردم با آدامس نیکولایف خوراکی رهایی از نیکوتین یک سال و سه ماه به راهنمای خوبم آقا علی پاشیان در ادامه لژون تغذیه سالم با راهنمای عزیز آقا سینا ۹ ماه و ۵ روز در حال سفرم ۱۷ کیلو اضافه وزن وزن الانم ۸۲ کیلو ۱۵ کیلو کاهش وزن ورزش در کنگره دارت شنا ممنون
آرزو مسافر:
آرزو میکنم که تمام مصرف کنندگانی که بیرون در حال مصرف مواد مخدر هستند و با کنگره آشنایی ندارند امیدوارم راهی پیدا بشه که با کنگره آشنا بشن و به درمان برسند رها بشن و از حال و احساس خوبی برخوردار بشوند.
سخنان مسافر:
سلام دوستان. محسن هستم، یک مسافر.
خدا را شکر میکنم که در کنگره هستم
قبل از ورود به کنگره، من معتاد به شیشه و تریاک بودم. زمانی که مصرف شیشه را کنار گذاشتم، به جای آن مشروبات الکلی مصرف میکردم. پس از ترک شیشه، خانواده هر سال برایم جشن تولد میگرفتند، چون تخریبی که به دلیل مصرف شیشه داشتم، آنقدر زیاد بود که خانواده ترجیح میدادند مشروب مصرف کنم اما دیگر سمت شیشه نروم.
خدا را شکر میکنم که با معرفی دوستان با کنگره ۶۰ آشنا شدم و وارد آن شدم. اکنون آرامش و آسایش دارم و حس خوبی را تجربه میکنم که در کنار شما دوستان گرامی آموزش میبینم و خدمت میکنم. خوشحالم که با اعلام موجودیتم، اعلام میکنم که توانستم به درمان برسم، رها شوم و زندگی را ادامه دهم. از روزی که رها شدم، صبحها که بلند میشوم و سر کار میروم، لب به هیچ مادهای نمیزنم و تقریباً یادم میرود که زمانی اعتیاد داشتم و باید مصرف میکردم. ذره ذره اتفاقات خوبی در زندگیام در حال رقم خوردن است.
یادم میآید زمانی که شیشه مصرف میکردم، تا صبح نمیخوابیدم. پنجرهای رو به حیاط داشتیم، مادرم را میدیدم که صبح زود بیدار میشد و رو به آسمان دستهایش را بالا میگرفت و برایم دعا میکرد. آن زمان من هیچ حسی نداشتم و تمام احساساتم به دلیل مصرف مواد مخدر بسته شده بود. اما الان خوشبختانه قضیه طوری شده که وقتی به کنگره میآیم، تا جلسه تمام میشود به دیدن مادرم میروم، کنارش مینشینم و خداوند متعال را شکر میکنم. این حال خوبم را مدیون آقای مهندس و خانواده محترمشان، و همچنین راهنمای محترم خودم هستم. همچنین مدیون آن روزهایی هستم که در تاریکی غرق شده بودم؛ اگر آن تاریکیها نبودند، امروز این حال خوب را نداشتم.
واقعاً خوشحالم که حضور دارم و از صمیم قلب خدمتی انجام میدهم که مفید واقع شود. امیدوارم دوستانی که در سفر اول هستند، مرتب حضور داشته باشند تا به رهایی برسند و این حال خوش را تجربه کنند. از خداوند میخواهم که خدمتگذار خوبی باشم و هر کاری از دستم برآید برای کنگره ۶۰ بتوانم بدون منت و چشمداشت انجام دهم، و این خدمت از صمیم قلب باشد، نه اینکه از درون حالم خوب نباشد و بیایم تظاهر و خودنمایی کنم.
خیلی ممنون که به صحبتهای من گوش کردید
گروه سایت نمایندگی اروند
تایپ مطلب :مسافر احمد لژیون نهم،مسافرعلی لژیون پنجم
ویرایش و ارسال مطلب: مسافر امین لژیون یازدهم
- تعداد بازدید از این مطلب :
110