جلسه هشتم از دوره پنجم سری کارگاههای هماهنگی راهنمایان و خدمتگزاران ویژه همسفران آقا کنگره۶۰ شعبه شیخبهایی، با استادی همسفر علیرضا، نگهبانی همسفر رحمان و دبیری همسفر جواد شنبه ۱۰ آبانماه ۱۴۰۴، ساعت ۱۵:۴۵ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
موضوع امروز ما وادی چهارم است. در جلسه قبل دربارهی بخش نخست این وادی صحبت شد؛ یعنی «سپردن به خدا به معنای سلب مسئولیت از خویش.»
خیلی وقتها برایمان پیش میآید که تصمیمی میگیریم، اما در مسیر اجرای آن با مشکلاتی روبهرو میشویم. شاید مسیر درست باشد، اما سنگهایی بر سر راه ظاهر میشوند. همانطور که در سیدی رب۲، آقای مهندس فرمودند: «نیروهایی وجود دارند که مانع رسیدن شما به خواستههایتان میشوند.»
ما معمولاً در چنین مواقعی رو به خدا میگوییم: «خدایا! مسیر من که درست بود، پس چرا این اتفاق میافتد؟» وقتی وارد کنگره میشویم، شاید برخی حمایتهای نیروهای مثبت از ما برداشته شود. ما حرکت کرده
ایم و وارد صراط مستقیم شدهایم،اما نیروهای منفی به ما انرژی نمیدهند و نیروهای مثبت هم بلافاصله اجازه ورود به مسیر مسقیم رو صادر نمیکنند باید خودمان تلاش کنیم و امتحان پس بدهیم و این امتحان آسان نیست.
آقای مهندس میفرمایند: «مسیر مستقیم، پیچیدهترین مسیر است.» وقتی ما برای رسیدن به خواستهای تلاش میکنیم، ممکن است هزاران اتفاق ناگوار برایمان رخ دهد، اما باز میپرسیم: «چرا؟ من که مسیر درست را رفته ام!»
اما در واقع، اینها همان موانعی هستند که باید از آنها عبور کنیم. ظاهر امور شاید به ضررمان باشد، اما از نظر خداوند، اینها امتحاناند؛ نه بیعدالتی.
در این رابطه مطلبی از کتاب کیمیاگر را بازگو میکنم: مردی رویای یافتن گنجی را داشت و برای رسیدن به آن راهی شد. در مسیر با مشکلات فراوانی روبهرو شد، گرفتاری در صحرا، اسارت به دست اعراب، مواجهه با جادوگران و صدها سختی دیگر را تحمل کرد تا رسیدن به مقصد و یافتن گنج.
در مسیر بارها احساس ناامیدی کرد و بارها از خداوند تقاضای کمک داشت، اما شک نکرد و ایمان داشت.
در نهایت بعد از تمام آزمون و خطا کردن و تلاش زیاد وقتی به مقصد رسید، دید گنجی که به دنبالش بود، دقیقاً در کنار درختی در نزدیکی خانه خودش دفن بوده است!
پس او به خواستهاش رسید، اما چه زمانی؟ پس از تحمل رنجها و عبور از سختیها.
ما نیز گاهی در برابر مشکلات، شک میکنیم، تردید میکنیم و از خدا میپرسیم: «این اتفاق به صلاح من هست یا نه؟» در حالی که شک ما، نشاندهنده ضعف ایمان ماست. اگر انتهای مسیر برایمان مشخص بود که تمام جهان در راه مستقیم حرکت میکردند. زیبایی اینجاست که پایان راه را نمیدانیم، اما ایمان داریم.
و این ایمان است که ما را در حرکت نگه میدارد.
سپاسگزارم که به صحبتهای بنده توجه کردید.

عکس: همسفر مهدی(لژیون ششم)
ویرایش،تنظیم و ارسال: همسفر هادی(لژیون دوم)
- تعداد بازدید از این مطلب :
96