جلسه یازدهم از دوره سیزدهم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی دکتر احمد اراک به استادی همسفر مهدیه، نگهبانی همسفر عذرا و دبیری همسفر پروین با دستورجلسه «وادی نهم (وقتی نیرویی از کم شروع شود و به درجه بالا و بالاتری برسد، نقطه تحمل پیدا میشود) و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه 12 آبانماه 1404ساعت 15:00 آغاز به کار کرد.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
دستور جلسه وادی نهم است؛ «وقتی نیرویی از کم شروع شود به درجه بالا و بالاتری برسد نقطه تحمل پیدا می شود». قبل از آمدن به کنگره اعتقادم این بود که روزگار آدمها را کم تحمل کرده؛ یعنی ما در مسیر زندگیمان بسیار کم تحمل هستیم؛ ولی از وقتی که به کنگره آمدهایم نقطه تحمل، وادی نهم آنقدر حائز اهمیت شده که اگر سالها در مورد آن صحبت کنیم نمیتوانیم گوشهای از این وادی را درک کنیم مگر فرد در مسیر زندگی با آموزش، تفکر،تجربه خودش بتواند درک کند. نقطه تحمل، ظرفیت در انسانها متفاوت است اینگونه نیست که اگر برای من صد است برای دیگری هم صد باشد ممکن است ده باشد. ما هيچ وقت نمیتوانیم این باور را داشته باشیم که همه ما باید مثل هم باشیم. نقطه تحمل هر کسی متفاوت است که باید به وجود خود نگاه کرد تا بتواند نقطه تحمل خودش را پیدا کرد.
تیتر وادی به زیبایی میگوید: ما نمیتوانیم نیروی منفی و ضد ارزشهایی که داریم را به یکباره از وجود خودمان حذف کنیم؛ بلکه باید کمکم از خودمان بگیریم؛ چون مکانیزم بدن طوری است که وقتی یکباره بگویی من دیگر دروغ نمیگویم مقابله میکند و جلوی شما میایستد باید آهستهآهسته حقه بزنیم و بگویم حالا امروز دروغ نگو، حالا امروز غیبت نکن، حالا امروز حسادت نکن یواش یواش با تکرار و آموزش. آنوقت من دیگر متوجه نمیشوم که چه جوری نقطه تحمل بالا میرود.
۵ سال پیش زمانی که به کنگره آمدم بسیار زود رنج بودم، وقتی راهنما با من حرف میزد نمیتوانستم او را درک کنم؛ چون فکر میکردم از دیدگاه و دریچه خودش صحبت میکند. هیچ وقت این باور را نداشتم که راهنما خیرخواه من است. آن زمان نقطه تحمل من پایین بود و نمیتوانستم حرف اطرافیان را بفهمم. من اگر جسم بیماری داشته باشم نمیتوانم نقطه تحمل را در خودم ایجاد کنم. من زمانی که وارد کنگره شدم سیگار و قلیان مصرف میکردم، وقتی نگهبان جلسه حرمت را خواند و گفت نباید کارهای ضد ارزشی انجام بدهید من مصرف سیگار و قلیانم را قطع کردم و به مدت ۴ سال هیچ چیزی مصرف نمیکردم؛ ولی جسمم بیمار بود و نقطه تحمل من هر روز ضعیفتر میشد. وقتی تصمیم گرفتم که وارد لژیون ویلیام وایت شوم، وقتی جسمم را درمان کردم فهمیدم نقطه تحمل چیست؟ بعد فهمیدم ضد ارزش چیست؟ بعد فهمیدم راهنما چه میگوید.
