جلسه چهاردهم از دور پانزدهم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره۶۰، شعبه دنا؛ با استادی راهنما مسافر مجید، نگهبانی مسافر طاها و دبیری مسافر صادق با دستور جلسه: «وادی نهم» روز یکشنبه ۱۱ آبانماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷:۰۰ شروع به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان مجید هستم یک مسافر. از خداوند متعال سپاسگزارم که لطفش شامل حال اینجانب شده تا بتوانم در این جایگاه قرار گیرم، آموزش ببینم و خدمت نمایم.
در ابتدا، لازم میدانم تبریک بگویم به هشت نفر منتخب که به مقام مرزبانی دوره آتی شعبه برگزیده شدهاند، همچنین، مراتب قدردانی و خسته نباشید خود را به مرزبانان و ایجنت محترم ابراز میدارم.
در خصوص دستور جلسه، که به وادی نهم: نقطه تحمل اختصاص دارد، باید عرض کنم که هنگامی که نیرویی از نقطه آغازین شروع به فعالیت میکند و به درجات بالاتر ارتقاء مییابد، «نقطه تحمل» در فرد شکل میگیرد.
در حال مطالعه متن وادی بودم که به این بخش رسیدم: «پیام برای کسانی که به دنیای تازه قدم نهادند و به خویشتن توجه میکنند: بر شما واجب و ضروری است که از سخن به نقطه عمل حرکت کنید و به زمان و زمین توجه نمایید. با اندیشه ژرف خود به رحمتی ماورایی ایمانی راسخ داشته باشید و بدانید که پاداش شما در گرو همیاری شما خواهد بود. آنگاه بذر نیکو بکار و یا تخم و دانهای ارزشمند، که هم قوت کافی و هم سایهبانها برایتان مهیا خواهد شد. پس آنچه فرمان است، به جا آورید.»
فرمان چیست؟ تمام انسانهایی که خلق شدهاند و بر کره خاکی گام نهادهاند، همگی دارای یک «گذشته» بودهاند. گذشته به «روز الست» بازمیگردد؛ روزی که خداوند با انسان پیمانی منعقد ساخت. مسلماً همه ما آن پیمان را بستهایم، هرچند که به یاد نمیآوریم. علت عدم یادآوری این است که نباید آن را به یاد آوریم. گفته میشود آن پیمان در درون تمام انسانها نهفته است، اما به دلیل نوعی «نقض فرمان» است که انسانها پا به کره خاکی گذاشتهاند، چرا که این جهان مهد آموزش است. این آموزش به انسان میآموزد که دو راه در مقابل او قرار دارد: یکی راه فسق و فجور و دیگری راه نیکی. با توجه به قرارگیری این دو مسیر، انسان دو راهنما درونی دارد که او را هدایت میکنند. آن دو فرشتهای که در کودکی میشنیدیم: اگر کار نیک انجام دهی، فرشته سمت راست ثبت میکند و اگر کار بد، فرشته سمت چپ. این همان راهنمای درونی است.
حال، اگر انسان در هر مسئلهای راهی درست و مستقیم را برگزیند و عمل درست انجام دهد، به تعبیری «نقطه تحمل» خود را در مسیر ارزشها افزایش میدهد. هر امری دارای ارزش و ضد ارزش است، و هر کدام نیازمند نقطه تحمل خاص خود است. به عنوان مثال، مصرف مواد مخدر یک نقطه تحمل ویژهای داشت؛ در روزهای آغازین، مصرف یک پک ساده مرا به اوج میبرد، اما به تدریج این نقطه تحمل افزایش یافت و دوز مصرفی بالا رفت، تا جایی که مصرف اولیه دیگر پاسخگو نبود.
اما زمانی که وارد کنگره شدم، همه چیز تغییر کرد. تغییر به چه معنا؟ زمانی که در لژیون تازه واردین از من میزان مصرف را پرسیدند و بر اساس دوز مصرفی، برای من دارو تجویز کردند. دلیل تجویز دارو این بود که آن نقطه تحملی که با مصرف مواد مخدر از بین رفته بود، با مصرف دارو مجدداً به مسیر صحیح بازگردد.
