چهاردهمین جلسه از دوره بیست و ششم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره۶۰، نمایندگی گنجعلیخان کرمان، با استادی مسافر اسماعیل، نگهبانی مسافر حسین و دبیری مسافر محمدرضا با دستور جلسه"وادی نهم،وقتی نیرویی از کم شروع شود و به درجه بالا و بالاتری برسد نقطه تحمل پیدا میشود و تأثیر آن روی من" يکشنبه ۱۱ آبان ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
سخنان استاد؛
سلام دوستان اسماعیل هستم مسافر.
خداوند را سپاسگذارم که یک روز دیگر در جمع شما دوستان هستم و این جایگاه را تجربه میکنم و تشکر میکنم از بنیان کنگره۶۰ آقای مهندس دژاکام و همچنین راهنمای درمان موادم آقا حسام و آقای عمار راهنمای تازه واردین و همچنین از ایجنت محترم، مرزبانان،راهنمایان و خدمتگذاران محترم کنگره ۶۰.
دستور جلسه امروز: وادی نهم،وقتی که نیرویی از کم شروع شود و به درجههای بالاتر برود، نقطهٔ تحمل بهوجود میآید.
همانطور که میدانید، همهچیز در کنگرهٔ ۶۰ و آموزشهای آن الهامگرفته از طبیعت است. در طبیعت هیچ چیز ناگهانی اتفاق نمیافتد؛ مانند تغییر فصلها. از فصل سرما به گرما، یکمرتبه از زمستان وارد تابستان نمیشویم؛ بلکه از تابستان به پاییز میرسیم و از ابتدای پاییز هوا کمکم سرد میشود تا به نقطهای میرسیم که به اوج سرما میرسیم. همینطور هم سرما بهیکباره از بین نمیرود، بلکه با گذشت زمان و بهتدریج هوا تغییر کرده و به سمت گرما میرود تا در نهایت به اوج گرما برسد.

در کنگره یاد میگیریم که از ابتدا، از وادیهای اول که تفکر است، تمام یادگیریها و آموزشها به ما داده میشود. آقای مهندس در ابتدای وادی میفرمایند: «در اینجا زمانی است که باید از سخن به عمل برسیم»، یعنی هر آنچه را که یاد گرفتهایم، اکنون زمانِ عملکردن به آن رسیده است. برای این موضوع هم راهکار ارائه شده است. آقای مهندس هیچگاه مطلبی را بدون راهکار بیان نمیکنند؛ هر کاری که میگویند انجام دهید، برایش راهکار و نمونه هم دارند. یکی از همین موضوعات، «نقطهٔ تحمل» است.
متد DST نمونهٔ بارز برای نقطهٔ تحمل است. همانطور که در ابتدا، وقتی شروع به مصرف مواد کردیم، در روز اول دو یا سه مثقال تریاک مصرف نمیکردیم، بلکه همه از یک حب کوچک شروع کردیم و کمکم نقطهٔ تحملمان بالا رفت. آقای مهندس میگویند اگر روز اول دو مثقال تریاک بکشیم، دچار اُوردوز میشویم. ما از کم شروع کردیم و به تدریج بالا رفتیم تا به نقطهای رسیدیم.
برای کمکردن و درمان هم همین روند وجود دارد؛ یعنی درمان از بالا شروع میشود و به تدریج به کم میرسد. در رفتارمان نیز همینطور است. آقای مهندس میگویند باید در رفتار نیز نقطهٔ تحمل را آموزش دهیم. مثلاً وقتی بیرون از کنگره کسی حرفی زد، زود جوش نیاوریم؛ در تاکسی اگر کسی چیزی گفت یا بوقی زد، یا در محل کار و خانه اگر کسی لیوانی شکست، دعوا راه نیندازیم. باید «جنبه» را بالا ببریم و تمرین کنیم که تحملمان افزایش پیدا کند.
باید بهتدریج و با تلاش و کوشش با خودمان کار کنیم، نمیتوانیم یکمرتبه از تاریکی وارد روشنایی شویم. این مسئله باید بهمرور زمان اتفاق بیفتد. آقای مهندس میگویند ما نمیخواهیم کاری را یکباره یا بهقول امروزی «انقلابی و جهادی» انجام دهیم؛ برای رسیدن به تعادل باید رذایل و صفات گذشته را بهتدریج ترک کنیم تا نقطهٔ تحملمان بالا برود.
انسانها همانطور که در طبیعت هر چیز نقطهٔ تحمل خاصی دارد، مانند مواد مختلف که در نقطهای میجوشند، در نقطهای یخ میزنند و در نقطهای میشکنند، دارای نقطهٔ تحمل هستند. با این تفاوت که در انسان، نقطهٔ تحمل قابل تغییر است و خود انسان میتواند با تلاش، کوشش و آموزش، آن را افزایش دهد.
