دوازدهمین جلسه از دورهی هشتم لژیونهای سردار ویژهی خانمهای مسافر و همسفر نمایندگی یاس اصفهان، با استادی راهنمای ویلیام مسافر عاطفه، نگهبانی راهنما مسافر نیکی و دبیری مسافر هاجر، با دستور جلسهی «وادی نهم و تأثیر آن روی من»، روز شنبه مورخ ۱۰ آبان ۱۴۰۴، رأس ساعت ۱۰:۳۰ آغاز به کار نمود.
	سخنان استاد:
	سلام دوستان، عاطفه هستم یک مسافر.
	از آقای مهندس بابت فراهم نمودن این بستر، کمال تشکر را دارم و همچنین از نگهبان، دبیر و خزانهدار بابت حمایتشان سپاسگزارم. اولین موضوعی که در کنگره ۶۰ مورد توجه قرار میگیرد، تفکر است و لازمهی تغییر افکار، تغییر آگاهی میباشد. از زمان ورود به کنگره ۶۰، سطح آگاهیها طی فرآیند زمان و در پرتو آموزشها تغییر میکند و فهم و درک انسان بالاتر میرود؛ بهگونهای که میتوان با کمک آن، اعتیاد را راحتتر درمان کرد.
	دستور جلسهی امروز «وادی نهم و تأثیر آن روی من» است. وقتی نیرویی از کم شروع شود و به درجهی بالا و بالاتری برسد، نقطهی تحمل پیدا میشود. دستور جلسهی هفتهی آینده نیز «گلریزان» است که پیشاپیش این هفته را خدمت تمام اعضا تبریک عرض مینمایم. در کنگره ۶۰، دستور جلساتی که پشت سر هم قرار میگیرند، بیانگر پیوستگی و ارتباط میان آنها هستند. چرا وادی نهم قبل از گلریزان قرار دارد؟ این ارتباط را کسی درک میکند که به نقطهی تفکر، آگاهی و فهم رسیده باشد.
	هیچکدام از ما در ابتدا مصرفکنندگان قهاری نبودیم. هیچکس از ابتدا یک بست کامل مواد مصرف نکرد یا یک نخ سیگار را کامل نکشید. نقطهی تحمل ما در آغاز نسبت به مواد پایین بود. با اولین پک سیگار، دچار سرفه شدیم و با اولین مصرف مواد، حالت تهوع پیدا کردیم؛ اما به مرور زمان و با افزایش مصرف، نقطهی تحمل ما نیز بالا رفت.
	حتی در مورد ضدارزشها نیز همینگونه است. هیچکس بهصورت ناگهانی دروغگو یا دزد نمیشود؛ بلکه بهمرور زمان و با تکرار، نقطهی تحمل نسبت به ضدارزشها بالا میرود. طبق سخنان آقای مهندس، همانطور که نقطهی تحمل ما نسبت به ضدارزشها بهتدریج افزایش یافته است، باید به مرور نیز کاهش یابد. در کنگره ۶۰ با گذر از سختیها و طی پروسهی زمان، به درمان و رهایی میرسیم.
	برای تمامی مقولهها، حتی پسانداز، نیاز به بالا رفتن نقطهی تحمل داریم. به این معنا که یک سال فرصت دارم تا برای خود پسانداز کنم تا در روز گلریزان با سربلندی، اعلام سرداری یا هر مبلغی که در توان دارم را انجام دهم. ما خانمها بسیار قدرتمند هستیم و در کنار آموزشهای کنگره، قدرتمندتر نیز شدهایم. خود من، برای نخستینبار در سال ۱۳۹۵ با مبلغ پنجاه هزار تومان در جشن گلریزان شرکت کردم. شاید مبلغ زیادی نبود، اما هزینهی هر نسخهی درمان من در آن سال حدود صد هزار تومان بود. با این حال، آن مبلغ را بدون دریافت از همسرم و با عشق به کنگره ۶۰ پرداخت کردم.
	به مرور زمان، با توکل به خدا و استمرار در آموزش، توانستم مبلغ بیشتری پرداخت کنم و این موضوع نشاندهندهی افزایش نقطهی تحمل من نسبت به بخشش در جشن گلریزان است. آقای مهندس میفرمایند: «پیام برای کسانی که به دنیای تازه قدم نهادند، بر آنها ضروری و واجب است که به خویشتن خویش فکر کنند.» یعنی من باید به خودم فکر کنم و از آنجا که از واژهی واجب استفاده میکنند، بر من واجب است که در لژیون سردار به خودم کمک کنم.