تنها در کنگره جسم در نظر گرفته شده؛ ولی در بیرون از کنگره هیچ وقت جسم را در نظر نمیگیرند مستقیم روی روان آدم میروند که تو باید روانت درست شود، باید افکارت درست شود. اگر من بخواهم افکار و روانم درست شود، نقطه تحملم بالا برود باید یک جسم سالم داشته باشم، وقتی جسم مریض باشد، وقتی افکار پوچ باشد، وقتی یک همسفر وارد کنگره میشود با هزار ناامیدی و مشکلات فراوان در کنگره قرار میگیرد اولین چیزی که بايد بپذیرد پذیرش است. وقتی من پذیرشم را بالا ببرم نقطه تحملم هم بالا میرود؛ ولی وقتی من پذیرش نداشته باشم نسبت به پیرامون خودم، نسبت به افرادی که خوب حرف میزنند شاید چیزی که راهنمای من میگوید را من نفهمم راهنمای من آن راه را رفته است و سختی کشید شاید سختی من را نکشیده باشد، شاید مسیر من را نرفته باشد؛ ولی من با راهنمایم یک درد مشترک داشتم که اعتیاد بود. این توانست در من نقطه تحمل ایجاد کند.
آقای مهندس در وادی نهم در مورد پیامبر درون صحبت میکنند، ما دو پیامبر داریم؛ پیامبر درون که همان عقلمان است و پیامبر بیرون که همان پیامبران و راهنمایان هستند. عقل انسان چگونه تکامل پیدا میکند؟ عقل انسان زمانی تکامل پیدا میکند که به دانایی برسد. در ابتدای تمام سیدیهای آقای مهندس میگویند ۱۴ ثانیه سکوت میکنیم و از بزرگترین دشمن خودمان که جهل و نادانی خودمان است به خداوند پناه میبریم. تمام انسانها بهخاطر جهل و نادانی که دارند نمیتوانند زیباییهای پیرامون خود را ببینند.
آقای مهندس همیشه میگویند سعی کنيد با افراد طوری رفتار کنید که آنها را به آستانه آشوب نرسانید که بخواهند روی حیوانیشان را به شما نشان بدهند. من اگر با رفتار ناشایستم طوری رفتار کنم که طرف مقابل من آن روی حیوانیاش را به من نشان بدهد مقصر خود من هستم. الآن بیشتر مشکلاتی که در جامعه ما وجود دارد بهخاطر همان جهل و نادانی انسانها است که نمیتوانند نقطه تحم را درک کنند و بالا ببرند. کلیه هتک حرمتها، جداییها، ناکامیها، ضرب و شتمها، حرکت به سمت ضد ارزشها و به آستانه آشوب رسیدن به خاطر این است که ما لحظهای فکر نمیکنیم که خوبی خوب است و بدی بد. آقای مهندس حرف قشنگی میزنند: شاید راه مستقیم پر پیچ و خم باشد؛ ولی وقتی که در مسیر میافتیم، وقتی این پیچ و خم را رد میکنیم اینقدر جاده زیبا است که شما راحت میتوانید به خواستهای که میخواهید برسید؛ ولی متأسفانه من مهدیه همیشه به دنبال بدیها میگردم؛ چون میخواهم زودتر به خواستهای که میخواهم برسم. هیچ وقت در مسائل کنگره خودمان را با دیگران مقایسه نکنیم؛ چون که این مقایسه کردن با هملژیونی جز اینکه حال خودم را خراب میکند و نقطه تحمل من را به صفر میرساند کار دیگری انجام نمیدهد.
مراسم تجلیل از مرزبانان دوره قبل و معرفی مرزبانان جدید توسط اسیستانت همسفر منصوره
تجلیل از مرزبانان همسفر مرجان و همسفر عاطفه
.jpg)
.jpg)
.jpg)
مراسم انجام پیمان و اهداء شال مرزبانان همسفر فاطمه و همسفر نیلوفر
.jpg)
.jpg)






از طرف همسفران نمایندگی دکتراحمد به مرزبانان دوره قبل همسفر مرجان و همسفر عاطفه خداقوت میگوییم و تشکر میکنیم، همچنین به مرزبانان دوره جدید همسفر فاطمه و همسفر نیلوفر تبریک میگوییم امیدواریم که در این خدمت سربلند و موفق باشند.
مرزبان کشیک: همسفر عاطفه
عکاس: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر محبوبه (لژیون اول)
تایپیست: همسفر عذرا رهجوی راهنما همسفر محبوبه (لژیون اول)
ارسال: همسفر فاطمه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی دکتر احمد-اراک
- تعداد بازدید از این مطلب :
160