سلام دوستان زهرا (آ) هستم یک همسفر:
وادی نهم به ما میآموزد که اگر خداوند مشکلی را بر سر راه من میگذارد به این دلیل است که من بتوانم با آن مشکل کنار بیایم و آن را بپذیرم و با تفکر و تأمل به راه حل آن مسئله برسم، من همسفر قبل از کنگره اصلاً نمیتوانستم با مشکلات و سختیها کنار بیایم و همیشه دنبال فرار کردن از آن بودم و به دنبال مقصر بودم کسی که خطاها و اشتباهات خود را گردن او بیاندازم؛ اما با آموزشهایی که در کنگره گرفتم، آموختم هیچکس مقصر نیست و من با رفتار و کردار خودم باعث بروز این مشکل شدهام.
حال فهمیدم که باید با تفکر به یک راه حل درست برسم تا آن مشکل حل شود. هر چیزی در هستی دارای یک نقطه تحمل است، که اگر از حد و ظرفیت خودش خارج شود دچار دگرگونی و آشوب میشود. قبلاً نقطه تحمل پایینی داشتم و با کوچکترین حرفی به هم میریختم و خودخوری میکردم و روزهای زیادی آن حرف ذهنم را درگیر میکرد؛ ولی یاد گرفتم که میشود با تفکر و صبر نقطه تحملم را بالا ببرم. برای بالا بردن نقطه تحمل مثبت ما به آموزش، تفکر و تجربه نیاز داریم و دو اصل زمان و تکرار هم خیلی مهم هستند.
اکنون در مقابل حرف دیگران سریع به هم نمیریزم و در برابر مشکلات برخورد بهتری دارم. در این وادی مهمترین مطلبی که میخواهد به ما بیاموزد این است که از سخن به نقطه عمل حرکت کنیم. ما باید یاد بگیریم که تفکر و اندیشه درست را به سمت نقطه عمل هدایت کنیم، نه اینکه فقط به صورت یک حرف یا یک تفکر باشد؛ بلکه باید آن را در زندگی خود عملی کنیم. در آخر هم از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان و راهنما همسفر هما ممنونم که این آموزشها را در اختیار من قرار دادند تا بیاموزم.
سلام دوستان مژگان هستم همسفر:
وقتی نیرویی ازکم شروع میشود و به درجه بالاتری میرسد نقطه تحمل پیدا میشود. شاید اگر بخواهم در رابطه با وادی نهم نقطه تحمل صحبت کنم ابتدا باید معنی تحمل را بدانم. تحمل به معنای صبر و پایداری است، اگر من بخواهم دونده خوبی باشم باید از کم شروع کنم و مدام در حال تمرین و تکرار باشم. در این مسیر شاید سختیهای زیادی باشد؛ اما به دلیل اینکه هدف دارم باید مقاومت کنم مثلاً اگر در ساعت ۵۰ متر میدوم وقتی بخواهم این مسافت را زیاد کنم؛ باید صبر و زمان دهم تا هدفی که دارم به آن برسم و بتوانم ۵۰۰۰ هزار متر را بروم.
در همه زمینههای زندگی اگر نقطه تحمل را بالا نبرم نه تنها به خود، بلکه به دیگران هم خسارت وارد می کنم. پس باید امروز آگاهی و آموزش بگیرم. اکنون در کنگره یادگرفتم اگر بخواهم نقطه تحملم را بالا ببرم به طور مثال من انسان خود محوری هستم اگر بخواهم به انسان خدا محوری تبدیل شوم باید به آموزشهایی که راهنما میدهد گوش به فرمان و متمرکز باشم و نقاط ضعف خود را شناسایی کنم و نقاط مثبت را جایگزین کنم.
درست و طبق اصول و ارزشها حرکت کنم تا بتوانم نقطه تحمل خود را بالا ببرم تا بتوانم از زندگی لذت ببرم. خداوند را شاکر و سپاسگزارم و از آقای مهندس و خانواده ایشان و همچنین از راهنما همسفر شبنم تشکر میکنم.
سلام دوستان صبا هستم یک همسفر:
وادی نهم به من میگوید: «وقتی نیرویی از کم شروع بشود و به درجه بالاتری برسد نقطه تحمل پیدا میشود.» این عبارت یعنی چه؟ یعنی اینکه اگر خداوند مشکلی را سر راه من قرار میدهد دلیلش این است که من بتوانم با آن مشکل کنار بیایم و آن را بپذیرم تا نقطه تحملم در مشکلات و مسائل بالا رود.
من تا پیش از اینکه به کنگره بیایم اصلاً نمیتوانستم زیر بار مشکلات قرار بگیرم و همیشه از آنها فرار میکردم و مشکلاتم را گردن دیگری میانداختم که تو باعث شدی این اتفاق برایم بیفتد یا الآن که در این موقعیت هستم مقصر فرد دیگری را میدانستم.
همیشه به جای اینکه بنشینم و تفکر کنم تا بتوانم راه حل مشکلاتم را پیدا کنم بقیه را مسبب مشکلات میدانستم و یک درصد هم خودم را سهیم نمیدانستم؛ در صورتیکه هر اتفاق ناخوشایندی برای من پیش میآمد در اثر این بوده که مشکلاتم را حل نکرده بودم و زیر بار حل آنها نرفته بودم. همه ما انسانها دارای نقطه تحمل هستیم؛ ولی هرکدام برای بالا بردن نقطه تحمل نیاز به صبوری، تفکر و تجربه داریم.
نقطه تحمل من بسیار پایین بود و توان روبهرو شدن با مسائل را نداشتم؛ اما میدانم تمام مشکلات رحمت است برای اینکه نقطه تحمل من در مسائل زندگی بالا برود. اگر با کسی بحثی داشتم یا با من بد رفتاری میشد تحمل آن برایم سخت بود و زود کینه به دل میگرفتم و قدرت بخشش نداشتم و همان کینه باعث میشد بیشتر از همه به خودم آسیب بزنم؛
اما با ورود به کنگره نه تنها نقطه تحملم زیاد شد، بلکه روزبهروز میتوانم با مشکلات کنار بیایم و راه حل درست را انتخاب کنم. یاد گرفتم بتوانم دیگران را ببخشم و این بخشش به خاطر خودم است. میبخشم تا بتوانم با صلح و آرامش به ادامه زندگی بپردازم.
من از این وادی یاد گرفتم در مقابل مشکلات نقطه تحمل بالایی داشته باشم و در برابر ناراحتی سکوت کنم تا در هنگام عصبانیت حرفی نزنم که جبران آن برایم سخت باشد و اگر هیچ مشکلی در زندگی من رخ نمیداد و همه چیز بر وفق مراد من بود معنی درد و غم را نمیفهمیدم و ادامه زندگی برایم ناممکن بود. حل مشکلات تاریکیها را تجربه کردن و از روشناییها لذت بردن است.
رابطین خبری: راهنما همسفر زهرا (لژیون سوم)، همسفر کوثر (لژیون دوم)، همسفر پروانه (لژیون اول)
ارسال: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر شبنم (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی الیگودرز
- تعداد بازدید از این مطلب :
9