سومین جلسه از دوره چهارم، کارگاههای آموزشی - خصوصی کنگره ۶۰، ویژه خانمهای مسافر و همسفر، نمایندگی نسترن اصفهان، با استادی راهنما مسافر مهری، نگهبانی مسافر هاجر و دبیری مسافر مینا، با دستور جلسه «وادی نهم و تأثیر آن روی من» روز شنبه مورخ  ۱۰ آبانماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۴:۰۰ آغاز به کار نمود.
	سخنان استاد:
	سلام دوستان، مهری هستم یک مسافر.
	دستور جلسه امروز وادی نهم و  تأثیر آن روی من و در ادامه  تولد آزادمردی  خانم زهره عزیز را جشن میگیریم. خیلی وقتها دستور جلسهای که با تولد رهجو همراه است، رهجو یا این گره را دارد، و یا رد کرده است. انشاءالله که این گره را بازکرده است و به مرحلهٔ بعدی از زندگیاش وارد شده است.اول وادی پیامی است مبنی بر اینکه؛ کسانی که به دنیای تازه قدم نهادهاند، و به خویشتن خویش توجه مینمایند. وقتی ما وارد کنگره میشویم، از یک دنیای دیگر وارد دنیایی جدید میشویم که آقای مهندس ۱۴ وادی را برای ما در حل مسائل زندگیمان گذاشتهاند.
	در ابتدا، با تفکر آشنا میشویم و در وادی دوم وقتی آن ساختار شکل میگیرد که ما بیدلیل پا به دنیای زمینی نگذاشتهایم و هرکدام رسالتی داریم. در وادی بعدی، مسئولیت کارهایمان را میپذیریم. در وادی ششم، حکم عقل را اجرا میکنیم. در وادی هفتم به ما گفته میشود، رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است یکی یافتن راه، و دیگری، آنچه برداشت مینمایید و در وادی هشتم، بستن پیمان را داریم. در این قسمت وقتی وارد وادی نهم میشویم، این وادی برای کسی است که یقیناً وادی هشتم را سپری کرده باشد، و وارد سفر دوم که خودشناسی است شده باشد که هم سهل است وهم سخت.
	برای درمان اعتیاد انجام دو سفر الزامی است، یکی از مصرف مواد تا قطع آن، و یکی از قطع مصرف تا رسیدن به خود. ما در کنگره، به افرادی میگوییم آزادمرد که ۵ سال از رهایی آنها گذشته باشد.
	ما هیچکدام نمیتوانیم بهیکباره نقطه تحمل خود را بالا ببریم. در سفر دوم، این اتفاق آرامآرام ، برای ما صورت میپذیرد. در انسان، هر چیزی مستلزم پروسه زمان است و این اتفاق همراه با آموزش باید صورت بگیرد و انسان اگر آموزش نبیند، نمیتواند انتخاب درستی انجام بدهد. انسان محکوم به زمان و تکرار و تمرین است.
	پیام تولد؛
	خانم زهره
	باید بدانید که همه برای خدمت و آموزش، پا به حیات نهادهایم. البته آموزش، سپس خدمت درست انجام بدهیم. در این راه وقت لازم است.  پنجمین سال رهاییتان پر شگون باد.
	سخنان  استاد در مورد تولد پنجمین سال رهایی مسافر زهره:
	امروز مردی خانم زهره عزیز است. این تولد را به آقای مهندس، تمامی اعضای کنگره ۶۰ و دیدهبان محترم خانم مونا، تبریک میگویم. راهنمای سفر اول خانم زهره، خانم پریسا بودهاند، و جا دارد از ایشان یادی بکنیم و انشاءالله هرکجا که هستند، موفق و سلامت باشند. در سفر دوم مدتی  لژیون خانم مریم بودند و سپس به لژیون من آمدند. برای ایشان بسیار خوشحالم  و من به چشم دیدم که در خانم زهره عزیز، این نقطه تحمل آرامآرام صورت پذیرفت. ممنون که به صحبتهای من توجه کردید.