	امام حسین (ع) فرمودند: «آیا کسی هست که مرا یاری کند؟» شاید اگر در آن زمان بودم، لبیک میگفتم و کمک میکردم. این مسئله در زمان ما نیز تکرار شده است؛ در لژیون سردار نیز درخواست کمک برای یاری دردمندان و افزایش شعب مطرح میشود، پس چرا من لبیک نگویم؟
	در سفر اول، زمانی که جشن گلریزان برگزار شد، از مبالغی که اعضا پرداخت میکردند تعجب میکردم و با خود میگفتم: انسان عاقل چنین کاری نمیکند! اما پس از رهایی، در جایگاه مرزبانی قرار گرفتم. آن زمان خانم صدیقه برای دنوری چکهای دوماهه دادند و من هم در تعجب و هم در لذت بودم و با خود فکر میکردم چرا کسی که وضع مالی چندان مناسبی ندارد، چک کشیده است؟ همینطور خانم زهرا با سختی اولین دنوری خود را پرداخت کردند و به مرور، بقیه اعضا نیز دنور شدند. من نیز با آموزش و همراهی این عزیزان، توانستم بهعنوان دنور در گلریزان شرکت کنم.
	یادم میآید زمانی آنقدر نقطهی تحمل پایینی داشتم که اگر مادرم میگفت یک سیگار کمتر بکش، از شدت ناراحتی تا مرز خودکشی پیش میرفتم و به نقطهی آشوب میرسیدم؛ بهگونهای که کسی جرئت اعتراض به من را نداشت. اما امروز چه اتفاقی افتاده است که من سیگار، الکل و بسیاری از ضدارزشها را کنار گذاشتهام؟ این تواناییها را مدیون لژیون سردار هستم؛ چراکه با گذشتن از ترس، منیت و مال خود، بخشیدن را آموختم. برای حفظ صندلی در لژیون سردار باید بهای مالی آن پرداخت شود، زیرا پیش از ما زحمات بسیاری کشیده شده و هزینهها پرداخت گردیده است. نمیتوان بدون پرداخت، در لژیون سردار نشست.
	پرداخت مبلغ شش میلیون تومان برای هیچکس سخت نیست و همه قادر به انجام آن هستند. مدتی پیش برای من مشکلی جسمی پیش آمد و انجام چند آزمایش ساده حدود ۲۰ میلیون تومان هزینه داشت. سال گذشته در پرداخت مبلغ لژیون سردار مردد بودم و به همسرم که بهتازگی پهلوان شده بود گفتم: «من مبلغ کمتری پرداخت میکنم.» اما این تصمیم اشتباه بود و تاوان آن را در بیرون از کنگره ۶۰ به شکلی دیگر پرداخت کردم.
	بارها چنین تاوانهایی دادهام. برای پرداخت در لژیون سردار گاهی دودل میشوم، اما برای مصرف مواد هیچگاه اهل حساب و کتاب نبودم! چرا حالا مشت دست خود را باز نمیکنم؟ مگر از راهنمایم بخشش را نیاموختهام؟ راهنما یا مرزبان بدون هیچ چشمداشتی خدمت میکند و آقای مهندس میفرمایند: «اگر در کنگره خدمت مالی انجام دهی، خودت را استوار و محکم میکنی و قلبت بزرگ میشود و بدیها را کمتر میبینی.» پس من بخشش مالی انجام میدهم تا بتوانم از مسائل دیگر نیز عبور کنم.
	همسرم با توجه به تغییرات صور آشکار و پنهان درون من پس از ورود به کنگره ۶۰، مرتب یادآوری میکند که شما خانمهای مسافر بسیار قوی و توانمند هستید. انشاءالله هفتهی آینده خانمهای مسافر در جشن گلریزان خوش بدرخشند و آموزشها را به مرحلهی عمل درآورند. امیدوارم توانسته باشم حق مطلب را ادا کنم. ممنونم که به صحبتهایم توجه کردید.
	تایپ: مسافر هاجر – لژیون هفتم – نمایندگی نسترن اصفهان
	ویرایش: مسافر منا – لژیون بیستویکم – نمایندگی یاس اصفهان
	عکس: مرزبان خبری مسافر مهری
	بازبینی و ارسال: همسفر سولماز
                                
                                    
                                    
                                        - تعداد بازدید از این مطلب :
                                        23