اگر فردی در مسیر درست حرکت کند و ناگهان منحرف شود، بازگشت به مسیر اصلی دشوار است. مصرف مواد مخدر طی سالیان متمادی ساختار طبیعی جسم را تخریب میکند؛ بنابراین، نمیتوان یکباره انتظار بهبودی کامل داشت. به همین دلیل، نقطه تحمل مسئلهای حائز اهمیت در روند درمان اعتیاد است. من بارها اقدام به ترک کردم و همواره با شکست مواجه میشدم، زیرا مسئله نقطه تحمل را نادیده میگرفتم. تلاش برای ترک ناگهانی منجر به «انفجار» درونی میشود. این موضوع در کارهای مثبت نیز صادق است؛ اگر شب تا دیروقت بیدار باشم و ناگهان تصمیم بگیرم فردا ساعت شش صبح بیدار شوم، این تغییر ناپایدار است و پس از چند روز به حالت اول بازمیگردم، درست مانند ترک اعتیاد.
این نادیده گرفتن نقطه تحمل باعث میشد در زمان بازگشت به مصرف، میزان آن حتی از قبل نیز بیشتر شود. نظم و انضباط در تمامی کارها دخیل است. در طبیعت نیز همینطور است؛ اگر امروز دانه بکاریم، فردا درخت پسته به دست نمیآوریم. زمان لازم است. زمان در مسیر نقطه تحمل نقشی اساسی دارد. زمان در DST متجلی میشود. امروز وارد شدهاید و نباید انتظار داشته باشید که فوراً مواد یا سیگار کنار برود؛ زمان میبرد. دارویی که تجویز میشود، پروتکلی متفاوت دارد.
نکته اصلی برای تازهوارد آن است که صرفاً به راهنما اعتماد کند. راهنما تعیین میکند که فرد با چه آداب و رسومی باید پیش برود. نباید سخنان خود را با دیگران مقایسه کرد؛ مثلاً نگویید داروی من ۳سیسی است و داروی دیگری ۹ سیسی؛ زیرا دوز مصرف و شرایط هر فرد متفاوت است و این بر اساس نقطه تحمل او تعیین میشود.
مسئله مهم دیگر، بحث لژیون سردار و گلریزان است که نزدیک به زمان گلریزان هستیم. این موارد که ذکر شد، در صور آشکار بودند. اما در صور پنهان نیز نمونههایی مانند گلریزان و لژیون سردار وجود دارند. در اینجا بیان شده است که باید از سخن به نقطه عمل برسیم. من با خود میگویم که قصد عضویت در لژیون سردار را دارم؛ پس باید آن را انجام دهم تا نقطه تحمل درونم افزایش یابد.
اجازه دهید تجربهای شخصی در این زمینه بازگو کنم: در سفر اول قصد داشتم عضو لژیون سردار شوم و در گلریزان خدمتی مالی انجام دهم. به راهنما مراجعه کردم و ایشان فرمودند: «اگر توان داری، برو و انجام بده.» من تنها مبلغی کمتر از صد هزار تومان (شاید شصت یا هفتاد هزار تومان در آن زمان) داشتم، اما اقدام کردم و آن خدمت مالی را به جا آوردم. با خود عهد بستم که سال آینده بهتر کنم و همینگونه شد؛ سال بعد، با اجرای بهتر، آن بذر را در درون خود کاشتم و نقطه تحمل افزایش یافت. سال اول عضو لژیون سردار شدم و خدمت مالی کردم. سال دوم، با این تفکر که توان عضویت یکباره را داشتهام، تصمیم گرفتم مجدداً عضو شوم، حتی اگر نتوانم جایگاههای دیگر مانند «دنوری» یا «پهلوان» را لمس کنم. و باز هم موفق شدم. سال سوم، تصمیم گرفتم برای جایگاه «دنوری» اقدام کنم و آن نیز محقق شد. این همان معنای اجرای نقطه تحمل درونی است که در تمام شئونات زندگی، اجتماع، کار، بیکاری و حتی نوشتن CD نقش دارد.
شاید اکنون بتوانید ۱۰ دقیقه از یک CD را در یک دقیقه بنویسید، اما با افزایش نقطه تحمل و تکرار، به خود میآیید و میبینید که همان یک دقیقهای که برای نوشتن نیاز داشتید، اکنون به پانزده دقیقه از یک CD در یک ساعت تبدیل شده است. این یعنی افزایش نقطه تحمل، یعنی پیشرفت؛ اما این امر بدون تلاش میسر نخواهد بود وگرنه همان آش و همان کاسه باقی خواهد ماند.از اینکه به صحبتهای من توجه نبودید از همه شما سپاسگزارم.
تقدیر و تشکر از اعضاء لژیون سردار.


تایپ: مسافر مرتضی لژیون دوم، مسافر محمودرضا لژیون پنجم، مسافر مهدی لژیون دوم
عکس: مسافر محمد لژیون ششم
ویرایش و ارسال: مسافر طاها لژیون دوم
- تعداد بازدید از این مطلب :
52