English Version
This Site Is Available In English

گروه خانواده_ صبر واقعی آن است که در برابر رنج نشان می‌دهیم

گروه خانواده_ صبر واقعی آن است که در برابر رنج نشان می‌دهیم

جلسه سوم از دوره سوم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی گلمکان به استادی کاندید پهلوانی  راهنما همسفر اکرم، نگهبانی همسفر زهرا و دبیری همسفر اکرم با دستور جلسه «وادی‌نهم (وقتی نیروی از کم شروع بشود و به درجه بالا بالاتری برسد، نقطه تحمل پیدا می‌شود.) و تاثیر آن روی من» روز دوشنبه ۱۲ آبان ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد‌.

خلاصه سخنان استاد 

خداوند را شاکر و سپاسگزارم که اجازه خدمت به من داده شد. از نگهبان، ایجنت و مرزبانان تشکر می‌کنم.

زمانی که دستور جلسه‌ای در وادی‌ها مطرح می‌شود، به نظرم تأثیر آن بسیار فراتر از یادگیری صرف است. هنگامی که می‌گویم تأثیری بر من گذاشته، یعنی توضیح و درک آن برایم ارزشمند است؛  زیرا در این مسیر باید ببینم چقدر از آموزش‌ها را در عمل به کار گرفته‌ام.

در کنگره۶۰، زمانی که تحت آموزش قرار می‌گیریم، از وادی اول که تفکر است آغاز می‌کنیم و به‌تدریج به وادی هشتم می‌رسیم؛  یعنی با حرکت، راه نمایان می‌شود.

اگر می‌خواهی به جایی برسی، باید حرکت کنی. سپس وارد وادی نهم می‌شویم؛ وادی‌ که وعده‌ای است برای کسانی که به دنیای جدید قدم گذاشته‌اند و به خویش خویشتن خود توجه کرده‌اند.

«خویش خویشتن» از مفاهیمی است که آقای مهندس به‌زیبایی بیان کرده‌اند؛ یعنی من خودم را بشناسم. ما به کنگره‌۶۰ می‌آییم و تحت آموزش قرار می‌گیریم تا خود را بشناسیم؛ زیرا پیش از آمدن به کنگره، خودمان را فراموش کرده بودیم. نمی‌دانستیم جایگاه مادری‌مان چیست، جایگاه همسری‌مان کجاست و یا چگونه باید فرزند و عضوی از خانواده باشیم.

اما زمانی که به کنگره آمدیم، ما را با خودمان روبه‌رو کرد. به ما گفتند: خودت را بشناس، توانایی‌هایت را درک کن و در مسیر پیشرفت خودت گام بردار. نه اینکه فقط دیگران را ببینی، بلکه خودت را نیز باید ببینی.

در زندگی، ما همسفرها کمتر خودمان را دیده‌ایم. همیشه همسر، فرزند یا خانواده‌مان مهم‌تر بوده‌اند. اینکه خودمان را ببینیم، به معنای خودخواهی نیست؛ بلکه این خودشناسی باعث می‌شود بتوانیم دیگران را نیز بهتر ببینیم. وقتی درست می‌بینم، به عنوان یک زن، یک مادر، همسر و فرزند می‌دانم جایگاهم چیست و چه وظیفه‌ای دارم.

ما همیشه یاد گرفته‌ایم بگوییم: این را نمی‌خواهم، ولش کن یا باقیمانده غذا را برای خودم برمی‌دارم، کمتر آموخته‌ایم که برای خودمان ارزش قائل شویم. در کنگره‌۶۰، این نگاه به تدریج و با آموزش اصلاح می‌شود.

وقتی خودت را می‌بینی، تازه درمی‌یابی که به عنوان یک زن چه توانایی‌هایی داری. نقطه تحملمان بسیار افزایش یافته است. پیش‌تر در زندگی فقط تحمل می‌کردیم و گمان می‌بردیم که در حال صبریم، در حالی که صرفاً تاب می‌آوردیم، نه اینکه گذشت واقعی را تمرین کنیم.