	اعلام سفر:
	نام راهنما: خانم پریسا - آنتی ایکس مصرفی: تریاک - روش درمان: DST ـ داروی درمان: OT _ مدت سفر اول: ۱۰ ماه ـ مدت رهایی: ۵ سال و ۱ ماه - راهنمای سفر دوم: خانم مهری
	خواستهها:
	خواسته اول: امیدوارم هیچ فرزندی، اعتیاد پدر و مادرش را نبیند، و هر کس خواستهٔ درمان دارد مسیر برایش هموار گردد.
	خواسته دوم: در دل بیان کردند.
	صحبتهای مسافر زهره:
	سلام دوستان زهره هستم مسافر
	از جناب مهندس و همه عزیزان بهخصوص خانم مهری بزرگوار سپاسگزارم. من باحال بدی وارد کنگره شدم، و همیشه میگفتم مگر میشود که حال خوب هم وجود داشته باشد؟ بهخاطر اینکه در درد و رنج بسیاری بودم.
	بعد از اینکه سفر اولم را آغاز کردم، بهخاطر غروری که داشتم، راهنما هر چیزی به من میگفتند؛ تا یک هفته گریه میکردم، ولی خواسته داشتم که به حال خوب برسم. هدف اصلی من رهایی بود؛ ولی در کنارش منیت زیادی هم داشتم و با اینکه در سفر اول راهنمای بسیار خوب و مهربانی داشتم، زمانی که برجکم را بهخاطر خودم، میزدند، بسیار ناراحت میشدم . ولی من با خودم میگفتم، اگر در گوشت هم زدند باید بمانی و به درمان برسی و به حال خوب دست پیدا کنی.
	من درد کشیدن بچههایم را دیدم و این برایم ناراحتکننده بود. از سفر اولیها خواستارم که اگر میخواهند به حال خوب فقط باید به  صحبتهای راهنما گوش کنند و در هر شرایطی چشم بگویند، تا به سفر دوم برسند.  در سفر دوم آغاز گذشت و بخشیدن و به تعادل رسیدن است. تجربه حال خوش فقط، در گرو آموزشدیدن است.
	خواسته همسفر زهرا:
	خواسته اول :امیدوارم همه سفر اولی ها به درمان قطعی برسند.
	خواسته دوم: در دل بیان کردند.
	صحبتهای همسفر زهرا:
	سلام دوستان زهرا هستم همسفر
	زمانی که مادرم به کنگره آمدند، منبعد از ایشان  وارد کنگره شدم. از اینکه در کنار مادرم سفر جهانبینی کردم بسیار خوشحالم و حالم خوب است، و خیلی مادرم را دوست دارم.  امیدوارم که همیشه خوش بدرخشد. من  موفق شدم در آزمون راهنمایی نمره قبولی کسب کنم و شال نارنجی از دستان جناب مهندس دریافت کنم و در حال حاضر تا باز شدن شالم در لژیون خانم مهری بزرگوار، در حال آموزش هستم و سپاسگزارم از همه عزیزان.
	صحبتهای همسفر غزاله:
	سلام دوستان غزاله هستم همسفر
	از جناب مهندس خیلی تشکر میکنم. من همیشه خواستهام این بود که مادرم به رهایی برسد و امروز شاهد آن هستم و خیلی خوشحالم که امروز، یک کنگرهای هستم. مادرم با اینکه همیشه حال بدی داشت؛ ولی همیشه میگفت؛ دوست دارم،  به یک جایی برسید و به من نگاه نکنید و اگر من اینطور شدم، شما به من توجه نکنید، و شما مثل من نشوید. من دلم میخواست آن کسی که مادرم آرزویش را داشت بشوم.
	در حال حاضر از مادرم میخواهم آن پتانسیل درونی که دارند را به کار بگیرند و فقط به فکر رشد خودشان باشند، زیرا ما بهاندازه کافی رشد کردهایم، و خواهیم کرد. از این  به بعد دیگر برای ما فداکاری نکند و فقط به رشد خودش بپردازد. از کنگره ۶۰ متشکرم که حال خوب را به من و خانوادهام هدیه داد.
	تایپ: مسافر الهه و مسافر مهسا، لژیون هشتم، نمایندگی نسترن اصفهان
	ویرایش: مسافر هاجر، لژیون هفتم، نمایندگی نسترن اصفهان
	بازبینی و ارسال: همسفر فاطمه
	عکس: مرزبان خبری مسافر سمانه
                                
                                    
                                    
                                        - تعداد بازدید از این مطلب :
                                        52