وقتی مواد مصرف میکنیم و روزی دو یا سه مثقال میکشیم، اگر بخواهیم ناگهانی مصرف را قطع کنیم، برخی این کار را انجام میدهند، اما با تحمل درد و رنج فراوان. آقای مهندس در کنگره با متد DST کمک کردند تا نقطهٔ تحمل بهتدریج پایین بیاید. مثلاً کسی که ۵۰ متر میدود، نمیتواند یکباره ۵۰۰۰ متر بدود؛ باید روزبهروز و قدمبهقدم افزایش دهد.
راهکار آقای مهندس، راه درست زندگیکردن را به ما آموزش میدهد تا بهتر زندگی کنیم. اغلب ما وقتی مواد مصرف میکردیم، آدمهای زودجوش و عصبی بودیم و تحمل هیچ چیز را نداشتیم و فقط به مواد فکر میکردیم. حالا که مواد را کم کرده و به درمان رسیدهایم، باید با همان روش، روی اخلاقیات هم کار کنیم؛ یعنی با تلاش و بهمرور زمان صفات ناپسند را کم کنیم.
آقای مهندس میفرمایند هیچ کاری بدون تلاش ارزش ندارد. از وادی اول تا اینجا آموزش گرفتهایم، اما اگر عمل نکنیم، دانستههایمان به کار نمیآید. علم وقتی ارزش دارد که همراه با عمل باشد.
ضربالمثلی هست که میگوید: «به خاطر یک دستمال، قیصریه را آتش زد.» یعنی باید آستانهٔ تحمل را بالا ببریم. با صبر، تلاش و صرف زمان، میتوانیم این کار را انجام دهیم. این سه موضوع — صبر، تلاش و زمان — به هم مرتبطاند.
آقای مهندس میفرمایند نمیشود دروغگویی را درمان کنیم اما کمفروشی کنیم. وقتی کمفروشی میکنیم، دروغ هم ناچار باید بگوییم. این صفات به هم وابستهاند؛ نمیشود یکی را درمان کرد و بقیه را نگه داشت. سالها دروغ گفتهایم، کمفروشی کردهایم، حسادت، تهمت و غیبت داشتهایم؛ نمیشود همه را یکباره ترک کرد. باید از کم شروع کنیم تا به نقطهٔ دلخواه خود برسیم.
موضوع دیگر، بحث گلریزان است؛ یعنی کمککردن، از خودگذشتن و بخشیدن. ازخودگذشتگی میتواند جانی، کلامی یا مالی باشد. در اینجا، بحث ما مالی است. کمک مالی در کنگره درواقع معامله با خداست. همانطور که دوستان میگویند، کنگره به پول هیچکس احتیاج ندارد؛ آقای مهندس هم نیازمند ما نیستند. هر کاری که در گلریزان انجام میدهیم، در درجهٔ اول حالِ خوبش به خودمان بازمیگردد.
نباید برای خوشحالکردن مهندس، راهنما یا ایجنت کمک کنیم؛ بلکه باید با خداوند معامله کنیم و حسابوکتاب دنیایی نکنیم. اعتقاد همهٔ ما این است که معامله با خداوند بازگشت دارد، اما نباید رقمها را در نظر بگیریم. اگر یک میلیون تومان کمک کردیم، نباید انتظار داشته باشیم فردا همان مبلغ به حسابمان برگردد یا جایی استخدام شویم. باید به حکمت خداوند ایمان داشته باشیم.
ایمان هم یکی از آموزشهای کنگره است. گاهی بازگشتِ این کمک مالی است، گاهی آرامش در زندگی، گاهی داشتن فرزند صالح، یا شاید فرزندی که قرار بود به بیراهه برود، دیگر نرود؛ یا در جای خوبی استخدام شود، یا بخت و اقبال نیکی نصیبش گردد. مطمئن باشید خداوند مدیون ما نمیشود؛ ما همیشه مدیون خداوندیم.
اگر در اینجا دههزار تومان هم کمک کنیم، از دید خداوند پنهان نمیماند. مطمئن باشید پولی که در اینجا کمک میکنیم، همان حالِ خوبی را که اکنون داریم، به دیگران منتقل میکند و وقتی شخص دیگری این حالِ خوب را تجربه کند، حال ما دو برابر بهتر خواهد شد. درواقع، ما با این کار به خودمان و همنوعمان کمک میکنیم.
ممنونم که به صحبتهای بنده گوش دادید.

تایپ و ویرایش:مسافر علی لژیون پنجم
عکس و بارگذاری:مرزبان خبری مسافر مجید
- تعداد بازدید از این مطلب :
228