صبر واقعی، آن است که انسان در برابر رنج نشان می‌دهد؛ اما در زمان مصرف مسافران‌مان، ما تنها می‌گفتیم: به خاطر بچه‌ها تحمل می‌کنم، یا به خاطر فلانی در حالی که این از ناآگاهی و نبود آموزش ناشی می‌شد. همیشه مسافران‌مان را مقصر و گناهکار می‌دانستیم.

از وقتی به کنگره‌۶۰ می‌آییم، می‌آموزیم که پیش از هر اقدامی باید تفکر کنیم. پیش از آن، بسیاری از کارها را بدون فکر انجام می‌دادیم. با آموزش می‌فهمیم که تفکر و تحلیل چقدر مهم است.

استاد امین جمله‌ای دارند که هرگز فراموش نمی‌کنم. ایشان فرمودند: من وادی اول را شش ماه در لژیون کار کردم. همین جمله نشان می‌دهد تفکر چقدر اساسی است. باید بیندیشم که چرا به کنگره آمده‌ام، چرا مادرم، چرا همسرم و در کل، در هستی چه نقشی دارم و چه باید بکنم.

در وادی دوم گفته می‌شود: تو بیهوده نیستی. باید باور کنیم که هیچ‌کس بیهوده نیست. وقتی در کنگره آموزش می‌بینیم، آرام‌آرام رشد می‌کنیم و می‌آموزیم هر دانشی را باید در عمل به کار بگیریم.

وادی نهم به من یادآوری می‌کند که باید نقطه تحمل خود را افزایش دهم و به درجه‌ای بالاتر برسم. این افزایش تحمل چه فایده‌ای دارد؟ وقتی ظرف درونی من بزرگ‌تر شود، توانایی گذشت از بسیاری مسائل را پیدا می‌کنم و این همان رشدی است که آموزش‌های کنگره در ما به وجود می‌آورد. این بخشش از کجا آغاز می‌شود؟ از خود
من. من باید به عنوان یک انسان بتوانم ببخشم. همه‌ی ما پیش از آن‌که آموزش ببینیم و وارد کنگره‌۶۰ شویم، خطاهای زیادی انجام داده‌ایم؛ در دنیای ضدارزش‌ها زندگی می‌کردیم؛ اما وقتی آموزش دیدیم، یاد گرفتیم که عاقلانه رفتار کنیم و دیگر آن اشتباهات را تکرار نکنیم.

بخشش به من کمک می‌کند نفرت و کینه‌هایی را که در دل داشتم، رها کنم و بتوانم مسافر خود را نیز ببخشم. این بخشش، ذره‌ذره باعث بالا رفتن نقطه‌ی تحمل من می‌شود. وقتی نقطه‌ی تحملم افزایش پیدا می‌کند، توقعاتم نیز کاهش می‌یابد و دیگر از هیچ‌کس انتظار ندارم که برایم کار خاصی انجام دهد.

پیش از این، همیشه می‌گفتم: چرا همسرم فلان کار را برای من نکرد؟ اما حالا درک می‌کنم که همین توقعات، چه تأثیری بر روحیه و آرامش من داشته است. وقتی توقعات کمتر می‌شود، بخشش در من رشد می‌کند.

این فرایند موجب می‌شود روزبه‌روز حال بهتری داشته باشم و بتوانم از بسیاری چیزها بگذرم. یکی از مهم‌ترین موارد، گذشت در مسائل مالی است؛ موضوعی که پیش‌تر هم به آن اشاره کرده‌ام. این روند، چرخه‌ای مثبت ایجاد می‌کند که به من کمک می‌کند زندگی آرام‌تر، متعادل‌تر و سرشار از عشق و بخشش داشته باشم.

مرزبان کشیک: همسفر فهیمه، مسافر یامین
تایپیست: همسفر پریسا رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون اول)
عکاس: همسفر سوری رهجوی راهنما همسفر انسیه (لژیون دوم)
ویرایش: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر طاهره (لژیون سوم)
ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر انسیه (لژیون دوم) نگهبان سایت
گروه‌ سایت نمایندگی گلمکان
 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .